یاران
پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟
گفت: برو عزیزم
رفت و والفجر مقدماتی شهید شد!
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟
گفت: برو عزیزم.
رفت و عملیات خیبر شهید شد!
پدر گفت:
حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بریم تفنگ بچه ها روی زمین نمونه، رفت و کربلای پنج شهید شد!
خدایا جواب اینارو چی بدیم؟
دختر خانمی میگفت:
فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!
خشكم زد
گفتم دختر اين چه دعاييه؟
گفت:آخه بابام موجيه!
گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرادعاكنم شهيد بشه؟
گفت: آخه هروقت موج ميگيردش و حال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو مادر و برادرمو كتك ميزنه! ، امامشكل ما اين نيست!
گفتم: پس مشكل چيه؟
گفت: بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده.شروع ميكنه دست و پاهاي همهمون را ماچ کردن و معذرت خواهي ميكنه.
ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.
دعاكنيد پدرم شهيد بشه…..
جواب اینارو چی بدیم؟
به مادرقول داده بود برمی گرده..
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخندتلخی زد وگفت ، بچه ام سرش می ره ولی قولش نه
جواب این مادر رو چی بدیم؟
من می خواهم درآینده شهید بشم ..
معلم پرید وسط حرف علی وگفت : ببین علی جان موضوع انشاء این بود که درآینده می خواهید چکاره شوید ، باید درمورد یه شغل یا کار توضیح می دادی مثلا پدرت چکاره است .. آقا اجازه … !
شهید
جواب این تفکر رو چه جوری بدیم؟
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت امیدواربودم روی زیر پیراهنش اسمش رو نوشته باشه… نوشته بود… اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم
الان دنبال نام و نشان هستیم حواست هست؟
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا
گفت : با التماس
گفتن: چه جوری گلوله روبلند میکنی میاری
گفت: با التماس
به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه
لبخند زد وگفت : با التماس ..
وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدرالتماس کرده بود
اونا التماس چی میکردن شما التماس چی؟
گردان پشت میدون مین زمین گیرشد، چند نفررفتن معبرباز کنن پانزده ساله بود چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده …. پوتین ها شو داد به یکی از بچه هاو گفت : تازه ازگردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله…
پابرهنه رفت
بیت المال دستت چیکار میکنه؟!
پیشونی بندها روبا وسواس زیرو رو میکرد پرسیدم دنبال چه میگردی
گفت سربند یا زهرا گفتم یکیش رو بردار ببند دیگه ،چه فرق داره
گفت نه آخه من مادرندارم
روز آخر
اگر امروز آخرین روز ما قبل از ظهور امام زمان باشد ، آیا می توانیم فردا خود را جزو یاران امام زمان بدانیم?!
همیشه و برای هر کسی در آینده ، روز آخری وجود دارد و در ادبیات عامه و حتی ادبیات دینی ، موارد زیادی با وصف آخر مطرح شده است ؛ مثل نماز آخر، شب آخر(عاشورا) ، فصل آخر، شام آخر( در مسیحیت) و… . پس نه فقط روز که در هر چیزی ، آخری هست . به همین جهت در روایات از دولت کریمه مهدوی نیز تحت عنوان آخرین دولت نام برده شده است. مساله این نوشتار این است که به عنوان انسان منتظر و عاشق امام-زمان (عج) ، اگر فرض بگیریم امروز ، روز آخر و فردا روز ظهور باشد ، آیا ، آمادگی و لیاقت لازم را در خود ایجاد کرده ایم و با تمام وجود ، خود را برای فردا ، مجهز و آماده نموده ایم؟!
به نظر می رسد کمترین منتظری پیدا شود که در این سطح از آمادگی و شایستگی و توانایی قرار داشته باشد و ادعا کند که از هر لحاظ می تواند سربلند و روسپید باشد! روز آخر ، روزی است که همه دیر یا زود آن را تجربه خواهیم کرد ؛ اما بیشتر از دو حالت نخواهیم داشت:
1. بعد از ظهور می فهمیم که روز قبل ، روز آخر بوده و ما هیچ اقدام و برنامه خاصی برای آن نداشته و مشغول زندگی عادی خود بوده ایم ! در این صورت در روز ظهور ، عملا کار خاصی نمی کنیم و غافلگیرانه با رویدادها روبه رو می شویم ونهایت چیزی که انجام خواهیم داد خوشحالی و شعار و نوشتن شعر و بوق زدن و… خواهد بود!!
2. قبل از ظهور از هر لحاظ چشم به راه و آماده بودیم و روز آخر ، با همه نیرو و توان برای فردا آماده شده و از شور و شوق فراوان ، لحظه شماری کرده ایم. اعمال و رفتارهای ما طوری بوده که نگرانی از بابت سهل انگاری ، سستی و تردید و بی تقوایی نداریم و می توانیم از یاران امام زمان قرار بگیریم. روز آخر ، طولانی ترین زندگی ما بوده است ؛ به طوری که هر ثانیه آن ، برابر با یک ما ه وسال برای ما بوده است!
باید بدانیم که هر روزی ، می تواند روز آخر باشد…باور کنیم که هر لحظه ممکن است ظهور رخ دهد و فردا ، روز موعود باشد… .
دکتر رحیم کارگر
دعاهای قرآنی
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقییم
(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما. (سوره حمد، آیه 6)
پیامها
1- راه های غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند: *راه خواسته ها و توقعات های خود. * راه انتظارات وهوس های مردم. * راه وسوسه های شیطان. * راه طاغوت ها. * راه نیاکان و پیشینیان. * راه خدا و اولیای خدا.
2- انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می گیرد.
3- انسان باید همواره، در هر نوع از کارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتۀ تحصیلی و همسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است.
4- برای دست یابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»بهترین نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیاک نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
منبع: تفسیر نور ج 1 صفحه 32
اقامه نماز از چه زمانی واجب شده است؟
پاسخ:
بي ترديد نماز يوميه كه اقامه آن بر مسلمانان در شبانه روز، پنج مرتبه واجب است، در شب معراج واجب شده است و شايد يكي از بهترين هديه هاي خداوند در اين سفر آسماني نصيب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شد و خداوند بر پيامبر و امت او منت گذاشت كه حداقل به صورت واجب در 24 ساعت، 5 نوبت در مقابل او به پا ايستند و نماز بخوانند، زیرا نماز خواندن در واقع سخن گفتن با خدا است.
به هر حال قدر مسلم آن است نماز در شب معراج واجب شد، اما اين كه معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در چه تاريخي واقع شده ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد و يكي از سخن ها آن است كه پيامبر اسلام معراج هاي متعدد داشته است كه در يكي از آنها نماز واجب شده است.
حضرت آيت الله جعفر سبحاني در اين باره مي گويند: از مسلمات حديث و تاريخ اين است كه در شب معراج ، خدا دستور داده است كه امت پيامبر هر شبانه روز در پنج وعده نماز بخوانند. و نيز از لابلاي تاريخ استفاده مي شود كه تا لحظه مرگ ابوطالب ـ عليه السلام ـ نماز واجب نشده بود، زيرا در لحظات مرگ وي سران قريش به حضور وي آمدند و از او درخواست كردند كه كار آنها را با برادرزاده اش يكسره كند و او را از كردار خود باز دارد و در برابر آن هر چه مي خواهد بگيرد.پيامبر گرامي(ص) در آن محفل رو به سران كرد و گفت: من از شما فقط يك چيز بيشتر نمي خواهم و آن اين كه بگوييد: لا اله الّا الله؛ يعني گواهي به يگانگي خدا دهيد. اين كلمه را گفت و ابداً از نماز و فروع ديگر سخن به ميان نياورد و اين خود گواه بر اين است كه در آن روز نماز واجب نشده بود وگرنه ايمان مجرد از كردار در زمينه اي كه عملي مانند نماز واجب شده بود بي فايده خواهد بود. علاوه بر اين تاريخ نويسان كيفيت اسلام آوردن گروهي را مانند طفيل بن عمرو دوسي كه پيش از هجرت به وقوع پيوسته است ذكر نموده و پيامبر گرامي فقط تعليم شهادتين را اكتفاء فرمود و سخن از نماز به ميان نياورده اند. اين نوع قضايا حاكي از اين است كه تاريخ اين حادثه كه در آن نماز واجب شده است چندي قبل از هجرت اتفاق افتاده است.
خدا برای غضب فاطمه غضب میکند
آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی:
«إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ»- خدا برای غضب فاطمه غضب میکند- آیا فهمیدند از پیغمبر چه نقل میکنند؟ معنی این کلمه این است که فاطمه دارای مقام عصمت است. اما نه عصمت یعقوب، نه عصمت یوسف، نه عصمت موسی، نه عصمت عیسی، بلکه نه عصمت ابراهیم. فاطمه به مقام عصمتی رسیده که آن عصمت شأن پیغمبر خاتم است.
سؤال از مثل فخر رازی این است: اگر فاطمه عصمت از خطا ندارد، اگر فاطمه عصمت از هوی ندارد، قهراً رضا و غضب او از نقطۀ مستقیم حق کوچکترین انحراف را پیدا میکند و غضب خدا و رضای خدا به باطل تعلق میگیرد. پس به حکم برهان، فاطمه به آن افقی رسیده و در آن مقام منیعی منزل کرده که در آن مقام، همۀ عقول از کار افتاده.
الآن وقت آن نیست تا بگویم که مسألۀ عصمت نیست، بلکه فوق عصمت است .خوب دقت کنید. عصمت چیست؟ عصمت این است که بشر به جایی برسد که رضا و غضبش از حدّ حیوانیت بگذرد و به حدّ عقلانیت برسد، و از حدّ عقلانیّت هم باید بگذرد، به حدی برسد که رضای او رضای الهی بشود. غضب او، غضب الهی بشود. و بعد این بشر میرسد به جایی که هر جا خدا غضب میکند، او غضب میکند. هر جا خدا راضی است، او راضی است.
ولی مسأله فوق این است. یکمرتبه میگوییم: فاطمه به آنجا رسیده که هر جا خدا غضب میکند، فاطمه غضب میکند، هر جا خدا راضی است، فاطمه راضی است. اما آنچه پیغمبر فرمودند، این است: «خدا برای غضب فاطمه غضب میکند، خدا برای رضای فاطمه راضی میشود.» اینجاست که کُمِیت عقل در معرفت چنین کسی با چنین مقامی لنگ است.
کتاب حلقه وصل رسالت و امامت- صفحه140