نگرش ارزشي حضرت خدیجه نسبت به پیامبر صل الله علیه وآل
اولين ويژگي حضرت خديجه عليها السلام نسبت به پيامبر، درك ارزش هاي واقعي او در برابر فريبندگي هاي ظاهري و دنيوي بود. او معناي كمالات انساني را به خوبي شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پيامبر اكرم بيابد، حاضر شد تمام شخصيت و دارايي خود را براي درك آن فدا كند. او در اين راه هم از مال خود گذشت، هم از موقعيت اجتماعي اش. خديجه براي درك اين كمال واقعي، قالب هاي جاهلي را شكست و بهايي سنگين از جمله قطع رابطه زنان، حتي تا زمان تولد حضرت فاطمه عليها السلام را به جان خريد. خديجه عليها السلام اين نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمايل به ازدواج، اين گونه با پيامبر مطرح كرد:
«يابن عم اني رغبت فيك لقرابتك و سعلتك في قومك و امانتك و حسن خلقك و صدق حديثك; اي پسر عمو، من به خاطر خويشاوندي، شرافت تو در بين مردم، امانت داري، خوش خلقي و راستگويي ات به تو تمايل پيدا كردم.»
اين نوع نگرش و رفتار، در جامعه اي كه عموم توده ها براساس ظواهر و زرق و برق هاي دنيوي روابط خود را پايه ريزي مي كنند، نمي توانست بدون پي آمدهاي تلخ و ناگوار باشد، لذا به فاصله اي اندك از پخش خبر ازدواج وي با امين قريش، گروهي از زنان به عيب جويي از وي روي آوردند و در محافل خود او را سرزنش كردند. آنان مي گفتند: «او با اين همه حشمت و شوكت با يتيم ابوطالب كه جواني فقير است ازدواج كرد. چه ننگ بزرگي!» خديجه عليها السلام در مقابل اين جهالت ها ساكت ننشست و آن ها را به صرف نهار دعوت كرد و بعد از پايان مراسم گفت: «اي زنان! شنيده ام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با محمد صلي الله عليه و آله خرده گرفته ايد و عيب جويي مي كنيد، من از خود شما مي پرسم آيا در ميان شما، شخصيتي مثل محمد وجود دارد؟ آيا در گستره مكه و اطراف آن شخصيتي در فضائل و اخلاق نيك، مانند او سراغ داريد؟ من به خاطر اين ويژگي ها با او ازدواج كردم و چيزهايي از او ديده ام كه بسيار عالي است. پس شايسته نيست شما اين گونه سخن بگوييد و نسبت هاي ناروا به ديگران دهيد.»
زنان قريش بعد از اين سخنان خديجه، همگي سكوت اختيار كردند و به تدريج پراكنده شدند.
اين شيوه استدلال خديجه هر چند عمق ارزش گرايي در انتخاب ها را نشان مي داد، براي جامعه جاهل و متعصب آن روز قابل درك نمي نمود، لذا زنان لجوج قريش به حالت قهر با او رفتار مي كردند. آن ها ديگر به خديجه سلام نمي كردند و نزد او نمي رفتند حتي تا سال پنجم بعثت كه حضرت زهرا عليها السلام متولد شد، نيز اين شيوه رفتاري همچنان پا برجا بود. لذا حتي هنگام وضع حمل، او را تنها گذاشته و پيام فرستادند كه: «تو با ما مخالفت و با يتيم ابوطالب ازدواج كردي، ما هرگز نزد تو نمي آييم و در هيچ كاري كمك نمي كنيم!!» اين حجم از كينه ورزي ها دل خديجه را آزرد تا آن جا كه خداوند چهار بانوي پاكيزه (ساره، آسيه، مريم، صفورا دختر شعيب پيامبر) را به ياري او فرستاد و به اين سان خديجه پاداش عشق و علاقه به كمالات انساني را دريافت كرد و فرزندش فاطمه زهرا عليها السلام را نيز به دنيا آورد.