پای درس حضرت عقیله
در روانشناسی معناگرا آمده است که اگر انسانها با چرایی زندگی آشنا باشند، با چگونگی آن هم خواهند ساخت.
زمانی که ما تمام رخدادهای زندگی را در سمت و سوی درست آن تفسیر کنیم، آنگاه هر آنچه بر ما میگذرد، قطعهای خواهد شد از جورجین زندگی و رچی زیبا از بافتن یک قالی ارزشمند. انسانهای ایمان محور، تمام ثانیههای زندگی را در ضرباهنگ خدایی شدن خویش میبینند و گلایهای در این ثانیهها جز آنچه خلاف رضایت محبوب باشد، دیده نمیشود.
در یادگاری ماندگار از عقیله بنیهاشم نیز این توجه عمیق دیده میشود. بانوی کرامت، حضرت زینب(س) پس از رویارویی با آنچه که دیگران از آن به عنوان غم و تراژدی یاد میکنند، فرمود: «ما رایت الا جمیلا».
اگر دیگران این گونه مصیبتها را تحمل نشدنی و شوک روانی تحلیل نمایند، دختر گرامی امیرالمؤمنین از آن به عنوان نردبانی به سوی آسمان یاد میکند و عهدهدار شدن چین مسئولیت سترگی را یک عنایت از سوی جمیل میداند تا رسالتی تمام نشدنی را برجای گذارد.
آری در همه صحنههای زندگی خوبان میتوان خوشه چین بود و از گوشه و کنار گفتهها و عملکردهای آنان، فرمولی برای موفقیت در فراز و فرود زندگی جست؛ چه اینکه اینک رهروان زینبی بسیار فراواناند و الگویی همیشگی برای شکیبایی عاقلانه و معنادار در آینه روان خویش دارند و هر آنچه از تلخ و شیرین روزگار در صفحه ایام آنها ورق میخورد، جز زیبایی و گامی برای خدایی شدن نمیبینند و از تهدیدها فرصتی میسازند برای فرار از فریبایی دنیا و فرود در میدان رضایت خداوندی که سرچشمه همه خوبیهاست و خطی در دفتر بندگان نمینویسد جز آنکه زمینه تعالی آنان به کلاسی بالاتر را فراهم میسازد و تکلیفی روبروی آنان نمینهد غیر از آنکه نتیجهاش رهایی از خرد ماندن و عزیمت به سرای سعادت و ماندگاری باشد.
با این نگاه زینب(س) همراه میشویم و سختیها را غیر از نقشهای زیبا از سوی آفریدگار برای اوج گرفتن نمیبینیم.