مومن در کلام امام رضا علیه السلام
لا يكون المؤمن مؤمنا حتى تكون فيه ثلاث خصال: سنة من ربه، وسنة من نبيه (صلى الله عليه وآله)، وسنة من وليه (عليه السلام): فأما السنة من ربه فكتمان السر وأما السنة من نبيه (صلى الله عليه وآله) فمداراة الناس، وأما السنة من وليه (عليه السلام) فالصبر في البأساء والضراء
مؤمن، مؤمن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنّتی از پروردگارش و سنّتی از پیامبرش و سنّتی از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است
راز به معنای سرّ، آن چه باید در دل نهفته باشد و چیزی که باید پنهان بماند یا به اشخاص مخصوصی گفته شود، است. حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش تر و پیش تر از هر کس، از اعمال، حالات، رفتار، عیوب و گناهان بندگانش با خبر است، اما حلم، بردباری، پرده پوشی و رازداری او بیشتر از همه است.
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟ بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
و همچنین مودت با مومنان و مدارا با مردم از خصلت های نیک اسلامی انسانی است. انسان ها در موقعیت های گوناگون شاید رفتارهای نادرستی داشته باشند و اشتباهاتی بکنند. از این رو می بایست با مردم کنار آمد و سخت گیری نکرد. این که بخواهیم نسبت به مردم سخت گیری کنیم ومته روی خشخاش بگذاریم و گیر بدهیم کاری ضد اخلاقی انجام داده ایم. سنت و سیره عملی پیامبر (صلی الله و علیه وآله) این گونه بود که حتی نسبت به منافقان و دشمنان و مخالفان خود کوتاه می آمد وبا آنان مدارا می کرد که گویی چیزی از آن نمی داند و حرف های نادرست ایشان را گوش می داد.
و دیگر اینکه از مهم ترین زمینه هاى درک فیض و عنایت الهى، صبر و شکیبایى است تا جایى که ائمه اطهار (علیهم السلام) به واسطه صبر بزرگی که داشتند به مقام شامخ ولایت و امامت نایل شدند.
تو یا ثامن الحجج
من کیستم؟ گدای تو یا ثامن الحجج
شرمنده ی عطای تو یا ثامن الحجج
بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز
تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج
از کار من گره نگشاید کسی مگر
دست گره گشای تو یا ثامن الحجج
تا آخرین نفس نکشم دست التجا
از دامن ولای تو یا ثامن الحجج
دارالشفاست کوی تو و خود تویی طبیب
درد من و دوای تو یا ثامن الحجج
نام و لقب هاي حضرت رضا عليه السلام
نام حضرت علي، كنيه اش ابوالحسن و القابش رضا، صابر، فاضل، رضي، وفي، قرة اعين المؤمنين و غيظ الملحدين است. علي بن يقطين درباره ي كنيه ي حضرت مي گويد: نزد امام كاظم عليه السلام رفتم و دريافتم فرزندش علي بن موسي الرضا عليهما السلام نيز نزد وي شتافته است. امام فرمود: علي بن يقطين، همين علي، آقاي فرزندان من است. آگاه باش، من كنيه ام [ابوالحسن ] را به وي دادم.
بزنطي درباره ي لقب حضرت مي گويد: به امام محمد تقي عليه السلام عرض كردم: گروهي از مخالفانتان چنان مي پندارند مامون پدر بزرگوارتان را همزمان با پذيرش ولايت عهدي، رضا لقب داد.
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دروغ مي گويند. حق تعالي او را رضا ناميد; چون خدا در آسمان و رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام در زمين وي را پسنديدند.
پرسيدم: پس چرا وي رضا ناميده شد؟
فرمود: چون، افزون بر دوستان، مخالفان نيز او را پسنديدند و از وي خشنود بودند. اتفاق دوست و دشمن در رضايت به وي اختصاص دارد.
سلام علي آل طه و ياسين
سلام علي آل خير النبيين
سلام علي روضة حل فيها
امام يباهي به الملك و الدين
امام به حق شاه مطلق كه آمد
حريم درش قبله گاه سلاطين
شه كاخ عرفان گل شاخ احسان
در درج امكان مه برج تمكين
علي بن موسي الرضا كز خدايش
رضا شد لقب چون رضا بودش آيين
ز فضل و شرف بيني او را جهاني
اگر نبودت تيره چشم جهان بين
پي عطر روبند حوران جنت
غبار ديارش به گيسوي مشكين
اگر خواهي آري به كف دامن او
برو دامن از هر چه جز اوست در چين
چو جامي بچش لذت تيغ مهرش
چه غم گر مخالف كشد خنجر كين
رهيافت هاي اساسي سبك زندگي
برخي از جامعه شناسان مشهور مانند پير بورديو، آنتوني گيدنز، ميشل سوبل و ديويد چني كه در مباحث خود به سبك زندگي توجه داشته اند داراي دو نگرش كلي در طرح اين مباحث هستند. در نگرش نخست برخي جامعه شناسان، سبك زندگي را از جنس كنش و رفتار مي دانند و ارزش ها، نگرش ها و جهت گيري هاي ذهني افراد را از دايره اين مفهوم خارج دانسته اند. بر خلاف نگرش دوم كه ارزش ها و نگرش ها را بخشي از سبك زندگي به شمار مي آورند.
حال آنكه سبك زندگي مجموعه اي از الگو هاي رفتاري پايدار است كه بر اساس بينش ها، ارزش ها و باورها سامان مي يابد و از زمانه و زمينه زندگي افراد و گروه هاي اجتماعي متاثر مي شود.
رهيافت هاي اساسي سبك زندگي
رهيافت هاي اساسي سبك زندگي در دو دسته كلي جامعه شناختي و روان شناختي قرار مي گيرد. پر واضح است كه بر اين دو رهيافت، رهيافت سومي هم بايد افزود كه ضمن استفاده از يافته هاي قطعي هر دو روش پيش گفته، از تعريف، ويژگي و شاخص هاي ويژه خود برخوردار است.از اين رهيافت به رهيافت ديني تعبير مي شود.
سبك زندگي در اين رهيافت عبارت است از الگوي كنش مرجّح وپايدار كه بر اساس منابع معتبر ديني وشيوه زندگي پيشوايان دين و عرف متشرعه و نيز مباني ارزشي دين استخراج شده است. اين رهيافت بر اساس متون اصلي و معتبر ديني سامان مي يابد و عنصر زمان و مكان در آن جايگاه ويژه اي دارد.
در تعريف هايي كه از سوي جامعه شناسان مطرح مي شود، بيشتر بر هنجار هاي اجتماعي افراد و توصيف نگرش و منش اجتماعي آنان در جامعه تاكيد مي شود. در حالي كه روان شناسان بيشتر، بعد فردي و شخصيتي را مورد توجه قرار داده اند. چنانكه«آدلر» اصطلاح سبك زندگي را به جاي شخصيت و براي اشاره به حال و هواي زندگي فرد بكار برده است. از ديدگاه او سبك زندگي هدف فرد نسبت به ديگران و نگرش فرد نسبت به دنيا را شامل مي شود.