#حکایت
امیرالمومنین علیه السلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه خویش حرکت کرد
در حالیکه کمیل بن زیاد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهی میکرد در اثناء راه از کنار خانه مردی گذشتند که صدای تلاوت قرآنش بلند بود امن هو قانت اناء الیل
را با صدای دلنشین و حزین میخواند .
کمیل در دل از حالت این مرد بسیار لذت برد و از روحانیت او خوشحال شد ، بدون اینکه چیزی بر زبان براند.
امام علی علیه السلام در این حال رو به سوی او کرد و فرمود :
سرو و صدای این، مایه مجاب تو نشود ، زیرا او اهل دوزخ است و به زودی خبر آن را به تو خواهم داد!
کمیل از این مسئله در تعجب فرو رفت ، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت و دیگر اینکه شهادت به دوزخی بودن این مرد ظاهرالصلاح داد
مدتی گذشت تا سرانجام کار خوارج به آنجا رسید که مقابل امیرالمومنین علیه السلام ایستادند و حضرت با آنها جنگ نمود، در حالیکه قرآن را آنگونه که نازل شده بود حفظ داشتند . امیرالمومنین علی علیه السلام رو به کمیل کرد و در حالیکه شمشیر در دست حضرت بود و سرهای آن کافران طغیان گر بر زمین افتاده بود ، با نوک شمشیر به یکی از آن سرها اشاره کرد و فرمود:
ای کمیل ! این همان شخصی است که در آن شب تلاوت قرآن نمود و حال او تعجب تو را برانگیخت.
کمیل دست حضرت را بوسید و استغفار کرد.
#حکمت- دوم
مضرات حرص، فاش نمودن راز، فرمانروایی زبان:
#حکمت- دوم
ازری بِنَفسِهِ مَنِ استَشعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَن کَشَفَ عَن ضُرِّهِ وَ هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ مَن اَمَّرَ عَلَیها لِسانَهُ:
کسی که حرص را شعار خود قرار دهد خود را خوار کرده است و کسی که راز گرفتاری خود را فاش سازد تن به ذلت داده است و آنکه زبان خویش را بر خود فرمانروا سازد مقام و منزلتش از بین خواهد رفت.
سه نکته در بیان امام علیه السلام است که آثار آنها نیز بیان شده حرص خواری میآورد پنهان نکردن راز ذلت را همراه دارد فرمانروایی زبان بر انسان باعث نابودی مقام و منزلت انسان میشود. اما دوباره حرص باید عرض کنم که طبق وعده الهی و صراحت قرآن شریف هر انسانی از ابتدای زندگی و تولد روزی معینی دارد بنابراین حرص و طمع هیچ تغییری در زندگی ایجاد نمی کند.
حریص جز آنکه فکر و اندیشه خود را مشوش و دل را غصه دار کند فایده ای نصیبش نخواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
اَغنَی الغِنی مَن لَم یَکُن لِلحِرصِ اسِیراً [۲]
ثروتمندترین اشخاص کسی است که اسیر حرص نباشد.
پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام میفرمود: مثل حریص بر دنیا همانند کرم ابریشم است که هر چه بر اطراف خودمی تند راه بیرون آمدن خویش را دشوارتر مینماید تا به جایی میرسد که از اندوه گرفتار شدن در آن میان جان میدهد. [۱]
—————
[۲]: کافی ج۲ ص۳۱۶
[۱]: کافی ج۲ ص۳۱۶
صلواتی هم وزن عرش خدا.
8. وَ عَنّی وَ عَنْ والِدَیَّ؛ و از طرف خودم و پدر و مادرم [درود فرست].
۹. من الصلوات زِنَةَ عَرْشِ اللهِ؛ صلواتی هم وزن عرش خدا.
علاقه به امام، بی حساب است؛ زیرا در این بخش دعا از علاقه به اندازه وزن عرش خدا سخن میگوید که احدی از آن خبر ندارد.
ای امام زمان! سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هر چه خدا بر آن علم دارد. ما وقتی شکر میکنیم، میگوییم: «خدایا! صد هزار مرتبه شکر! » صد هزار مرتبه چیزی نیست. صد هزار تا یک مشت شکر است. یک مشت شکر صد هزار تا میشود. شما که میگویی صد هزار تا شکر؛ یعنی: خدایا! ببین چقدر تو را بالا بردیم! به اندازه صد هزار تا! صد هزار تا چیزی نیست.
دختر کوچک امام حسین علیه السلام که در کربلا پدرش را شهید کردند، و خود او را اسیرش کردند، وقتی در کاخ ابن زیاد و یزید بردند از او میپرسند: «وضع چطور است؟ » نمی گوید: الحمدلله صد هزار تا! بلکه میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَی؛ به عدد دانههای شن الحمدلله». دختر خردسال میگوید: به اندازه دانههای شن؛ ولی ما چه میگوییم؟ صد هزار مرتبه! پس فکر ما خیلی کوچک است.
عرش چیست؟
در قرآن بیست بار به عرش خدا اشاره شده است. در لغت، «عَرش» تختِ پایه بلند و «کرسی»، تخت پایه کوتاه است. وقتی میخوانیم: «وَسِعَ کرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» یعنی کرسی او هستی را در بر گرفته؛ پس عرش او چگونه است؟
عرش یا کنایه از مرکز قدرت الهی است و یا مرکز صدور احکام الهی و مراد از «حاملان عرش» فرشتگانی هستند که تعدادشان هشت نفر معرّفی شده است: ( (یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ) ). [الحاقه/7]
گفتنی است که حقیقت عرش برای ما روشن نیست؛ ولی از مجموع آیات شاید بتوان این مسأله را دریافت که جهان هستی دارای یک مرکز است و خداوند بر آن مرکز احاطه کامل دارد: «اسْتَوی عَلَی
الْعَرْشِ». اجرای اراده الهی از طریق فرشتگانی است که در اطراف این مرکز فرماندهی هستند.
امام صادق علیه السلام فرمود: عرش، همان علم است که خداوند پیامبرانش را از آن آگاه کرده است. [۱]
در کنار کلمه «عرش» آیاتی مطرح است که در جمع بندی آنها انسان به مرکز فرماندهی میرسد، نظیر:
( (اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ) ) [۲]
( (یُدَبِّرُ الْأَمْرَ) ) [۳]
( (… یُفَصِّلُ الآیَاتِ) ) [۴]
( (یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنْ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا) ) [۵]
گردش شب و روز و تدبیر امور و تفصیل آیات و آگاهی از تمام ذرّات هستی و آنچه از آسمان نازل میشود و آنچه به آسمان بالا میرود، نشان گر آن است که تمام این امور در عرش الهی واقع می شود.
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید:
عرش، حقیقتی از حقایق و امری از امور خارجی و مرکز تدبیر امور جهان است. [6]
امام صادق علیه السلام فرمود:
عرش و کرسی، از بزرگ ترین درهای عالم غیب هستند. [7]
مراد از عرش، تخت جسمی نیست؛ زیرا تخت، روی آب بند قرار نمی گیرد: ( (وَکانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ) ) ؛ [8] بلکه مراد آن است که روزی که هنوز زمین و آسمان نبود و جهان یکسره آب بود، قلمرو فرماندهی خداوند بر آب بود و پس از پیدایش آسمانها و زمین، ستاد فرماندهی جهان هستی به آسمانها منتقل شد.
—————
[۱]: «العرش هو العلم الذی اطلع الله علیه انبیائه و رسله»، (معانی الاخبار، ص۲۹).
[۲]: اعراف: ۵۴.
[۳]: یونس: ۳.
[۴]: رعد: ۲.
[۵]: حدید: ۴.
[6]: المیزان، ج۸، ص۱۹۱.
[7]: «العرش والکرسی بابان من اکبر ابواب الغیوب»، (التوحید، ص۳۲۱).
[8]: هود: ۷.
آدم
اگر انسان بخواهد بعنوان یک منتظر برای یاری منجی و مصلح بشریت در دوران آخرالزمان آماده شود باید منشاء و ریشه فساد و گمراهی مخلوقات را بشناسد و ابتدا خود را از این فساد نجات دهد تا بتواند در مسیر اصلاح جامعه موثر باشد.
با نگاه اجمالی به ریشه فساد در جریان خلقت انسان متوجه خواهد شد که ریشه تمام مفاسد ، از طرف ابلیس و دار و دسته اوست که قبل از آفرینش انسانها در ارض حیات داشته اند .
اگر افعال و کارکرد ابلیس را بررسی کنیم خواهیم دید در تمام رذائل و فساد ابلیس ملعون اولین کسی است که تمام رذائل و مفاسد را بنیان نهاده است.
اما اصلی ترین موضوعی که در گمراهی ابلیس شاخص و مهم است موضوع « آدم» است.
متاسفانه به دسیسه خود ابلیس و دار و دسته او موضوع و حقیقت مهمی که در طول تاریخ به آن حقیقت مهم اهمیت داده نشده است موضوع « آدم» است
یک نمونه آن را می توان در کتب های درسی امروز علی الخصوص کتب درسی و دانشگاهی شیعیان مشاهده نمود که آثاری از مبحث « آدم» و« آدم شناسی» در کتابها و حتی کتابهای دینی دیده نمی شود.
و موضوع «انسان کامل» بعنوان بدلی است که به جای موضوع « آدم» انتخاب شده است که مطرح کردن بحث « انسان کامل» به نوعی تقابل با ادبیات قرآنی بعنوان «آدم شناسی» محسوب می شود.
زیرا قرآن با ادبیات عالی و خاص خود ، موضوع « آدم » را برجسته نموده است.
پس انسانی که قصد دارد متعلم متسلم در مکتب قرآن و اهلبیت علیهم السلام باشد باید ادبیات قرآنی را برگزیده و بر جسته نماید.
زیرا روشن شدن و برجسته شدن موضوع «آدم» و بحث و بررسی در مورد آن به شناخت ریشه کفر در حال و گذشته جریان خلقت کمک خواهد کرد.
اگر انسان با مباحث ثقلینی آشنا باشد به این حقیقت مهم در جریان خلقت متوجه خواهد شد که موضوع « آدم» در مواقع حساس فرقان کننده ، راهگشا و روشنگر بوده است.
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ [۳۱/بقره] و نامها را به تمامى به آدم بياموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه كرد. و گفت: اگر راست مىگوييد مرا به نامهاى اينها خبر دهيد.
قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ [۳۳بقره] گفت: اى آدم، آنها را از نامهايشان آگاه كن. چون از آن نامها آگاهشان كرد، خدا گفت: آيا به شما نگفتم كه من نهان آسمانها و زمين را مىدانم، و بر آنچه آشكار مىكنيد و پنهان مىداشتيد آگاهم؟
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ [۳۴بقره] و به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد. همه سجده كردند جز ابليس، كه سرباز زد و برترى جست. و او از كافران بود.
گزیده هایی از سفارش های شهدا به خواهران
ای خواهرانم! سعی کنید خیرتان را زیاد کنید و خالص انجام دهید. فقط برای رضای خدا باشد. همیشه خدا را ناظر اعمالتان بدانید.
در انجام واجبات کوتاهی نکنید و نماز را در اول وقت بخوانید و از انجام محرمات دوری کنید.
سعی کنید تحصیل علم همراه با تزکیه و خودسازی باشد.
در خانه و بیرون خانه، نمونه و الگو باشید تا در پیشگاه خداوند پیش حضرت فاطمه، سربلند باشید.
رهبر را تنها نگذارید و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید.
برای زمینه سازی ظهور صاحب الامر، امام زمان (ع) بکوشید که خود و جامعه را پاکسازی نمایید.
دعای کمیل و توسل و ندبه و نماز جمعه را فراموش نکنید.
ای خواهرانم! از شما تمنا دارم و به پهلوی شکسته حضرت زهرا، قسمتان می دهم که حجاب را، حجاب را، حجاب را رعایت کنید و مانند حضرت زینب صبور باشید تا در آخرت از شفاعتشان بهره مند شوید.
ان شاءالله
محمد خامه یار، هزار حنجره آواز، ج 1، ص 198.