دستاوردها و فرصت هاي فرهنگي
به وجود آمدن محيطي مناسب جهت رشد و تعالي كمالات اخلاقي و انساني را مي توان مهم ترين دستاورد فرهنگي انقلاب اسلامي برشمردكه از طريق تغيير ارزش ها در ابعاد مختلف زندگي افراد به وجود آمد. از جمله تبديل برخي از ارزش هاي قبل از انقلاب به ضد ارزش و تبديل برخي از آن ها و افزوده شدن ارزش هاي جديد در نظر مردم؛ البته زيباترين ره آورد انقلاب اسلامي هم همين موج فرهنگي بوده كه ريشه در اعماق باورها و ارزش هاي اين مردم داشته و شعار و آرمان اصلي آن هم بازگشت به خويشتن است كه جنبه عيني اين خودباوري را مي توان در:
1. حضور مردمي پرشور با عزمي راسخ در جريان پيروزي انقلاب اسلامي؛
2. هشت سال دفاع مقدس و تحمل سخت ترين شرايط تحريم اقتصادي ايران؛
3. باز سازي كشور بعد از دوران دفاع مقدس؛
4. پيشرفت هاي علمي و كسب مدارج عالي در زمينه هاي مختلف علمي، آموزشي، فرهنگي و…مشاهده نمود.
همچنين توسعه و افزايش شبكه هاي تلويزيوني و راديويي جمهوري اسلامي در داخل كشور و آنسوي مرزها، افزايش تنوع و حجم انتشارات در موضوعات مختلفف احداث و توسعه فرهنگسراها و مراكز فرهنگي و هنري، برگزاري ده ها و بلكه صدها نمايشگاه داخلي و بين المللي كتاب، افزايش ميزان مطالعه در بين مردم، افزايش كمي و كيفي آثار نمايشي به ويژه در بخش فيلم و كسب موفقيت هاي جهاني در اين زمينه و مهمتر از همه، ارتقاء بينش و آگاهي هاي عمومي و اجتماعي در سطح جامعه، كاهش نرخ بيسوادي، گسترش تحصيلات تكميلي، ارتقاي وضع فرهنگي دانشگاهها، پيوند ميان حوزه و دانشگاه، ارتقاي توجه و اهتمام به امور فرهنگي و آموزش زنان در جامعه، ارتقاي معنوي و گسترش فرهنگي ديني، تقويت فرهنگ شهادت و تحقق روحيه شهادت طلبي، توسعه و تقويت انجام فرائض ديني و مناسك مذهبي، رشد كمي و كيفي هيئت هاي مذهبي، افزايش سطح فهم عمومي از مفاهيم ديني و قرآني و معارف اهل بيت عليهم السلام، اعتناي بيشتر به دين جهت پاسخگويي به نيازهاي فردي و اجتماعي امروز، ارتقاي فضايل اخلاقي، تلاش براي بازيابي جايگاه حقيقي عالمان و روشنفكران ديني در نزد مردم، خود باوري و خداباوري، حذف علايم و مظاهر ضد ديني از جامعه،حذف افرادمعتقد به اديان استعماري از ساختار مديريت و تصميم گيري كشور،تقويت اعتماد مردم به وعده هاي الهي و…از مهمترين گام هاي فرهنگي جمهوري اسلامي به شمار مي روند.
تاثيرات جهاني انقلاب اسلامي
با توجه به ماهيت انقلاب اسلامي ايران و از آنجا كه اين انقلاب از ويژگي هاي جهاني و جهاني شمولي برخوردار بوده بنابراين در صحنه سياسي جهان تاثيرات قابل ملاحظه اي را در حوزه هاي مختلف داشته است. حتي اين تاثير در علوم انساني و اجتماعي غرب نيز نمايان گرديد.پروفسور حميد مولانا،استاد و مدير گروه ارتباطات بين المللي دانشگاه«امريكن دي.سي» در اين باره مي گويد:
بزرگترين شوك و هيجان از سوي انقلاب اسلامي به علوم انساني و اجتماعي غرب وارد شد، زيرا علوم انساني غرب نتوانست اين مسائل را پيش بيني كند، بلكه حتي نيز از عبرت گرفتن ز اين مسائل عاجز و مداوم در تحيّر بود كه چه عواملي موجب پيروزي ايران شده است.
بنابراين جبهه كفر و استكبار برآن شد تا انقلاب اسلامي ايران را كاملا خنثي و مضمهل نمايد. از اين رو برخورد نظام سلطه ي جهاني به سركردگي آمريكا و صهيونيسم بين الملل با انقلاب اسلامي ايران
و در پي آن، اتخاذ سياستهاي خصمانه عليه نظام جمهوري اسلامي ايران و حاميان انقلاب اسلامي در جهان به ويژه در خاورميانه بيشتر به منظور خنثي سازي اين تاثيرات انقلاب شكل گرفت كه مهم ترين آنها عبارتند از:
ا.خدشه دار كردن نظريه هاي سياسي غالب در جهان
2.تغيير معادلات سياسي جهان و راهبردهاي جهاني ابرقدرتها
3.نفوذ و صدور انقلاب اسلامي به كشورهاي خاورميانه
4. ضربه به منافع آمريكا و اسرائيل در منطقه
فضول و عقول
فضول و عقول- آیة الله جوادی آملی
یكى از موانع مهم تهذیب نفس و سیر و سلوك الى الله آن است كه ما همواره به بیرون از خود مىنگریم و از خود غافلیم و در حقیقت فضول هستیم نه عقول؛ فرق فضول و عقول این است كه انسان عقول، ابتدا به درون و آنگاه به بیرون، ولى انسان فضول، همواره به بیرون از خود مىنگرد و این، مشكل ماست كه شرحش در یكى از خطبههاى مبسوط على علیه السلام كه هنگام قرائت آیه مباركه: یا ایها الانسان ما غرك بربك الكریم(1) ایراد فرمودند، آمده است. آن حضرت مىفرمایند: اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرات داده و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و كدامین عامل تو را بر هلاكت خویشتن علاقهمند كرده است؟ مگر این بیمارى تو بهبود نمىیابد و یا این خوابت بیدارى ندارد؟ چرا همان گونه كه به دیگران رحم مىكنى، به خود رحم نمىكنى؟ تو كه هر گاه كسى را در آفتاب سوزان بیابى، بر او سایه مىافكنى و هر گاه بیمارى را ببینى كه سخت ناتوان گشته، از سر رحم بر او مىگریى، پس چه چیز تو را بر این بیماریت شكیبایى بخشیده و بر این مصائبت صبور ساخته و چه چیز تو را از گریه بر خویشتن تسلى داده؟ در حالى كه هیچ چیز براى تو عزیزتر از خودت نیست… این خواب غفلتى كه چشمت را فرا گرفته، با بیدارى برطرف ساز… . كسى كه با داشتن چندین لباس، برهنه باشد و آنگاه برهنهاى را در رهگذر ببیند و به حال او اشك بریزد عاقل نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه پس از تبیین مثل به ممثل پرداخته، مىفرماید: اگر نقصى را در دیگران یا غفلتى را از دیگران مشاهده كنیم، متاثر شده رنج مىبریم، اما هرگز به درون خود سر نمىزنیم كه آیا ما هم گرفتار این غفلت و گناه هستیم یا نه: یا ایها الانسان ما جراك على ذنبك و ما غرك بربك و ما انسك بهلكة نفسك؟ اما من دائك بلول، ام لیس من نومتك یقظة؟ اما ترحم من نفسك ما ترحم من غیرك…؟(2) فضول كسى است كه كار زاید مىكند؛ ولى اگر عقل حاكم باشد و انسان خود را اصلاح كند، اصلاح دیگران، جزو حسن خلق مىشود.
یكى از موانع مهم تهذیب نفس و سیر و سلوك الى الله آن است كه ما همواره به بیرون از خود مىنگریم و از خود غافلیم و در حقیقت فضول هستیم نه عقول؛ فرق فضول و عقول این است كه انسان عقول، ابتدا به درون و آنگاه به بیرون، ولى انسان فضول، همواره به بیرون از خود مىنگرد.
ما وقتى موظفیم دیگران را اصلاح كنیم كه خود را اصلاح كرده باشیم؛ اما این، مقدمهاى تحصیلى است نه حصولى و بهانه به دست تاركان امر به معروف و نهى از منكر نمىدهد؛ هیچ كس حق ندارد بگوید: چون خود را اصلاح نكردهام نباید جامعه را اصلاح كنم؛ زیرا انسان، موظف است هر چه سریعتر خود را اصلاح كند. گاهى مىگوییم: ما كه پزشك نیستیم، حق طبابت نداریم، این سخن، حق است و كسى هم نباید تحصیل پزشكى را بر ما تحمیل كند؛ چون تحصیل آن، سن، امكانات و استعداد خاصى مىخواهد و مقدور هر كسى نیست. پس اگر نتوانستیم بیمارى را درمان كنیم، عذر ما موجه است، چون مقدور ما نیست؛ اما اگر كسى مشكل اخلاقى داشته باشد، ما نمىتوانیم بگوییم چون خود را اصلاح نكردهایم نمىتوانیم به اصلاح او اقدام كنیم؛ چون انسان همواره موظف است خود را اصلاح كند. اصلاح نفس، مقدور همه ماست وگرنه خداوند آن را بر ما واجب نمىكرد. البته در آغاز، دشوار است، ولى سختى آن كاذب است و در درون هر كاذبى، صادقى نهفته است. چیزى كه سختى آن دروغ است، آسانى آن راست است.
اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرأت داده و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و كدامین عامل تو را بر هلاكت خویشتن علاقهمند كرده است؟
بنابراین، اصلاح نفس، آسان است و انسان مىپندارد دشوار است. از این رو وجود مبارك امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید: آیا دیدهاید هیچ عاقلى به حال دیگران گریه كند و به حال خود ننالد؟ عقل آن است كه انسان از طعامى كه در سفره دارد هم خود سیر شود و هم گرسنه را سیر كند. درباره تغذیه روح و تهذیب اخلاق نیز چنین است. انسان موظف است جان گرسنه و تشنه خود را با فضایل و كرایم اخلاقى، سیر و سیراب كند و آنگاه مقدارى هم به غیر خود بچشاند؛ یعنى پس از تهذیب خود به فكر تهذیب دیگران باشد. اگر خود را اصلاح نكردهایم در حقیقت معروف را دوست نداشته و از منكر منزجر نبودهایم وگرنه به معروف عمل مىكردیم و از منكر باز مىماندیم. بنابراین، با این تحلیل علوى (صلوات الله و سلامه علیه) معلوم مىشود كه فضول و عقول كیست.
امام امیرالمؤمنین علیهالسلام خود نیز مى فرماید: پروردگارم به من قلبى عَقول و لسانى سَئول بخشیده است: انَّ ربی و هب لی قلبا عَقولا و لسانا سَؤولا؛ قلب عقول قلبى است كه عاقلانه بیندیشد و لسان سئول لسان پر سؤال است كه هر چه را نداند(3) مىپرسد.
پینوشتها:
1- سوره انفطار، آیه 6.
2- نهج البلاغه، خطبه 223.
3- بحارالانوار، ج 40، ص 157 و 178.
منبع:
کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیة الله جوادی آملی
یاسِ کبود پیامبر
سلام بر یاس کبود پیامبر، بر او که چهره کبود و پهلوی شکسته اش در عمق لبخندهای مهربانش پنهان بود و عالم پابند کرامت او.
بر او که عرش و فرش، از شمیم عطر نامش سرشار گشت و جهان از نسیم مهر او جان گرفت.
ای سوره عفت و ای آیینه تمام نمای عصمت! دنیا تا دنیاست مثل تو را نخواهد یافت.
سرنوشت خانه فاطمه عليها السلام
متاسفانه، اين خانه و ساكنانش پس از رحلت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، مورد بي مهري امت قرار گرفت و دست خوش حوادث ناگواري شد.
خانه اي كه در و ديوارش بوي رسول الله صلي الله عليه و آله از آن به مشام مي رسيد و زمين و محرابش يادآور سجده هاي طولاني يگانه يادگار پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بود نه تنها فقط در آن خانه را بستند و بر خلاف سفارش آن حضرت مردم را از فيض بركات آن خانه و اهلش محروم ساختند، بلكه براي بيعت گرفتن از علي عليه السلام مورد هجوم ناجوانمردانه عده اي كينه توز و فرصت طلب قرار گرفت و سرانجام در زمان عبد الملك بن مروان، به بهانه توسعه مسجد، ساكنان آن را بيرون كردند و خانه را ويران ساختند.
تعجب اين جا است كه آن ها با مشاهده آن همه عطوفت و مهرورزي ها و احترام فوق العاده پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت به اهل بيت خود به ويژه نسبت به فاطمه عليها السلام چگونه مردان كينه توز و فرصت طلب را جهت بيعت گرفتن از علي عليه السلام روانه خانه فاطمه عليها السلام ساختند. آنان مگر حضرت فاطمه عليها السلام را نمي شناختند كه با بردن آتش هم در خانه را سوزاندند و شكستند، هم پهلو و حرمت صاحب خانه را.
در اين خانه كه آن را هاله اي از غم و مظلوميت فرا گرفته، دو قبر مجهول و گمشده ويك محراب قرار دارد.قبر اول، قبرمحسن پنجمين فرزند حضرت علي و فاطمه عليهما السلام است وگويا درپاي در خانه دفن گرديد. قبر دوم احتمالا قبر فاطمه عليها السلام ويك محراب كه براي همگان قابل رؤيت است وروزي اين محراب محل نماز، سجده ودعاي حضرت فاطمه زهرا عليها السلام بود.
جاي بسي تعجب است كه آن خانه اي كه در زمان عبد الملك بن مروان به بهانه توسعه مسجد پيامبر خراب مي شود، امروزه در محاصره نرده هاي آهنين قرار گرفته است.