وقايع پس از شهادت امام حسن عسكري
شيخ مفيد ميگويد: «جعفر بن علي برادر امام عسكري عليه السلام بعد از تصاحب ميراث ايشان، سعي در زنداني كردن و گرفتار نمودن كنيزان ابومحمد عليه السلام داشت. جعفر به اصحاب امام حسن عليه السلام به خاطر اعتقاد به تولد و امامت فرزند ايشان و انتظار ظهور او ناسزا ميگفت.
وي با شيعيان شروع به دشمني كرد تا آن جا كه آنان را به وحشت انداخته و پراكنده ساخت. به دليل كارهاي جعفر، گرفتاريهاي بزرگي از قبيل بازداشت، زندان، تهديد، تحقير، اهانت و خواري براي بازماندگان امام عسكري عليه السلام به وجود آمد. با اين همه، خليفه به چيزي دست نيافت و جعفر فقط در ظاهر ميراث آن حضرت را تصاحب نمود. او تلاش بسياري نمود تا خود را نزد شيعه جانشين ابومحمد عليه السلام معرفي كند، ولي هيچ يك از شيعيان او را نپذيرفتند و چنين عقيده اي در مورد او پيدا نكردند. پس به ناچار نزد خليفه وقت رفت و از او خواست تا مقام و مرتبه برادرش را به او بدهد! او حتي در اين راه پول زيادي خرج نمود و به هر وسيله اي كه گمان ميكرد به خليفه نزديك ميشود، متوسل شد؛ ولي از اين همه تلاش، چيزي نصيبش نشد.
همچنين گفته اند: جعفر از كنيزان برادرش نزد خليفه شكايت كرد و گفت: در ميان اينها كنيزي است كه فرزندش دولت شما را نابود ميكند. پس معتمد به دنبال عثمان بن سعيد فرستاد و او را مأمور كرد كه كنيزان حضرت عليه السلام را به خانه قاضي يا ديگري ببرد تا مشخص شود كه آيا حامله هستند يا خير؟ عثمان بن سعيد هم آنها را به شخص عادلي سپرد تا يك سال نزد او بمانند و بعد از يك سال، به عثمان بن سعيد برگردانده شوند.
اما فرزند مورد نظر شش سال قبل، يا به عبارتي پنج سال و يا چهار سال پيش متولد شده بود. پدرش حسن عليه السلام او را به شيعيان خاص نشان داده بود و به آنان معرفي اش نموده بود كه او امام بعد از او است. هنگامي كه عثمان بن سعيد كنيزان كه در بين آنان مادر مهدي موعود عليه السلام هم بود را تحويل گرفت، آنان را به مدينه انتقال داد.
و بالاخره اينكه مولاي ما صاحب الزمان عليه السلام در سال دويست و شصت، در حالي كه چهار سال و شش ماه داشت به صورت مخفيانه مگر از معتمدين خاص امامت را شروع كرد. معتمد عباسي اصرار داشت تا او را بيابد و با از بين بردن او نور الهي را خاموش كند، ولي خداوند اراده كرده بود تا نورش را كامل گرداند گر چه كافران ناخوش دارند.