فضول و عقول
فضول و عقول- آیة الله جوادی آملی
یكى از موانع مهم تهذیب نفس و سیر و سلوك الى الله آن است كه ما همواره به بیرون از خود مىنگریم و از خود غافلیم و در حقیقت فضول هستیم نه عقول؛ فرق فضول و عقول این است كه انسان عقول، ابتدا به درون و آنگاه به بیرون، ولى انسان فضول، همواره به بیرون از خود مىنگرد و این، مشكل ماست كه شرحش در یكى از خطبههاى مبسوط على علیه السلام كه هنگام قرائت آیه مباركه: یا ایها الانسان ما غرك بربك الكریم(1) ایراد فرمودند، آمده است. آن حضرت مىفرمایند: اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرات داده و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و كدامین عامل تو را بر هلاكت خویشتن علاقهمند كرده است؟ مگر این بیمارى تو بهبود نمىیابد و یا این خوابت بیدارى ندارد؟ چرا همان گونه كه به دیگران رحم مىكنى، به خود رحم نمىكنى؟ تو كه هر گاه كسى را در آفتاب سوزان بیابى، بر او سایه مىافكنى و هر گاه بیمارى را ببینى كه سخت ناتوان گشته، از سر رحم بر او مىگریى، پس چه چیز تو را بر این بیماریت شكیبایى بخشیده و بر این مصائبت صبور ساخته و چه چیز تو را از گریه بر خویشتن تسلى داده؟ در حالى كه هیچ چیز براى تو عزیزتر از خودت نیست… این خواب غفلتى كه چشمت را فرا گرفته، با بیدارى برطرف ساز… . كسى كه با داشتن چندین لباس، برهنه باشد و آنگاه برهنهاى را در رهگذر ببیند و به حال او اشك بریزد عاقل نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه پس از تبیین مثل به ممثل پرداخته، مىفرماید: اگر نقصى را در دیگران یا غفلتى را از دیگران مشاهده كنیم، متاثر شده رنج مىبریم، اما هرگز به درون خود سر نمىزنیم كه آیا ما هم گرفتار این غفلت و گناه هستیم یا نه: یا ایها الانسان ما جراك على ذنبك و ما غرك بربك و ما انسك بهلكة نفسك؟ اما من دائك بلول، ام لیس من نومتك یقظة؟ اما ترحم من نفسك ما ترحم من غیرك…؟(2) فضول كسى است كه كار زاید مىكند؛ ولى اگر عقل حاكم باشد و انسان خود را اصلاح كند، اصلاح دیگران، جزو حسن خلق مىشود.
یكى از موانع مهم تهذیب نفس و سیر و سلوك الى الله آن است كه ما همواره به بیرون از خود مىنگریم و از خود غافلیم و در حقیقت فضول هستیم نه عقول؛ فرق فضول و عقول این است كه انسان عقول، ابتدا به درون و آنگاه به بیرون، ولى انسان فضول، همواره به بیرون از خود مىنگرد.
ما وقتى موظفیم دیگران را اصلاح كنیم كه خود را اصلاح كرده باشیم؛ اما این، مقدمهاى تحصیلى است نه حصولى و بهانه به دست تاركان امر به معروف و نهى از منكر نمىدهد؛ هیچ كس حق ندارد بگوید: چون خود را اصلاح نكردهام نباید جامعه را اصلاح كنم؛ زیرا انسان، موظف است هر چه سریعتر خود را اصلاح كند. گاهى مىگوییم: ما كه پزشك نیستیم، حق طبابت نداریم، این سخن، حق است و كسى هم نباید تحصیل پزشكى را بر ما تحمیل كند؛ چون تحصیل آن، سن، امكانات و استعداد خاصى مىخواهد و مقدور هر كسى نیست. پس اگر نتوانستیم بیمارى را درمان كنیم، عذر ما موجه است، چون مقدور ما نیست؛ اما اگر كسى مشكل اخلاقى داشته باشد، ما نمىتوانیم بگوییم چون خود را اصلاح نكردهایم نمىتوانیم به اصلاح او اقدام كنیم؛ چون انسان همواره موظف است خود را اصلاح كند. اصلاح نفس، مقدور همه ماست وگرنه خداوند آن را بر ما واجب نمىكرد. البته در آغاز، دشوار است، ولى سختى آن كاذب است و در درون هر كاذبى، صادقى نهفته است. چیزى كه سختى آن دروغ است، آسانى آن راست است.
اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرأت داده و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و كدامین عامل تو را بر هلاكت خویشتن علاقهمند كرده است؟
بنابراین، اصلاح نفس، آسان است و انسان مىپندارد دشوار است. از این رو وجود مبارك امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید: آیا دیدهاید هیچ عاقلى به حال دیگران گریه كند و به حال خود ننالد؟ عقل آن است كه انسان از طعامى كه در سفره دارد هم خود سیر شود و هم گرسنه را سیر كند. درباره تغذیه روح و تهذیب اخلاق نیز چنین است. انسان موظف است جان گرسنه و تشنه خود را با فضایل و كرایم اخلاقى، سیر و سیراب كند و آنگاه مقدارى هم به غیر خود بچشاند؛ یعنى پس از تهذیب خود به فكر تهذیب دیگران باشد. اگر خود را اصلاح نكردهایم در حقیقت معروف را دوست نداشته و از منكر منزجر نبودهایم وگرنه به معروف عمل مىكردیم و از منكر باز مىماندیم. بنابراین، با این تحلیل علوى (صلوات الله و سلامه علیه) معلوم مىشود كه فضول و عقول كیست.
امام امیرالمؤمنین علیهالسلام خود نیز مى فرماید: پروردگارم به من قلبى عَقول و لسانى سَئول بخشیده است: انَّ ربی و هب لی قلبا عَقولا و لسانا سَؤولا؛ قلب عقول قلبى است كه عاقلانه بیندیشد و لسان سئول لسان پر سؤال است كه هر چه را نداند(3) مىپرسد.
پینوشتها:
1- سوره انفطار، آیه 6.
2- نهج البلاغه، خطبه 223.
3- بحارالانوار، ج 40، ص 157 و 178.
منبع:
کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیة الله جوادی آملی