ضرورت شناخت آن حضرت نبي خاتم صل الله عليه وآله
هر جامعه نیاز به الگو دارد که شناخت آن ضروری و لازم است، قرآن کریم برترین الگوی جامعه اسلامی را پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) میداند آنجا که میفرماید: «ولکم فی رسول اللّه اسوةٌ حسنةٌ… [احزاب:21] ؛ مسلماً برای شما در زندگی رسولخدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.»لذا لازم است در هر زمان با توجّه به نیازهای ضروری جامعه، ابعاد شخصیتی ختمی مرتبت مورد بررسی قرار گیرد و به جامعه عرضه شود، و علی (علیه السلام) نیز بر این امر تأکید دارد آنجا که میفرماید:
«وَ لَقَد کانَ فی رَسُولِ اللّهِ (صلی اللّه علیه و آله و سلم) کافٍ لَکَ فی الاُسوَةِ، وَ دَلیلٌ لَکَ عَلی ذَمِّ الدُّنیا و عَیبها وَ کَثرَةِ مَخازیها وَ مَساویها اِذ قُبِضَت عَنه اَطرافُها وَ وُطِئَت لِغَیرِهِ اَکنافُها وَ فطِمَ عَن رَضاعِها…»
برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را اطاعت نمایی، تا رهنمای خوبی برای تو در شناخت بدیها و عیبهای دنیا و رسواییها و زشتیهای آن باشد، چه اینکه دنیا از هر سو بر پیامبر(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) باز داشته وبرای غیر او گسترانده شد، از سينه دنیا شیر نخورد، و از زیورهای آن فاصله گرفت.
در ادامه همین خطبه درباره اسوه بودن آن حضرت و لزوم اقتدا به او میفرماید: «فَتأسَّ بِنَبِیّک الاَطیبِ الاَطهر(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فَاِنّ فِیه اُسوَةٌ لِمَن تَأسّی وَ عَزاءً لِمَن تَعَزّی وَ اَحَبُّ العِبادِ اِلَی اللّه اَلمتأسّی بِنَبِیّه وَ المَقتَصّ لِاَثرِه ؛
پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که در (راه و رسم) او الگویی است برای الگو طلبان و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد، محبوبترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جایگاه قدم او نهد و راز الگو بودن حضرت نیز اصالت و جامعیّت اوصاف آن حضرت است، در اینباره امیرمؤمنان (علیه السلام) میفرماید: «…تا اینکه کرامت اعزام نبوّت از طرف خدای سبحان به حضرت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) رسید، نهاد اصلی وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد، نهال وجود او را در اصیلترین و عزیزترین سرزمینها (و خانوادهها) کاشت و آبیاری نمود. او را از همان درختی که دیگر پیامبران و منتخبان خود را از آن آفرید بوجود آورد… در حرم امن الهی رویید، و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد، شاخههای بلند آن سر به آسمان کشیده که دست کسی به میوه آن نمیرسید.پس پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پیشوای پرهیزکاران و وسیله بینایی هدایت خواهان است چراغی با نور درخشان و ستارهای فروزان، و شعلهای با برقهای خیره کننده و تابان است، راه و رسم او بااعتدال و روش زندگی او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حق و باطل و حکم او عادلانه است…» و فرمود: «هر کس از آن (پیامبر) پیشی گیرد از دین خارج شده و آن کس که از آن عقب ماند هلاک گردد و هرکس همراهش باشد رستگار شود.»
شناخت آن حضرت و الگوپذیری از روش و زندگی او نه تنها آثار گرانبهای دنیوی و آخرتی دارد، بلکه پاداش بیکران الهی را نیز در پی دارد، چنانکه امیر سخن (علیه السلام) میفرماید: «فَاِنَّه مَن ماتَ مِنکُم عَلی فِراشِهِ وَ هُو عَلی مَعرِفةِ حَقّ رَبِّهِ و حَقِ رَسولِهِ وَ اَهلِ بَیته ماتَ شَهیداً وَ وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی اللّه وَ استَوجَبَ ثَوابَ مانَوی مِن صالِح عَمَلِهِ…؛ پس براستی کسی که در بستر خویش با شناخت خدا و پیامبر(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و اهل بیت آن حضرت بمیرد، شهید از دنیا رفته و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال نیکویی را که قصد انجامش را داشته خواهد برد.»
سیمای پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) در آینه نهج البلاغه - سید جواد حسینی
اخلاق مبلغان
کسی که شب را به بطالت بگذراند، روزش هم هر کاری بکند بطالت است.
کسانی که مأموریتهای اجتماعی دارند، خلوتهای ماه رجب، ماه شعبان و ماه رمضان را دریابند.
استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری:
«اوليای خدا که پرچمداران حرکتهای بزرگ بودند خلوتهايی با خدای خود داشتند. در آن خلوتها میگرفتند و به جامعه میدادند. دليل اينکه خداوند متعال به وجود مقدس پيغمبر اسلام(ص) خطاب میکند: «قُمِ الَّيلَ إِلا قَلِيلاً. نِّصفَهُ أَوِ انقُص مِنْهُ قَلِيلاً. أَوْ زِدْ عَلَيهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً… إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلاً»، این است که آن تلاش عظيم روز، آن ماموريت های عظيم اجتماعی و ماموريتهای الهی که حضرت داشتند بيداری شب را میطلبد.
کسي که شب خوبی ندارد، روز خوبی هم ندارد! کسي که شب را به بطالت بگذراند، روز هم هرکاری کند بطالت است. کسانی که شبزندهدارند، در روز هم بيدار و زندهاند. زنده بودن در حيات روز، در گرو بيداری و احيای شب است. با احيای در شب، انسان به حيات در روز میرسد…
لذا همه بزرگانی که متصرف بودند، اين حالات را داشتند؛ هم قبل از اينکه به زمان مأموريت اصلی خود برسند و هم بعد از مأموريت خود خلوت داشتند؛ از جمله حضرت امام(ره) كه خلوتهای فراوانی قبل از رسيدن به اين مناصب اجتماعی داشتند…
ما در اين سه ماه (ماه رجب، ماه شعبان و ماه رمضان) هر قدر هم که اشتغال داشته باشيم، به اندازهای که ماموريتمان بزرگتر است، بايد خلوتهای بهتری داشته باشيم تا بتوانيم ماموريتها را بهتر انجام دهيم. به تعبير ديگر ما بايد با يک دست از بالا بگيريم و با دست ديگر منتشر کنيم. آن دستی که رو به بالا بلند ميشود در خلوات انسان است؛ مخصوصاً خلوات اين سه ماه.» ۹۰/۲/۲۹
مديريت زينب عليها السلام
حضرت زينب عليها السلام در انقلاب تاريخي و عظيم كربلا، سه وظيفه مهم بر دوش داشت كه با درايت و موقعيت شناسي و صبر و شكيبايي خود توانست اين سه وظيفه مهم را بعد از شهادت امام حسين عليه السلام به نحو احسن و با مديريت قوي به پايان رساند:
اول، از حجت خدا و امام وقت، حضرت سجادعليه السلام حمايت كند و ايشان را از گزند دشمن حفظ نمايد؛
دوم، پيام شهيدان كربلا را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال كند و اين از همه مهم تر بود؛
و سوم، طبق وصيت برادرش امام حسين عليه السلام از خانواده هاي شهيدان و كودكاني كه پدران آنها به شهادت رسيده اند، حمايت و سرپرستي كند و روحيه آنها را در سطحي عالي نگاه دارد.
دكتر عايشه بنت الشاطي، محقق و نويسنده مصري، در باره وظيفه حقيقي زينب عليها السلام بعد از ماجراي كربلا، چنين مي نويسد: “به نظر من، وظيفه حقيقي زينب عليها السلام بعد از فاجعه كربلا شروع شد و آن وقتي بود كه موظف شد از دختران بي سرپرست بني هاشم كه مردان خود را از دست داده بودند، حمايت و نگه داري نمايد و تا پاي جان از جواني مريض (زين العابدين عليه السلام) دفاع كند…، وظيفه ديگر زينب عليها السلام اين بود كه نگذارد بعد از آن ماجراي كربلا، خون شهدا به هدر رود.”
و زينب عليها السلام در تمام برنامه هاي فوق با مديريت قوي و محكم پيروز و موفق گشت. روشن است هيچ مديري در برنامه ريزي و رسيدن به آرمانهاي خود نمي تواند موفق باشد، مگر آنكه نخست مدير خود گردد و پيش از مديريت بر ديگران، نخست قادر به اعمال اراده در خود و مالك نفس خويشتن باشد و بداند در هر موضع چگونه بايد حركت كند و زينب عليها السلام مي دانست.
زينب عليها السلام زني بود كه مسلّط بر خويشتن و مالك خشم و غضب خويش بود و مي توانست عواطف خود را مهار كند. وي در شرايطي نبود كه حزن و تأثّر بر او سيطره يابد. او مالك اعمال خود بود؛ اگر چه همدم حزنها و مصيبتها و هم پيمان سختيها بود.
او روحيه اي عظيم داشت و در مواقع مناسب مي توانست خونسردي خود را حفظ كند و در هيچ يك از اين حوادث روحيه خود را از دست نداد و دچار تزلزل رواني نشد و يا دست و پاي خود را گم نكرد؛ زيرا توكّل به خدا داشت و مي دانست صبر در برابر سختيها، پاداشي بس عظيم دارد.
از چمن تا انجمن جوش بهار زينب است
گر شهادت گل كند عطر مزار زينب است
زيور انس و محبت زينب خُلق و وفا
زن، طلا باشد اگر در وي عيار زينب است
نظم و استفاده از وقت
يكي از مسائل مهمي كه باعث موفقيت انسان مي شود، نظم و برنامه ريزي و استفاده بهينه از زمان در زندگي است. بدون نظم و برنامه، هر چقدر هم هدف و مقصد ارزشمند باشد، باز راهي به جايي نمي برد. حضرت زينب عليها السلام شاگرد مكتب پدري است كه در آخرين لحظه شهادت به حسنين عليهما السلام فرمود: “أُوصِيكُمَا… بِتَقْوَي اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ؛(نهج البلاغة، نامه 47) شما را به تقوا و نظم در كارها سفارش مي كنم.”
لذا در تمام امور از جمله: شوهرداري، بچه داري، كار منزل، رسيدگي به آموزش و تعليم و تربيت شاگردان، صله رحم، حل و فصل مشكلات ديگران، رسيدگي به امور فقرا و بينوايان، مسائل عبادي و… داراي نظم بود؛ مخصوصاً در اداره اسرا و برنامه هايي كه در كوفه و شام اجرا كرد، به خوبي از نظم و برنامه ريزي جهت استفاده بهينه از وقت بهره گرفت.
مورخان نقل مي كنند: “زينب عليها السلام براي وقت خويش بسيار اهميت قائل مي شد؛ به گونه اي كه در منزل هم گندم آرد مي كرد و هم ذكر مي گفت و يا اين كه هنگام بازي با كودكانش مطالبي نيز به آنان مي آموخت و يا اينكه هنگام ديد و بازديد از دوستان و آشنايان، نكته هايي آموزنده از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل مي كرد تا هم ديد و باز ديد شده باشد و هم مهمانان با سخني از سخنان رسول خداصلي الله عليه وآله بيشتر آشنا شوند. هيچ گاه ديده نشده كه حضرت وقتش را بيهوده به هدر دهد.
تاثیر شغل و پدری
مطالعات در زمینه ارتباط خانواده- کار نشان داده است؛ که نقشهای شغلی پدران، بر رفتار پدریشان تاثیر دارد. مردانی، که تا حد زیادی استقلال شغلی دارند، استقلال فرزندان خود را مثبت ارزیایی می کنند، هنگام تصمیم گیری در مورد انضباط، قصد بچه ها را در نظر می گیرند و استفاده از استدلال و اهدای جایزه را جایگزین تنبیه بدنی می کنند.