عاقبت همه یک روز صبح می گویند چقدر بر تن کعبه سپید می آید,آغاز ولایت حضرت عشق تهنیت باد
آغاز امامت و ولایت امام زمان(عج)
نهم ربیع الاول هر سال هجری قمری، مصادف با آغاز امامت خورشید درخشانِ جهانِ بشریّت و مرواریدِ فروزانِ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام احیاگر معالمِ دین و نابود کننده ظلم و ستم و شوکتِ تجاوزکاران و برقرار کننده حکومت عدل در سرتاسر جهان و بزرگ منادی توحید و عدالت و وارث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام حضرت حجت بن الحسن العسکری، مهدی موعود علیه السلام است.
به همان دلیلی که باید «غدیر خم» را جشن گرفت و اهتمام ورزید و جایگاه امامت و رهبری امام معصوم را ارج نهاد، آغاز امامت هر امام نیز، شایسته تکریم است…
هویت یابی نوجوان در دوران بلوغ
نقش بلوغ تنها به جنبه های جنسی ختم نمی شود، بلكه از آنجا كه دوران نوجوانی، زمان ساخت هویت و شخصیت یك فرد نیز محسوب می شود، بر آن نیز تاثیر می گذارد. این تاثیرها می تواند به صورت اختلالات شخصیتی ذیل جلوه گر شود:
الف) بدبینی: نوجوانان به هیچ كس اعتماد نداشته، دائما نگران آسیب دیدن و فریب خوردن از دیگران می باشند. در ذهن خود تهدیدهایی از طرف دیگران ترسیم می كنند و به دنبال آن موضع دفاعی می گیرند. زود عصبانی می شوند و به انتقاد یا پیشنهاد دیگران اهمیتی نمی دهند. مسائل كوچك را بزرگ می بینند و زندگی را بر خود و دیگران دشوار می سازند.
ب) شخصیت منزوی: كناره گیر، مردم گریز و اجتماع ناپذیر می باشند، دوستان كمی دارند، بی تفاوت بوده، به ندرت به دنبال تفریح و حضور در فضاهای باز می روند.
ج) شخصیت بی ثبات: این گونه افراد قدرت مواجهه با مشكلات را ندارند. روابط ایشان سطحی و فاقد صمیمیت است و برای آینده خویش هدف مشخصی ندارند. این گونه اشخاص برای رسیدن به اهداف خویش از خشونت روی گردان نیستند و ممكن است به انواع انحرافات اخلاقی و بزهكاری مبتلا شوند.
راه های شخصیت دادن به كودك
سلام كردن
سلام كردن به كودك دو اثر روانی دارد: برای سلام كننده باعث تقویت خوی پسندیدة تواضع و فروتنی می شود و برای كودك وسیلة احیای شخصیت می باشد.
احترام كردن
برخوردمحترمانه و شخصیت دادن به دیگران، به ویژه ایتام در اعتماد به نفس و استقلال روح انسان نقشی مهم دارد. انسانی كه مورد تكریم قرار می گیرد، خود را از پلیدیها دور می دارد و سلامت روانی و خدمت رسانی او افزایش می یابد.
وفای به عهد
وفای به عهد وظیفه ای دینی و عقلی است كه نسبت به دیگران، به ویژه كودكان در سیرة امام صادق(علیه السلام)مورد توجه قرار گرفته است.
والدین موفق
پدر دو شهید در مکتب اهل البیت علیهم السلام
پس از شهادت علی علیه السلام و تسلط مطلق معاویه بن ابی سفیان بر خلافت اسلامی ، خواه ناخواه برخوردهایی میان او و یاران صمیمی علی علیه السلام واقع می شد ، همه کوشش معاویه این بود تا از آنهااعتراف بگیرد که از دوستی و پیروی (حضرت ) علی سودی که نبرده اند سهل است ، همه چیز خود را نیز در این راه باخته اند ، سعی داشت یک اظهار ندامت و پشیمانی از یکی از آنها باگوش خود بشنود اما این آرزوی معاویه هرگز تحقق نیافت ، پیروان علی علیه السلام بعد از شهادت آن حضرت ، بیشتر واقف به عظمت و شخصیت او شدند ، از این رو بیش از آنکه در حال حیاتش فداکاری می کردند برای دوستی او و برای راه و روش او و زنده نگاه داشتن مکتب او ، جرئت و جسارت و صراحت به خرج می دادند ، کای گاهی کار به جائی می کشید که نتیجه اقدام معاویه معکوس می شد و خودش و نزد یکانش تحت تاءثیر احساسات و عقاید پیروان مکتب علی علیه السلام قرار می گرفتند .
یکی از پیروان مخلص و فداکار و با بصیرت علی علیه السلام عدی پسر حاتم بود ، عدی در راس قبیله بزرگ (طی ) قرار داشت ، او چندین پسر داشت ، خودش و پسرانش و قبیله اش سرباز فداکار علی علیه السلام بودند ، سه نفر از پسرانش به نام (طرفه ) و (طریف ) و (طارف ) در صفین در رکاب علی علیه السلام شهید شدند .
پس از سالها که از جریان صفین گذشت و علی علیه السلام به شهادت رسید و معاویه خلیفه شد ، تصادف روزگار عدی بن حاتم را با معاویه مواجه ساخت .
معاویه برای اینکه خاطره تلخی برای عدی تجدید کند و از او اقرار و اعترافبگیرد که از پیروی علی بودن چه زیان بزرگی دیده است به او گفت :
: اءین الطرفات ؟ پسرانت طرفه و طریف و طارف چه شدند ؟
: در صفین پیشاپیش علی بن ابیطالب شهید شدند .
: علی انصاف را درباره تو رعایت نکرد .
: چرا ؟
: چون پسران تو را جلو انداخت و به کشتن داد و پسران خودش را در پشت جبهه محفوظ نگه داشت .
: من انصاف را درباره علی رعایت نکردم .
: چرا ؟
- برای اینکه او کشته شد و من زنده مانده ام ، من بایست جان خود را در زمان حیات او فدایش می کردم .
معاویه که دید منظورش عملی نشد ، از طرفی خیلی مایل بود اوصاف و حالات علی را از کسانی که مدتها با او از نزدیک به سر برده اند و روزگاری با او بوده اند بشنود ، از عدی خواهش کرد اوصاف علی را از نزدیک دیده است برایش بیان کند .
عدی گفت : معذورم بدار .
: حتما باید برایم تعریف کنی .
: به خدا قسم ، علی بسیار دور اندیش و نیرومند بود ، به عدالت سخن می گفت و با قاطعیت فیصله می داد ، علم و حکمت از اطرافش می جوشید ، از زرق و برق دنیا متنفر و با شب و تنهائی شب ماءنوس بود ، زیاد اشک می ریخت ، و بسیار فکر می کرد ، در خلوتها از نفس خود حساب می کشید و بر گذشته دست ندامت می سود ، لباس کوتاه ، و زندگانی فقیرانهرا می پسندید ، در میان ما که بود مانند یکی از ما بود اگر چیزی از او می خواستیم می پذیرفت و اگر به حضورش می رفتیم ما را نزدیک خود می برد و از ما فاصله نمی گرفت ، با این همه آن قدر با هیبت بود که در حضورش جرئت تکلم نداشتیم و آن قدر عظمت داشت که نمی توانستیم به او خیره شویم ، وقتی لبخند می زد دندانهایش مانند یک رشته مروارید آشکار می شد ، اهل دیانت و تقوا را احترام می کرد و نسبت به بینوایان مهر می ورزید ، نه نیرومند از او بیم ستم داشت و نه ناتوان از عدالتش نومید بود .
به خدا سوگند یک شب به چشم خود دیدم در محراب عبادت ایستاده بود - در وقتی که تاریکی شب همه جا را فرا گرفته بود - اشکهایش بر چهره و ریشش می غلطید ، مانند مار گزیده به خود می پیچید و مانند مصیبت دیده می گریست ،
مثل این است که الان آوازش را می شنوم ، او خطاب به دنیا می گفت : ای دنیا متعرض من شده ای و به من رو آورده ای ؟ برو دیگری را بفریب (یا هرگز فرصتی این چنین تو را نرسد) او را سه طلاقه کرده ام و رجوعی در کار نیست ، خوشی تو ناچیز و اهمیت تو اندک است ، آه آه از توشه اندک و سفر دور و مونس کم .
سخن عدی که به اینجا رسید اشک معاویه بی اختیار فرو ریخت با آستین خویش اشکهای خود را خشککرد و گفت : خدا رحمت کند ابوالحسن علیه السلام را همین طور بود که گفتی ، اکنون بگو ببینم حالت تو در فراق او چگونه است ؟
عدی گفت : شبیه حالت مادری که عزیزش را در دامنش سر بریده باشند .
معاویه : آیا هیچ فراموشش می کنی ؟
عدی : آیا روزگار می گذارد فراموشش کنم
مؤ لف گوید : به امید آنکه یاران با وفای امام امت مخصوصا خانواده های شهداء و دیگر دلاوران دفاع مقدس ما نیز پس از ایشان ، از امام خویش و راه نورانی او که انقلاب اسلامی و ولایت فقیه است روی گردان نشوند و دشمنان حیله گر خود را از آرزوی ناامید کردن شاگردان امام و اظهار خستگی و یاس در ادامه راه او ماءیوس کنند .
اخلاق در خانواده و تربیت فرزند - محمد نجفی یزدی