امر به معروف و نهي از منكر به روش غیر مستقیم
امر به معروف و نهى از منكر چه با زبان و چه با عمل به دو صورت انجام مى گيرد:
مستقيم و غير مستقيم
در روش مستقيم به طور مستقيم و صريح به معروف و يا از منكر نهى مى شود براى مثال براى امر به معروف به فردى مى گوييم: فلان عمل واجب را انجام دهيد.
اما در روش غير مستقيم در لابلاى گفتار به او تفهيم مى شود كه فلان كار معروف و پسنديده را بايد انجام دهد مثلا بدون اين كه متوجه شود كه او را مورد خطاب قرار داده اند از فردى كه آن وظيفه واجب را انجام داده است تعريف مى شود.
بدون شك روش دوم تاثير بيشترى خواهد داشت. نمونه استفاده از اين روش غير مستقيم شيوه امام حسن و امام حسين (عليه السلام) است كه در اين نقل تاريخى آمده است:
امام حسن و امام حسين (عليه السلام) در حالى كه هر دو طفل بودند به پيرمردى كه مشغول وضو گرفتن
بود برخورد كردند و ديدند كه وضوى او باطل است. اين دو بزرگوار كه به رسم و روش اسلام آگاه بودند متوجه بودند
که از يك طرف پيرمرد راه آگاه كنند كه وضويش باطل است و از طرف ديگر اگر به طور مستقيم به او بگويند كه وضويت باطل است شخصيت او جريحه دار مى شود و اولين واكنشى كه نشان مى دهد اين است كه مى گويد نه خير همين طور درست است بنابراين جلو رفتند و گفتند: ما هر دو مى خواهيم در حضور شما وضو بگيريم. ببينيد كداميك از ما بهتر وضو مى گيريم. او پذيرفت.
امام حسن (عليه السلام) يك وضوى كامل را در حضور او گرفت. بعد امام حسين (عليه السلام) اين كار را انجام داد. تازه پيرمرد متوجه شد كه وضوى خودش نادرست بوده است بعد گفت: وضوى هر دو شما درست است وضوى من خراب بود.
آنها اين طور از طرف اعتراف گرفتند، حالا اگر در اين جا مى گفتند: پيرمرد خجالت نمى كشى؟ با اين ريش سفيدت هنوز وضو گرفتن بلد نيستى؟ او از نماز خواندن هم بيزار مى شد! حضرت على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد: تلويح زله العاقل له من امض عتابه
لغزش عاقل ار با كنايه به او تذكر دادن از مهم ترين شيوه هاى توبيخ است
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۵. وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ؛ ای پروردگار سایه و آفتاب گرم.
کلمه «ظل» به معنای سایه و کلمه «حرور» به معنای داغ و سوزان است که خداوند مالک هر دوی آن هاست. او خالق دنیا و آخرت، مالک و پرورش دهنده اضداد و خدای روز و شب است.
در سورة فاطر، آیه ۲۱ آمده است: ( (وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ) ) و سایه و گرمای آفتاب [یکسان نیستند]. در این آیه، مؤمن و کافر، به سایه و آفتاب، تشبیه شده اند که نتیجه این مقایسه و تشبیه، آن است که مؤمن از نظر شخصیّت و سرنوشت با کافر یکسان نیست.
تشبیه مؤمن به سایة آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ، برخی از مفسران را به نتیجه ای سوق داده و گفته اند: «منظور از ظل، بهشت است؛ زیرا آنجا همیشه سایه است و مقصود از حرور، جهنم سوزان است».
ضمن آنکه «یَوْمَ الْحَرُورِ» هم در روایات به عنوان وصف روز قیامت آمده است؛ بنابراین خداوند متعال، مالک و پروردگار آفتاب وسایه است و اگر میخواهید از سوزش آفتاب قهر الهی در دنیا و آخرت نجات یابید و در سایه امن الهی باشید، راهش فقط پیروی از قرآن است.
عن معاذ بن جبل: کنَا مع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی سفر…. فقال:
إِنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَشْرِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضَّلالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ کلامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَانِ؛
اگر میخواهید با سعادت زندگی کنید؛ اگر میخواهید به درجه شهید برسید و روز قیامت نجات داشته باشید و از سوزش آفتاب قهر الهی در آن روز ایمن باشید و روز قیامت نجات داشته باشید درس قرآن فراگیرید، زیرا کلام خداونجات از شیطان و سنگینی میزان است.
عوامل و زمينه هاى موفقيت در امر به معروف و نهى ازمنكر
۱. عوامل موفقيت در امر به معروف و نهى از منكر
موفقيت در انجام امر به معروف و نهى از منكر در گرو رعايت نكات فراوان است.
۱ -۱. يادگيرى راه رسم صحيح و مناسب
قرآن كريم به ما دستور مى دهد كه وقتى خواستيد وارد خانه بشويد از آن در وارد شويد:
واتو البيوت من ابوابها (بقره ۱۸۹)
آيه قرآن در صدد بيان يك حقيقت كلى است كه راه موفقيت در آن هر عملى را نشان مى دهد. امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه مى فرمايد: يعنى هر كارى را از راهش وارد شويد. هر عملى را از آن سو كه بايد انجام دهيد. (۱۳۱) و حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
من طلب الامر من وجه لم يزل فان زل لم تخدله الحيله (۱۳۲)
هر كس كه كار را از راهش بخواهد نمى لغزد و اگر هم بلغزد چاره اى برايش خواهد[امر به معروف و نهی از منکر - ۱ -۱. يادگيرى راه رسم صحيح و مناسب]
بود.
در امر به معروف و نهى از منكر نيز قبل از هر اقدامى بايد انديشه كرد و شيوه صحيح را با توجه به ويژگى هاى فرد گناهكار و نوع خطا پيدا نمود. براى مثال، در برخورد با گناهى كه زا تو سر زده است پيرامون اين سوالات بايد فكر كرد:
- موضع گيرى فردى كافى است يا بايد با هماهنگى دوستان و خانواده عمل كنيم؟
- ارشاد زبانى لازم است يا اقدام عملى؟
- از زبان تشويق استفاده كنيم يا از زبان تهديد؟
وقتى كه راه منطقى و ثمر بخش امر به معروف و نهى از منكر را يافتيم بايد به اداى تكليف و انجام وظيفه بپردازيم.
۲ -۱. اهميت دادن به پيش گيرى
در پزشكى پيش گيرى و بهداشت را در درمان و معالجه مقدم مى دارند. در بيمارى هاى روحى و اخلاقى نيز چنين است.
ممكن است عده اى عده اى گمان كنند تا وقتى كه منكر اتفاق نيفتاده است و شخص دچار گناه نگرديده است نسبت به او وظيفه امر به معروف و نهى از منكر وجود ندارد و اين تكليف تنها بعد از وقوع جرم براى ديگران پيدا مى شود در حالى كه از نظر فقه اسلامى از زمانى كه آثار و علامت هايى وقوع جرم را مشاهده مى كنيم و حتى از موقعى كه به تصميم گناهكار آگاه مى شويم وظيفه امر به معروف و نهى از منكر به عهده ما خواهد بود.
حضرت امام خمينى سلام الله عليه در تحرير الوسيله فرموده است:
اگر شخصى بداند كه فردى قصد انجام كار حرامى را دارد احتمال دهد كه (نهى از منكر) تاثير دارد واجب است نهى از منكر كند.
۳ -۱. ريشه يابى و از بين بردن زمينه هاى منكرات
انسان موجودى مركب از عقل و شهوت است و به واسطه همين تركيب هم اين زمينه عروج به كمالات در آن وجود دارد وهم سرپيچى و گناه از او دور از انتظار نيست. شرايط اجتماعى و محيط در ظهور و بروز اين زمينهها تاثير گوناگونى دارد. گاه در شرايطى تخم عصيان آماده ريختن مى شود و محصول فساد و تباهى درو مى گردد. و گاه با تقويت استعدادهاى الهى محصول فضيلت و انسانيت به بار مى نشيند.
به هره حال منكرات از يك سو در نابسامانى هاى گناهكار ريشه دارد و از طرف ديگر شرايط خارجى به فعال بودن آن ريشهها و بذر افشانىها در آن زمينه كمك مى كند از اين رو ريشه كن ساختن منكر بدون توجه به عوامل اصلى بروز گناه امكان ندارد.
شناسايى اوامل بروز فساد در عوامل و ابعاد گوناگون فرهنگى اجتماعى و اقتصادى و از بين بردن آنها راه مبارزه با فساد است در برسى عوامل و علل بروز منكرات پيش از اين زا همه شاهد عوامل زير هستيم:
۱. جهالت و نادانى
۲. ضعف ايمان
۳. بى بصيرتى
۴. بى عدالت و تبعيض
۵. فقر و تنگدستى
۶. بيكارى
۷. نابسامانى هاى خانوادگى
۸. دوستان نا اهل
كسانى كه دل در گرو ارزش هاى اسلامى دارند و به دنبال ريشه كنى منكرات دارند بايد در درجه اول با ايجاد زمينه مناسب مبارزه هاى سرسخت و مناسب و گسترده بى امان و عوامل فوق را طرح ريزى كند. تعميق بينشها و باورهاى با دعوت و تبليغ صحيح عاقلانه مبارزه با بى عدالتى و گستردن قسط و عدالت در پهنه كشورهاى اسلامى پرورش دادن روحيه كار و دانش و كوشش ايجاد زمينه هاى رشد توليد و ايجاد اشتغال تهيه سر گرمى مناسب امكانات تفريحى و اقدامات ديگر در اين راستا بهترين و مناسب ترين راه مبارزه با فساد و منكرات است.
به عنوان مثال يكى از منكراتى كه هميشه در جامعه روح مومنان را مى آزارد فحشا و روابط نامشروع زن و مرد است. راه اصولى براى مبارزه با اين منكر رواج دادن فرهنگ ازدواج و فراهم آوردن امكانات لازم براى سامان دادن به افراد مجرد است. بايد به يك بسيج دولتى و همگانى و مردمى با اين معضل و مشكل اجتماعى مبارزه كرد و با سامان دادن به زندگى و فراهم آوردن زمينه هاى مناسب ازدواج جوانان را از تجرد رهانيد و آنها را در حصن امن و امان زندگى زناشويى وارد ساخت قرآن به عنوان كتاب هدايت و سعادت فرمان بسيج همگانى براى ازدواج را صادر كرده است. در سوره نور كه عفت و پاكدامنى است بعد از دستور و عفت و خودارى از چشم چرانى مى فرمايد:
* و انكحهو الايامى منكم الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم
مردان و زنان بى همسر خود را همچون غلامان كنيزان شايسته و صالح را همسر دهيد اگر فقير و تنگدست باشند خداوند از فصل خود آنها را بى نياز مى سازد خداوند گشايش دهنده و آگاه است.
اين آيه به همه افراد جامعه اسلامى دستور مى دهد كه نسبت به زنان و مردان مجرد احساس مسئوليت كنند و با فراهم آوردن زمينه هاى ازدواج تجرد را كه فساد زا است از بين ببرند.
نمونه نهى از منكر در اين زمينه عمل حضرت لوط (عليه السلام) است. ايشان در بين گروهى فاسد زندگى مى كردند كه به عمل شنيع همجنس گرايى مبتلا بودند و اين بزرگوار آنان را از اين عمل زشت نهى مى كرد. در يك صحنه ملائكه در صورت جوانانى بر ايشان وارد شدند. گروهى از مردم فاسد شهر خبر دار شدند و با حرص و ولع براى رسيدن به مقصود شوم خود به سوى خانه لوط هجوم آوردند لوط پيامبر به نهى آنان اقدام فرمود:
و جاءه قومه يهرعون اليه من قبل كانوا يعلمون السيئات قال يا قوم هولاء بناتى هن اطهر لكم فاتقوات الله و لا يخزنون فى ضيفى
قوم او به سرعت به سوى خانه او هجوم آوردند و قبل از آن كارهاى بد انجام مى دادند لوط گفت: اين دختران من براى شما پاكيزه ترند (با آنان نكاح كنيد و از طريق صحيح نياز خود را برطرف سازيد) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نكنيد.
آن حضرت براى موثر شدن نهى خود راه صحيح را به آنان نشان داد و با ارائه همسرانى پاك آنان را از ارتكاب به زشتى باز داشت. خداوند با بيان اين سخن لوط به مومنان راه مى نمايد كه نبايد در نهى از منكر فقط مومنانم را از ارتكاب حرام نهى كرد بلكه بايد همراه و ضمن آن كه راه حلال را به آنان نشان داد و امكانات حلال را برايشان فراهم ساخت.
رفتار ما گفتار دیگران
قال امیر المومنین علیه السلام:
«من أسرع الى الناس بما يكرهون قالوا فيه بما لا يعلمون»
ترجمه:
هر كسى به سوى چيزى كه مردم از آن بدشان مىآيد بشتابد، مردم نيز درباره او، آنچه را كه نميدانند، خواهند گفت.
شرح:
كسى كه با گفتار و كردار زننده خويش، مردم را برنجاند، مثل آن است كه شتابان، به سوى چيزى رفته كه مردم از آن بدشان مىآيد. يعنى، براى انجام كارى كه باعث رنجش و آزردگى ديگران ميشود، شتاب كرده است.
معنى شتاب كردن، در كارى كه باعث رنجش ميشود، آن است كه ما، بدون فكر و انديشه، و بدون سنجيدن و حساب كردن، سخنى بگوئيم يا كارى كنيم كه ديگران را از ما متنفر و رنجيده سازد.
وقتى كسى چنين كارى كند، معلوم است كه ديگران هم بفكر تلافى كردن مىافتند و تصميم ميگيرند كارى كنند، كه آن شخص هم رنجيده شود. در چنين حالتى، مردم نيز، مثل همان شخص رفتار ميكنند. يعنى نسنجيده و نينديشيده، درباره او بدگوئى آغاز ميكنند، و هر چند را كه درباره او شنيده باشند، چه راست باشد چه دروغ به زبان مىآورند. و از گفتن چيزهائى هم كه نمي دانند واقعيت دارد يا نه، خوددارى نميكنند.
البته اين هم رفتار خوبى نيست، ولى بهر صورت اين نتيجه اعمال كسى است كه مردم را مىرنجاند، و به سوى چيزى كه نا خوشايند ديگران است شتاب مىكند.
عاقل کیست؟
از حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) تقاضا کردند: عاقل را برای ما توصیف کن، فرمود:
اَلْعاقِلُ هُوَالَّذِی یَضَعُ الشَّیءَ مَواضِعَهُ(1)
ترجمه
عاقل کسی است که هر چیز را به جای خود می نهد.
شرح کوتاه
در میان مفهوم و معنای عقل، سخن بسیار گفته اند; اما جمله کوتاه فوق بهترین تعبیری است که در این زمینه وارد شده است. عقل چیزی جز این نیست که هر چیز را به جای خود نهند، هر شخصی را در محل شایسته و مناسب خود در اجتماع قرار دهند، غم و شادی، دوستی و دشمنی، نرمش و خشونت، محبّت و شدت عمل، عبادت، کسب و کار و تفریح سالم و هر کار دیگر را در جای خود و به وقت خود انجام دهند.
1. نهج البلاغه، کلمات قصار.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی