زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۱۰. یا محی الموتی؛ ای زنده کننده مردگان!
کسی که یک بار آفرید، باز هم میتواند بیافریند: «یُحْیِ الْمَوْتی». [حج/8]
در سوره نجم، آیه ۴۴ نیز آمده: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا؛ و اوست که میمیراند و زنده میکند».
آری؛ کسی که بر همه هستی حکومت کامل دارد، قدرت بر زنده کردن و میراندن هم دارد: «لَهُ مُلْک السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ… هُوَ یُحیِی وَ
یُمِیت ».
در قرآن، این گونه آیات، فروان بیان شده است؛ مثلاً در سوره عنکبوت، آیه ۱۹ میخوانیم:
أَ وَ لَمْ یَرَوْا کیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذلِک عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ؛
آیا ندیده اند که خداوند چگونه آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را باز میگرداند؟ البتّه این [کار] بر خداوند، آسان است.
۱. در نتیجه: جهان آفرینش، مظهر قدرت نمایی خداوند در ایجاد حیات و مرگ پدیدهها است: «یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ».
۲. آفریدن، میراندن و دوباره زنده کردن، کار همیشگی خداوند است: «یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» (فعل مضارع، نشانه ی استمرار و دوام است).
۳. آفرینش اوّلیه و بازآفرینی در قیامت، برای خداوند، آسان است و تنها یک اراده میخواهد: «إِنَّ ذلِک عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ».
پرسش- و-پاسخ -مهدوی
۲. رشد و شکوفایی علم در زمان پس از ظهور به چه معنا است؟
ظهور امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف و اهتزاز پرچم مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در شرق و غرب، موجب درخشش آفتاب امامت در سرتاسر هستی است. بررسی روایات نشان میدهد رخداد عظیم و قابل توجه عصر ظهور، افزایش بینش و معرفت جامعه مهدوی است و جامعه، تحت تعالیم و تربیت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف رشد و کمال خواهد یافت. برای انجام این منظور در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است:
اذ قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم؛
هنگامی که قائم ما اهل بیت علیهم السلام قیام کند، دستش را روی سر بندگان خدا قرار میدهد؛ پس به سبب این کار، عقول ایشان جمع شده، رشد کامل مییابد.
از این رو توان مهدی یاوران تشدید یافته، قدرت هریک از آنها به اندازه چهل نفر میرسد. در روایتی از حضرت علی علیه السلام به جهت اشاره به این مطلب آمده است:
اذا اهتز رایته أضاء له ما بین المشرق و المغرب و وضع یده علی رؤوس العباد فلایبقی مؤمن إلا صار قلبه أشد من زبر الحدید و أعطاه الله تعالی قوة أربعین رجلا؛
زمانی که #پرچم حضرت مهدی افراشته شود، از نور او میان مشرق و مغرب درخشش مییابد و دستش را بر سر بندگان خدا مینهد و آنها را مورد عنایت خویش قرار میدهد. در این هنگام، قلب ایشان از آهن، قوی تر شده، خداوند به آنها توان چهل نفر عنایت میکند.
در حدیث دیگری آمده است:
و تؤتون الحکمة حتی أن المرأة لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنة رسول الله.
در زمان #ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شما #حکمت داده خواهد شد، به اندازه ای که زن در خانه خویش قادر به قضاوت بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر خواهد بود.
به یقین این #بصیرت، موجب تحقق عبودیت خواهد شد؛ چرا که معرفت در آن زمان گسترش خواهد یافت. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است:
مجموعه علوم۲۷ حرف است. آنچه انبیاء در اختیار جامعه قرار داده اند، تنها دو حرف است؛ پس هنگامی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، ۲۵ حرف دیگر آن را رونمایی کرده، آن را به ۲۷ حرف توسعه میدهد .
بنابراین رشد و شکوفایی در عصر ظهور، به لحاظ افزایش توانمندی علمی مهدی باوران برای زندگی آرمانی در عرصههای سیاسی عبادی، اجتماعی و اختصاصی است.
توصیف خدا در صحیفه
بنگرید که چه زیبا #خداوند متعال در #مناجات امام العارفین حضرت امام زین العابدین علیه السلام معرفی میگردد.
- «اللَّهُمَّ یَا ذَا المُلکِ بِالخُلُودِ (۲) وَ السُّلطَانِ المُمتَنِعِ بِغَیرِ جُنودٍ وَ لَا أَعوَانٍ. (۳) وَالعِزِّ البَاقِی عَلَی مَرَّالدُّهُورِ وَ خَوَالِی الأَعوَامِ وَ مَوَاضِی الأَزمَانِ وَ الأَیَّامِ (۴) عَزَّ سُلطَانُکَ عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّةٍ، وَلَا مُنتَهَی لَهُ بِ آخِرِیَّةٍ (۵) وَ استَعلَی مُلکُکَ عَلُوّاً سَقَطَتِ الأَشیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ (۶) وَ لَا یَبلُغُ أَدنَی مَا استَأثَرتَ بِهِ مِن ذَلِکَ أَقصَی نَعتِ النَّاعِتِینَ. (۷) ضَلَّت فِیکَ الصِّفَاتُ، وَ تَفَسَّخَت دُونَکَ النُّعُوتُ، وَ حَارَت فِی کِبرِیَائِکَ لَطَائِفُ الأَوهَام» [۱]
خداوندا! ای پادشاهی که فرمان روائیت همیشگی و جاودان است و اقتدار سلطنتت، بدون نیاز به لشکریان و پشتیبانان میباشد.
ای عزّتمندی که همیشه باقری هستی، و با گردش روزگار و گذر سالها و زمانها و روزها، دست فنا به سویت نفوذ ندارد.
عزّت سلطنتت، آن گونه عزّتی است که نامحدود و بی آغاز و بی انجام است و عظمت سلطنت تو آن چنان عالی است، که همه چیز از درک آن، عاجز و فرومانده، و در برابر آن درمانده است.
ای خدایی که نهایت و آخرین درجه توصیف ستایشگران، به پایین ترین مقامی که به آن اختصاص داری نمی رسد، و از درک آن ناتوان ات.
صفتها در ذات پاک تو گم، و ستایشها در ثنای تو به هم ریخته، و اندیشههای ظریف و تیز، از فهم مقام کبریائی و عظمتت حیران و سرگردان است.
—————
[۱]: صحیفه سجادیه، بخشی از دعای شماره ۳۲، ص ۲۶۴
زندگی مهدوی در سایه دعای عهد
۷. یا حَیّاً قَبْلَ کلِّ حَیٍّ؛ ای زنده پیش از هر موجود زنده!
۸. وَ یا حَیّاً بَعْدَ کلِّ حَیٍّ؛ و ای زنده پس از هر موجود زنده!
۹. وَ یا حَیّاً حینَ لا حَیَّ؛ و ای زنده در آن هنگام که زنده ای وجود نداشت!
در این دعا تأکید خاصی بر حی بودن خداوند متعال است. این مسئله در فراز هفتادم دعای جوشن کبیر، این گونه مطرح شده است:
یَا حَیّاً قَبْلَ کلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّاً بَعْدَ کلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی لَیْسَ کمِثْلِهِ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لا یُشَارِکهُ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لا یَحْتَاجُ إِلَی حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُمِیتُ کلَّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یَرْزُقُ کلَّ حَیٍّ یَا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیَاةَ مِنْ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتَی یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ.
آری؛ خداوند، زنده است، قبل از هر زنده ای و بعد از هر زنده ای. در زنده بودن، نظیر و شریکی ندارد و برای زنده ماندن، نیازمند دیگری نیست. او زندگان را میمیراند و به همه زندهها روزی میبخشد. او زندگی را از زنده ای دیگر به ارث نبرده است؛ بلکه به مردگان نیز زندگی میبخشد. او زنده و پا برجاست.
اما چرا در این دعا این اسم، چهار بار تکرار شده و در ادامه نیز به زنده شدن و مردن اشاره میشود؟ آیا ممکن است با بحث رجعت، مرتبط باشد که درباره این دعا برجسته است؟ به نظر میرسد تأکید بر این مسئله، بی ارتباط با بحث رجعت نباشد.
دوستی با باطن نماز
سيدالشهدا (سلام اللهعليه) هنگام عصر تاسوعا، به حضرت ابوالفضل (عليهالسلام) فرمود: به اين قوم بگو، امشب را كه شب عاشوراست به من مهلت بدهند، براي اينكه خداي سبحان ميداند «إنّى أُحبّ الصلاة»من نماز براي خدا را دوست دارم. نماز محبوب من است، نه اينكه من نماز خوان هستم. (اين اعمال صوري و ظاهري را كه همه دارند. آداب نماز هم كه ميسور خيليهاست) يعني، آن باطن و حقيقت نماز محبوب من است. من نماز را دوست دارم و ميخواهم از دوستم وداع كنم.
اگر كسي نماز بخواند و روزه بگيرد، براي ابد زنده است. بين كسي كه بگويد من نماز مي خوانم، و اين جمله كه سيدالشهدا (عليهالسلام) ميفرمايد: من نماز را دوست دارم و عزيز من است، فرق بسيار است.
بچه هاي امام سجّاد (عليه السلام) و فرزندان امام باقر و معصومين اين حال را داشتند. سعي ميكردند وقتي پدر مشغول نماز شد شروع به بازي كنند. ميگفتند: وقتي حضرت شروع به نماز كرد ديگر متوجه به ما نيست. هر چه سر و صدا كنيم آزاد هستيم.
روزي در مكان مجاور حضرت كه نماز ميخواند آتش سوزي اتفاق افتاد، سر و صدا شد و آن را خاموش كردند. پس از نماز به عرض حضرت رساندند كه اينجا آتش گرفته بود و اين همه سر و صدا بود؛ شما متوجه نبوديد؟
فرمود: خير.
عرض كردند: چطور؟
فرمود: من آتش ديگري را خاموش ميكردم. آتش آن عالم را خاموش ميكردم. مگر آتش آن عالم را انسان ميبيند؟ بلي، مي بيند.
قرآن كريم فرمود: اگر علم اليقين داشته باشيد آتش قيامت را مي بينيد.
(كلا لو تعلمون علم اليقين لترونّ الجحيم ثمّ لترونها عين اليقين ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم)(تکاثر/5-8)
معلوم ميشود باطن گناه آتش و باطن ثواب بهشت است.
باطن نماز و روزه بهشت است. فرمود: اگر شما اهل راه باشيد، هم اكنون جهنّم را ميبينيد. آن كس كه ميگويد به چنين و چنان دليل، جهنّمي وجود دارد صرفاً لفاظّي است:
خود هنر آن داد كه ديد آتش عيان ني گپ دلّ علي النار الدخان
اي دليلت گندتر نزد لبيب در حقيقت از دليل آن طبيب
آن كس كه مي گويد بالاخره قيامت و آتش هست چون از دودش معلوم است و از دود ميخواهد پي به آتش ببرد، به لسان اهل معني دارد گپ مي زند، اين هنر نيست؛ هنر آن است كه انسان بر اساس آيه مزبور، باطن گناهان را كه همان جهنّم است ببيند.
گناهان هم داراي احكام و آداب و حكمتهايي هستند. درون گناه شعله و آتش است و در مقابل، درون نماز و روزه بهشت است.
عدهاي از شاگردان معصومين (عليهم السلام) نيز به اين حكمتها پي برده بودند. حارثة بن مالك به حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) عرض كرد: من جهنم و اهلش و بهشت و اهلش را ميبينم و صداي آنان را ميشنوم پس اين طور نيست كه اسرار عبادت مخصوص ائمه (عليهم السلام) و انبياي الهي باشد؛ گرچه آنها مقاماتي دارند كه فكر ما به آنجا نمي رسد و اهل بيت (عليهم السلام) با هيچ فردي قابل قياس نيستند، چنانكه امير بيان فرمود: «لا يقاس بآل محمدٍ صلي الله عليه وآله من هذه الأمة أحد»
حكمت عبادات،آیت الله جوادی آملی