نماز در پیام امام حسین علیه السلام
در دین مقدس اسلام (نماز) در راس همه اعمال و عبادات قرار گرفته است چنانچه خداوند در اوصاف متقین که بهترین بندگان اویند می فرماید:
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة .
( (پرهیزکاران ) کسانی هستند که به غیب ( آنچه از حس پوشیده و پنهان است ) ایمانمی آورند و نماز را بر پا می دارند ).
این عبادت از آن چنان اهمیتی برخوردار است که نه تنها در دین اسلام بلکه در ادیان گذشته و در شرایط انبیای پیشین نیز در راس همه برنامه ها و عبادات بوده است و لذا حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند برای خود و ذریه اش توفیق اقامه نماز را درخواست می کند و می گوید:
(رب اجعلنی مقیم الصلوة و من ذریتی …).
و حضرت لقمان در به پا داشتن نماز به فرزندش توصیه می کند:
(یا بنی اقم الصلوة …).
و حضرت عیسی آن را از وظایف اولیه اش می شمارد و می گوید:
(و اوصانی بالصلوة و الزکاة ما دمت حیا)؛ (تا زمانی که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است ).
خلاصه در اهمیت نماز، همین بس که معیار قبول و رد همه اعمال و عبادات دیگر معرفی شده است .
براین اساس است که حسین بن علی علیه السلام با پیام و شعارش ، پیروانش بر اهمیت نماز متوجه ساخته است و از یاران و اصحابش که در حساسترین شرایط از نماز حمایت کرده و حتی برای اقامه تنها یک نماز، جانشان را فدا کرده اند، تقدیر به عمل آورد است :
1 - ارجع الیهم فان استطعت ان توخرهم الی غدوة و تدفعهم عنا العشیة لعلنا نصلی لربنا اللیلة و ندعوه و نستغفره .
(ابوالفضل ! به سوی آنان بر گرد و اگر توانستی همین امشب رامهلت بگیر و جنگ را تا فردا صبح به تاخیر بینداز امید است تا ما امشب به نماز، دعا و استغفار با پروردگار مان بپردازیم ).
2 - فهو یعلم انی قد کنت احب الصلوة له و تلاوة کتابه و کثرة الدعاء و الاستغفار .
(زیرا او می داند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات پرودگار علاقه شدید دارم ).
امام علیه السلام این جمله را که حاوی دو پیام و شعار مستقل در بیان اهمیت نماز است ، عصر تاسوعا هنگامی که دشمن به سوی خیمه ها حرکت نمود، خطاب به برادرش ابوالفضل علیه السلام ایراد فرمود؛ زیرا در مرحله اول به وی دستور داد که به سوی دشمن برود و علت حرکت تا به هنگام آنان را سؤ ال کند و پاسخ آنان این بود که دستور جدید و اکید از ابن زیاد آمده است که یا باید همین الان جنگ شود یا بیعت با یزید انجام گیرد.
وقتی حضرت ابوالفضل این پیام دشمن را به امام ابلاغ نمود، در مرحله دوم آن حضرت مجددا این دستور را صادر فرمود. آری قرار بود عصر تاسوعا جنگ شروع شود، ولی امام علیه السلام برای اهتمام بر نماز و قرائت قرآن از دشمن فرومایه اش در خواست مهلت نمود.
3 - ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلین الذاکرین .
(ابوثمامه ! نماز را به یاد آوری ، خدا تو را از نماز گزارانی که به یاد خدا هستند، قرار بدهد ).
4 - نعم ، هذا اول وقتها، سلوهم ان یکفوا عنا حتی نصلی .
(آری اینک اول وقت نماز است ،از دشمن بخواهید دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جای آوریم ).
امام علیه السلام این جمله را که مانند جمله قبل ، مرکب از دو شعار است ، در پاسخ (ابوثمامه صیداوی ) یکی از یاران وفادارش فرمود، آنگاه که او را در حال شدت جنگ متوجه گردید که اول ظهر است ، لذا به آن حضرت عرض نمود:
(بنفسی انت ؛ جانم به قربانت )، گرچه این مردم به حملات خود ادامه می دهند، ولی به خدا سوگند! تا مرا نکشته اند نمی توانند بر تو دست یابند و من دوست دارم آنگاه به لقای خدایم نایل شوم که این یک نماز آخر را هم با امامت شما به جای آورده باشم .
5 - (نعم ، انت امامی فی الجنة ).
(سعید! آری تو پیش از من در بهشت (برین ) هستی ).
روز عاشورا برای ادای نماز ظهر، پیشنهاد آتش بس از سوی حسین بن علی علیه السلام عملا مورد موافقت قرار نگرفت و آن حضرت بدون توجه به تیرباران دشمن در بیرون خیمه ها و در مقابل صفوف اهل کوفه ، به نماز ایستاد و چند تن از یاران با وفایش از جمله (سعید بن عبدالله ) و (عمروبن قرظه کعبی ) در پیش روی آن حضرت ایستادند و سینه خود را سپر کردند و در اثر تیرهایی که به سرو سینه آنان اصابت نمود، پس از نماز به روی خاک افتادند و به شهادت رسیدند.
سعید، پس از نماز آن حضرت که با ضعف شدید و با پیکر خون آلود افتاده بود، چشمش را باز کرد و امام رادر کنارش دید که در روی زمین نشسته و خاک و خون از صورت وی پاک می کنند، در مقابل این محبت امام علیه السلام که سر از پا نمی شناخت ، چنین عرض کرد:(اوفیت یا ابن رسول الله صل الله علیه و آله وسلم ؛ ای فرزند رسول خدا! آیا من وظیفه خود را به نیکی انجام دادم ؟ ).
امام علیه السلام هم در پاسخ وی فرمود: آری تو پیش از من در بهشت (برین ) هستی .
6 - نعم ، انت امامی فی الجنة ، فاقرء رسول الله صل الله علیه و آله وسلم منی السلام و اعلمه انی فی الاثر .
(عمرو! تو نیز پیش از من در بهشت (برین ) هستی ، از من به رسول خدا صل الله علیه وآله و سلم سلام برسان و به ایشان عرض کن که من نیز در پشت سر تو به سوی او خواهم شتافت ).
عمروبن قرظه که در کنار سعید، افتاده بود و مکالمه او و امام را می شنید که چگونه آن حضرت به وی ، وعده حتمی بهشت می دهد، او نیز از آن حضرت همان سؤ ال را نمود که (اوفیت یابن رسول الله ؟؛ من هم وظیفه خود را به نیکی انجام دادم ؟ ).
امام هم در پاسخ وی همان جواب را داد که به سعید داده بود و این جمله را نیز اضافه نمود که : (سلام مرا به رسول خدا برسان و به او عرض کردم من (حسین ) لحظات دیگر عازم دیدار تو هستم ).
پیام عاشورا - محمد صادق نجمی