عجز آفت است و صبر شجاعت...
و العجز افه، و الصبر شجاعه، و الزهد ثروه، و الورع جنه، و نعم القرين الرضا.
ناتوانى آفت است و بردبارى شجاعت، پرهيز كارى و پارسايى توانگرى است و خرسندى به رويدادها يار و همراهى است با ارزش.
شرح حدیث
انسانى كه گرفتار ضعفهاى روحى و اخلاقى باشد، هميشه با يك خطر اين است كه: در برابر مسائل مختلف و پيش آمدهاى گوناگون، قدرت ايستادگى نخواهد داشت، و دچار سستى و لغزش خواهد شد و از راه راست، انحراف پيدا خواهد كرد.
از اين رو است كه در تعاليم اسلامى، هميشه تكيه بر اين است كه انسان، قبل از هرچيز، ضعفهاى روحى و اخلاقى را از خود دور كند، و قدرت درونى لازم براى ايستادگى در برابر مسائل مختلف را به دست آورد و در حفظ و تقويت آن بكوشد.
امام عليه السلام نيز، در اين كلام، از اين گونه جنبه هاى مثبت و منفى سخن مىگويد و انسان را با عيب و ضعفها، و ارزش قدرتهاى روحى و اخلاقى آشنا مى سازد.
بر اساس فرمايش امام (ع)، ضعف و ناتوانى، بزرگترين آفت و دشمن زندگى انسان است. زيرا انسان ضعف، زود فريب ميخورد، زود به لغزش دچار مىشود، و زود از راه راست منحرف مى گردد. يك انسان ضعف، ممكن است در برابر چند كلمه فريبنده، از راه بدر شود. ممكن است با هر تهديد پوچى دچار وحشت شود، يا اگر پول و مقامى به پيشنهاد كنند، در برابر آن تاب مقاومت از دست برهد، و حاظر به انجام هر كار نادرستى بشود.
افراد بسيارى بوده اند كه سالها از عمر خود را در راه عبادت و انجام وظايف شرعى و دينى گذراندهاند. ولى بخاطر همين ضعف، ناگهان از راه بدر رفته و حاصل تمام عمر خود را چند لحظه بر باد دادهاند و چيزى جز رسوايى و بد نامى بدست نياوردهاند. اين است كه ضعف و ناتوانى از بزرگترين آفتهاى زندگى و از خطر نازكترين دشمنان انسان است.
اما در برابر اين عجز و ناتوانى، صفتهاى نيكوى روحى و اخلاقى قرار دارد، كه تعدادى از آنها را، امام (ع) در همين كلام پر معنى، بر شمرده است.
يكى از اين صفات، صبر و بردبارى است، كه عالىترين جلوههاى شجاعت انسان بشمار مىرود. شجاع، آن كسى نيست كه در برابر هر مسئله يى به خشم مى آيد و عجولانه دست به اقدامات حساب نشده مىزند. چون بسيار ديده شده كه چنين افرادى، صدها گرفتارى براى خود، و هزاران مشكل براى ديگران ايجاد كردهاند. بلكه آن كسى براستى شجاعت دارد كه در برابر مسائل و مشكلات بردبار باشد و با صبر و حوصله، درباره آن فكر كند و هميشه، بجاى سريعترين راه حل، در جست و جوى بهترين راه حلها باشد.
صفت ديگر، پارسايى و پرهيز كارى است، كه براى انسان، بهترين ثروتها و بالاترين توانگريها به شمار مىآيد. انسان پارسا و پرهيز كار، در وجود خود، آنقدر ارزشهاى روحى و معنوى ذخيره مىكند، كه ديگر به مال و ثروت دنيا چشم نمىدوزد. و همين بىنيازى از مال دنيا، او را از بزرگترين ثروتمندان و توانگران، ثروتمندتر مى سازد.
خرسندى به رويدادهاى نيز از صفات ارزنده انسان است. اصولا يك مسلمان مؤمن، از آنچه با اراده و قدرت خداوند، در زندگىاش رخ دهد، هرگز اظهار نارضايى نمىكند. يعنى به هر پيشامدى كه خداوند برايش مقدر كرده باشد راضى و خرسند است و همين رضايت و خرسندى، باعث مىشود كه از پيش آمدهاى گوناگون، دچار رنج و عذاب نشود. چنين كسى اگر ببيند كه ديگران به قدرت و مقام رسيدهاند و مال و ثروت بدست آوردهاند. و او از آنها بىنصيب مانده است، هرگز حسادت نمىورزد و غم و غصه به دل راه نمى دهد. زيرا صفت خرسندى و رضايتى كه در او وجود دارد، مانند نعمتى با ارزش، هميشه همراه اوست و مانند دوستى مهربان و دلسوز، هميشه او را از دچار شدن به اينگونه رنج و عذابها، باز مىدارد
هدف اصلى نزول قرآن
«لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آبائهم فهم غافلون» (یس/6)
این آیه هدف اصلى نزول قرآن را به اينگونه شرح مىدهد:” قرآن را بر تو نازل كرديم تا قومى را انذار كنى كه پدران آنها انذار نشدند و به همين دليل آنها در غفلت فرو رفته اند”
بعضى” ما” را موصوله دانسته اند كه مفهوم جمله اين مىشود:” آنها را به همان چيزى انذار مىكنى كه پدرانشان به آن انذار شدند، و بعضى احتمال داده اند كه ما مصدريه باشد و معنى جمله چنين مىشود: تا انذار كنى قومى را به همان انذار كه پدرانشان شدند ولى اين دو احتمال ضعيف است.
مسلما منظور از اين قوم همان مشركان عرب مىباشد و اگر گفته شود به اعتقاد ما هيچ امتى بدون انذار كننده نبوده، و زمين هرگز از حجت خدا خالى نخواهد شد، بعلاوه در آيه 24 سوره فاطر خوانديم وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ:
” هيچ امتى نبود مگر اينكه بيم دهندهاى در آنها وجود داشت.
در پاسخ مىگوئيم منظور از آيه مورد بحث انذار كننده آشكار و پيامبر بزرگى است كه آوازه او همه جا بپيچد، و گرنه در هر زمانى حجت الهى براى مشتاقان و طالبان وجود دارد، و اگر مىبينيم دوران ميان حضرت مسيح ع و قيام پيامبر اسلام ص را دوران فترت شمردهاند نه به اين معنى است كه مطلقا حجت الهى براى آنها وجود نداشته، بلكه فترت از نظر قيام پيامبران بزرگ و اولو العزم است.
أمير مؤمنان على ع در اين زمينه مىفرمايد:
ان اللَّه بعث محمدا (ص) و ليس احد من العرب يقرأ كتابا و لا يدعى نبوة!:
” خداوند هنگامى محمد را مبعوث ساخت كه احدى از عرب كتاب آسمانى نمىخواند و ادعاى نبوت نمىكرد (نهج البلاغه خطبه 33 و 104)
به هر حال هدف از نزول قرآن اين بود كه مردم غافل را هشيار، و خوابزدگان را بيدار سازد، و خطراتى كه آنها را احاطه كرده و گناهانى كه در آن فرو رفتهاند و شرك و فسادى كه به آن آلوده شده اند به آنها يادآورى كند، آرى قرآن كه پايه آگاهى و بيدارى، و كتاب پاكسازى دل و جان است.
تفسير نمونه، ج18، ص: 320
اخلاق سياسي يا جايگاه اخلاق در سياست
از دير زمان، اين بحث مطرح بوده است كه آيا اخلاق و ارزش هاي انساني جايگاهي در سياست دارد يا نه؟ به تعبير ديگر آيا زمامداران هم بايد در زمامداري و كشورداري مباني اخلاقي را رعايت كنند يا اين كه اخلاق فقط براي مردم عادي كوچه و بازار است و سياستمداران الزامي براي رعايت مباني اخلاقي در صحنه سياست ندارند؟
در اين زمينه دو مكتب و نظريه وجود دارد: 1 ـ مكتب ماكياولي 2 ـ مكتب و نظريه سياستمداران طرفدار اخلاق و فضيلت.
طرفداران و پيروان مكتب اوّل مي گويند: «آنچه براي مرد سياست مطرح است، قدرت است. نه شرف و فضيلت.» پيروان مكتب دوم طرفدار تعهّد زمامداران به اخلاق و شرف و فضيلت هستند. اينك به ترتيب در مورد هر دو مكتب توضيح مي دهيم:
مكتب سياسي ماكياولي
در تاريخ مكتب هاي سياسي، مكتب ماكياولي را پرچمدار حذف ارزش هاي اخلاقي از صحنه سياست مي دانند. اين مكتب را «نيكولودي برنادو ماكياولي»، سياستمدار و مورخ و فيلسوف سياسي ايتاليا در قرن شانزدهم ميلادي بنيانگذاري كرد. او معتقد بود زمامدار، نه تنها معمار كشور و دولت است، بلكه معمار اخلاق و مذهب و اقتصاد و همه چيز است. زمامدار براي نيل به قدرت و فزوني قدرت و حفظ آن مجاز است به هر عملي از زور و حيله و تزوير و غدر و قتل و … متوسل شود و هيچ نوع عملي براي نيل به قدرت و حفظ آن براي زمامدار ممنوع نيست. به شرط آن كه با مهارت و زيركي و در صورت لزوم محرمانه و سرّي انجام گردد تا نتيجه منظور را بدهد.
او مي گفت: «اخلاق و مذهب و ساير تصورات اجتماعي، همه آلت دست زمامدار براي رسيدن به قدرت است و اين ها را نبايد در سياست و اداره حكومت و زمامداري دخالت دهد.»
جایگاه مصلحت وحقیقت در سیاستگزاری امیرالمومنین علیه السلام،مهدی پیشوایی
وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی
بخش مهمي از مسؤوليت ها و وظايف دولت و رئيس دولت در نظام اسلامي در قانون اساسي آمده است . در اين مقال نگاهي گذرا به اين وظايف از دريچه قانون اساسي داريم تا از سويي حد و مرز انتظار امت اسلامي از كارگزاران دولتي و رئيس قوه مجريه روشن شود . و از ديگر سو فهرستي از وظايف مهم رئيس جمهور برگزيده، در ديدرس ياران و همكاران و وزيران و مشاوران و معاونان ايشان و همه امت قرار گيرد . اين فهرست فقط شامل وظايفي است كه در يك مرور سريع از قانون اساسي كنوني مصوب ششم مرداد ماه 1368 هجري شمسي استخراج شده است .
سي وظيفه قانونی:
1- پاسداري از مذهب رسمي كشور «در برابر تشكيك و تحريف و تحقير و تعطيل قوانين ديني .»
2- پاسداري از نظام جمهوري اسلامي با همان تفسير كه در اصل دوم قانون اساسي آمده است .
3- پاسداري از قانون اساسي به عنوان ميثاق مورد توافق همه شهروندان كشور .
4- به كارگيري همه استعداد و صلاحيت ها در راه ايفاي مسؤوليت هاي قانوني .
5- وقف خود براي خدمت به مردم، اعتلاي كشور، ترويج دين و اخلاق .
ادامه دارد…
اصول حاکم برتبلیغات انتخاباتی از چشم انداز دینی
انتخابات هر چند به سبك متداول، يك پديده غربي به شماره مي رود ولي در گذشته تاريخ، تحت عنوان بيعت مردم با حاكم مطرح بوده است.
البته محتواي بيعت، امري فراتر از راي بوده است به گونه اي كه فرد بيعت كننده متعهد مي شده كه از حاكم اطاعت بي چون و چرا كرده و معصيت و مخالفت او را جايز نشمارد.
به هر حال در مقوله انتخابات و تبليغات انتخاباتي بايد اصولي را مراعات كرد كه اين اصول بر اميال و خواسته هاي شخصي و جناحي حاكم بوده و نبايد به فراموشي سپرده شود. ما در اين مقاله به صورت گذرا به اصول حاكم بر تبليغات انتخاباتي با توجه به معيارهاي ديني اشاره مي كنيم.
1- اصل صداقت
دروغ در اسلام بسيار مورد نكوهش قرار گرفته تا جايي كه در روايت از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله رسيده است كه فرمودند: المؤمن اذا كذب من غير عذر لعنه سبعون الف ملك و خرج من قلبه نتن حتي يبلغ العرش …; «مؤمن موقعي كه بدون عذر شرعي دروغ مي گويد، 70 هزار فرشته او را لعنت مي كنند و بوي تعفني از قلب او خارج مي شود تا به عرش مي رسد.» (1همچنين دروغ آثار منفي بي شماري در جامعه به جاي مي گذارد (از سلب اعتماد عمومي گرفته تا خرد شدن شخصيت گوينده) بنابراين بايد مساله راست گوئي در تبليغات انتخاباتي، مورد توجه همه عزيزان قرار گيرد.
البته لازم نيست كه انسان هر حرف راستي را بگويد ولي لازم است آنچه را كه مي گويد راست بگويد تا مردم براساس صدق و صفا طبق اظهارات كانديداهاي محترم تصميم بگيرند.
اصول حاکم برتبلیغات انتخاباتی از چشم انداز دینی،محمد ترسلی
ادامه دارد…