چرا بايد براي امام حسين عزاداري كرد؟
چرا خاطره سيدالشهداء عليه السلام را فقط با بحث و گفتگو، سخنراني، تشكيل ميزگرد و نظاير آن زنده نگه نمي داريم؟ چرا بايد عزاداري كرد؟
جواب اين است كه اين صحنههاي بايد به وجود بيايد كه غير از عامل شناخت، عامل احساسي- عاطفي نيز در ما تقويت شود. اگر اين عواطف تحريك شود، آنگاه ميتواند اثر كند. نمونه چنين تأثيري را ميتوانيد در زندگي فردي و نيز زندگي اجتماعي خود بيابيد. به خصوص در اين سي- چهل سال اخير كه حركت حضرت امام عليه السلام عليه دستگاه طاغوت و كفر شروع شد. ملاحظه كرده ايد كه در ايام محرم و صفر نام سيدالشهداء (ع) و عزاداري سيدالشهداء (ع) مردم را به حركت وادار ميكرد. اين شور و هيجان جز در ايام عاشورا پيدا نمي شود و جز با همين مراسم سنتي عزاداري يا نظاير آن حاصل نمي شود؛ بايد عمل كرد. و رفتاري نشان داد كه احساسات و عواطف مردم را تحريك كند، آن گاه اثر بخش خواهد بود. اين جا است كه متوجه ميشويم چرا امام قدس سره بارها ميفرمود آنچه داريم از محرم و صفر داريم. چرا اين همه اصرار داشت كه عزاداري به همان صورت سنتي برگزار شود؟ چون در طول سيزده قرن تجربه شده بود كه اين امور نقش عظيمي در برانگيختن احساسات و عواطف ديني مردم ايفا ميكند و معجزه مي آفريند. تجربه نشان داد كه بيشتر پيروزيهايي كه در دوران انقلاب و يا در دوران جنگ در جبههها حاصل شد، در اثر شور و نشاطي بود كه مردم در ايام عاشورا و به بركت نام سيدالشهداء (ع) حاصل ميكردند. اين تأثير كمي نيست.
با چه قيمتي ميشود چنين عاملي را در اجتماع آفريد كه اين همه شور و حركت در مردم ايجاد كند؟ اين همه عشق مقدس بيافريند، تا جايي كه افراد را براي شهادت آماده كند؟ اگر بگوييم در هيچ مكتبي و يا در هيچ جامعه اي چنين عاملي وجود ندارد، سخن گزافي نگفته ايم.
پس اين كه بايد غير از بحث و گفتگو كار ديگري براي بزرگداشت حادثه عاشورا انجام داد، كاري كه در برانگيختن احساسات و عواطف مؤثر باشد، روشن شد. جواب كلي سؤال اين است كه انسان فقط به شناخت مجهز نگرديده است. علاوه بر شناخت، نيروي ديگري به نام انگيزشها و هيجانات وجود دارد كه عامل آن، احساسات و عواطف است. اين عوامل نيز بايد تقويت شود تا نقش خود را ايفا كند. برنامههاي عزاداري از جمله اين عوامل است.