شكوه بندگي
از منظر فرهنگ متعالي توحيد، عبوديت و بندگي حضرت حق تعالي است كه بالاتر از آن مقامي براي مخلوق متصور نيست:
بلندي بايدت افكندگي كن
خدا را باش و كار بندگي كن
امام دهم عليه السلام در تبيين مقام بندگي ميفرمايد:
«مَنِ اتَّقَي اللَّهَ يُتَّقَي وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاعُ وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِينَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَلْيَيْقِنْ أَنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِين؛
هر كه از نافرماني خدا بپرهيزد، [مردم] از نافرماني او پرهيز كنند و هر كس خدا را اطاعت كند، [ديگران] از او اطاعت ميكنند و كسي كه از دستورات خالق فرمان برد، هيچ باكي از خشم مخلوقين نخواهد داشت و هر كس خالق را به خشم آورد، او بايد بداند كه از خشم مردم در امان نخواهد بود. »
گرت اين بندگي تمام شود چرخ و انجم ترا غلام شود
مقام عبوديت و بندگي آن چنان اهميت دارد كه امير مؤمنان علي عليه السلام در اين زمينه به بندگي خود در برابر خداوند متعال افتخار ميكرد و ميفرمود: «إِلَهِي كَفَي بِي عِزّا أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْدا وَ كَفَي بِي فَخْرا أَنْ تَكُونَ لِي رَبّا أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
؛ پروردگارا! اين عزت براي من بس است كه بنده ي تو باشم و بالاترين افتخار براي من آن است كه تو پروردگار من باشي.
تو همان گونه اي كه دوست دارم. پس مرا آن طوري كه دوست داري، قرار ده! »
امام خامنه ای
مسألهی غدیر متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم.
بزرگترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنهی عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.
امام خمینی(ره)
اینکه این قدر صداى غدیر بلند شده است و این قدر براى غدیر ارج قائل شده اند- و ارج هم دارد- براى این است که با اقامه ولایت یعنى با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همه این مسائل حل می شود، همه انحرافات از بین می رود.
اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- حکومتى را که میخواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین می رفت و محیط یک محیط صحیح و سالم می شد که آن وقت مجال براى همه اشخاص که داراى افکار هستند، عرفا که داراى افکار هستند، حکما که داراى افکار هستند، فقها، همه براى آنها مجال هم پیدا بشود. از این جهت، اسلام بُنِىَ عَلى خَمْس، نه معنایش آن است که ولایت در عرض این است، ولایت اصلش مسئله حکومت است.
دستاوردهای حکومت امام زمان عج
۸. امنیّت عمومی
در حاکمیت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که دوران فراگیری همه خوبیها در همه عرصههای زندگی است، امنیّت که از بزرگترین نعمتهای الهی و از عالی ترین آرزوهای انسان است، به دست میآید.
وقتی مردم از عقیده و مرامی واحد پیروی کنند و در روابط اجتماعی خود به اصول بلند اخلاقی پای بند باشند و عدالت در تمام مویرگهای حیات فردی و جمعی بشر جاری گردد، بهانه ای برای ناامنی و ترس در هیچ بخشی از زندگی باقی نمی ماند. در جامعه ای که هر کسی به حقوق الهی و انسانی خود میرسد و با تجاوز و حق کُشی گرچه در طبقه حاکمان و در کمترین مقدار آن باشد برخورد قانونی میشود، امنیّت عمومی و اجتماعی شکل میگیرد.
امام علی علیه السلام فرمود:
«به دست ما [و در حکومت ما] روزگار سختیها سپری میگردد… و چون قائم ما قیام کند کینهها از دلها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. ]در آن روزگار چنان محیط امنی ایجاد شود[ که زن، با همه زیب و زیور خود، از عراق تا شام برود… و چیزی او را نترساند. »
و البتّه برای ما که در روزگار بی عدالتیها و آزمندیها و کینه توزیها بسر میبریم تصور چنان دورانِ سبزی، بسیار دشوار است ولی چنانکه گفته شد اگر به عوامل آن همه بدی و زشتی بنگریم و بیندیشیم که این عوامل در حاکمیت حکومت حق ریشه کن خواهد شد خواهیم دانست که وعده الهی در تحقق جامعه امن و آرام، حتمی است.
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است:
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اند… وعده داده که به یقین در روی زمین، ایشان را خلیفه (و حاکم) گرداند… و پس از اینکه در ترس و نگرانی قرار داشتند، امنیّت و آرامش را به ایشان عطا فرماید… و امام صادق علیه السلام در معنی این آیه فرمود:
«این آیه درباره قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و یارانش نازل شده است. »
۹. گسترش دانش
در دوران حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، اسرار علمی فراوان در علوم اسلامی و انسانی آشکار میشود و دانش بشری به گونه ای غیر قابل تصوّر توسعه مییابد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«علم و دانش، بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تا کنون جز با آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده و در میان مردم گسترش دهد و آن دو حرف رانیز به آنها ضمیمه ساخته و مجموع بیست و هفت حرف را منتشر خواهد کرد. »
بدیهی است که رشد و توسعه علمی در همه زمینهها برای انسان روی میدهد و در روایات متعدد اشاراتی آمده که نشان میدهد فاصله دانش صنعتی در آن زمان، با صنعت کنونی، بسیار زیاد خواهد بود.
همانگونه که صنعت کنونی با قرنهای پیشین تفاوت چشمگیری دارد.
در اینجا به بعضی از روایات اشاره میکنیم:
امام صادق علیه السلام درباره چگونگی ارتباطات در حکومت امام مهدی فرمود:
«در روزگار قائم علیه السلام مؤمن در مشرق زمین، برادرش را که در مغرب زمین است میبیند… ».
و نیز فرمود:
«هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند قدرت شنوایی و بینایی شیعیان ما را افزایش میدهد به گونه ای که آن حضرت از فاصله یک برید (چهار فرسنگ) ب شیعیان خود سخن میگوید و آنان سخن او را میشنوند و او را میبینند در حالی که حضرت در جایگاه خود قرار دارد.
و درباره میزان آگاهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از احوال مردم به عنوان رئیس حکومت و مرکز تصمیم گیری و فرماندهی، در روایت آمده است که:
«اگر کسی در خانه خودش سخنی بگوید، بیم آن دارد که مبادا دیوارهای خانه اش گزارش دهند. »
با توجه به وسایل پیشرفته ارتباطی درک این روایات آسانتر است ولی روشن نیست که آیا همین وسائل به صورت پیشرفته تر به کار گرفته میشود یا سیستم دیگری که پیچیدگی بیشتری دارد جایگزین وسائل امروزی خواهد شد.
نگین افرینش ( درسنامه دوره مقدماتی معارف مهدویت )
پیشی گیرندگان به سوی خواسته امام زمان عج
۷. وَ السّابِقینَ اِلی اِرادَتِهِ؛ و پیشی گیرندگان به سوی خواسته اش.
با اینکه در سه فراز قبل، صحبت از سرعت بود، اکنون هم صحبت از سبقت است. سرعت در انجام، وسبقت در کار و از دست ندادن فرصت، یکی ازتعالیم این دعا برای زندگی مهدوی است.
منتظر، خوب میداند در کارهای نیک، پیشتاز بودن و شتاب به سوی صالحات و خیرات، امتیازات ویژه ای دارد.
تأکید بر «سارعوا» [۱] و «سابقوا» [۲] در قرآن و حدیث، نشان آن است که سرعت و سبقت در عبادت، مایه کمال آن است.
منتظر، در کار خیر، سبقت دارد و سیمای جامعه منتظر، سبقت در خیرات است: «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ»؛ [۳] ولی سیمای جامعه کفر و نفاق، سبقت در فساد است. خداوند متعال در این باره میفرماید:
وَ تَری کثِیراً مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَکلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ [۴]
و بسیاری از آنان [مدعیان ایمان] را میبینی که در گناه و ظلم و حرام خواری، شتاب میکنند. به راستی چه زشت است آنچه انجام میدهند!
در قرآن کریم، برای سبقت و پیشی گرفتن از دیگران، مصادیقی بیان شده است؛ از جمله:
سبقت در ایمان: «سَبَقُونا بِالْإِیمانِ» . [۵]
سبقت در انفاق و جهاد:
«لایَسْتَوِی مِنْکمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِک أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا» [6] در آیه ای دیگر میفرماید: «وَ فِی ذلِک فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ»[7]
قرآن در مورد کارهای #خیر، دستور سبقت و مسابقه میدهد: «فاستبقوا الخیرات»[8] و کسانی را که در انجام کارهای خیر از یکدیگر سرعت میگیرند، ستوده است: «یسارعون فی الخیرات». [9]
قرب به خداوند با ادّعا حاصل نمی شود؛ بلکه راه و روش و دلیل دارد. یهودیان میگفتند: ما مقرّبان درگاه خدا هستیم: «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ»؛ [10] ولی قرآن میفرماید: مقرّبان، کسانی هستند که در کمالات پیشقدم باشند: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ». منظور از قرب در آیه «أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»، قرب معنوی و مقام است، نه قرب مکانی.
در سوره واقعه، نام سه گروه آمده است؛ ولی «سابقون» متأخّر شده است؛ شاید به دلیل آنکه تعدادشان کمتر است؛ ولی در تجلیل، ابتدا از «سابقون» تجلیل شده است، سپس از اصحاب یمین و دیگران؛ چون مقامشان والاتر از دیگران است.
امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل از خداوند میخواهد که او را در میدان مسابقه در خیرات قرار دهد: «و اجعلنی فی میادین السابقین».
در قرآن میخوانیم که برای نیل به مغفرت الهی، سرعت بگیرید: «سارعوا الی مغفرةٍ من ربّکم». [۱1]
در اذان که شعار رسمی مسلمانان است، جمله «حی علی الصّلاة» و «حی علی الفلاح» مردم را به سرعت و شتاب و سبقت در نماز، دعوت میکند.
همین که خداوند از موسی علیه السلام پرسید: «چرا زودتر از یاران به کوه طور آمده ای؟ » موسی گفت: «قوم من به دنبال من میآیند و من برای خشنودی تو شتاب کردم». [1۲]
امام صادق علیه السلام فرمود:
انسان عاشق و مشتاق، در فکر غذا و لباس و مسکن نیست و آرام و قرار ندارد، تا به محبوبش برسد؛ همان گونه که حضرت موسی به عشق دریافت وحی، خواب و خوراک نداشت و عرض کرد: «خدایا! من زودتر از قوم خود آمده ام، تا تو راضی شوی».
—————
[۱]: آل عمران: ۱۳۳.
[۲]: حدید: ۲۱
[۳]: مؤمنون: ۶۱.
[۴]: مائده: ۶۲.
[۵]: حشر: ۱۰.
[6]: کسانی از شما که قبل از فتح [ مکه ] انفاق و جهاد کردند [ با دیگران ] یکسان نیستند. آنان از جهت درجه از کسانی که پس از فتح مکه انفاق و جهاد کردند، برترند. (حدید: ۱۰).
[7]: هر کسی که اهل مسابقه است، شایسته است که رقابت ورزد. (مطففین: ۲۶).
[8]: بقره: ۱۴۸.
[9]: انعام: ۹۰.
[10]: مائده: ۱۸.
[11]: آل عمران: ۱۳۳.
[1۲]: طه: ۸۳ و ۸۴.