نقش زنان در ساختن جامعه
ادامه زندگی و بقای نسل انسان ایجاب میکند که از دو جنس مخالف زن و مرد - که هرکدام در ساختمان وجودی و مسؤولیت متفاوت با دیگری است - آفریده شود و هر یک از زن و مرد در ساختن اجتماع، پیشرفت و تکامل و یا انحطاط و سقوط آن نقش مهم و اساسی ایفا میکنند که در جایگاه خود برای ادامه حیات جامعه لازم و ضروری است.مسؤولیت مردان در غالب موارد در بیرون محیط خانه انجام میپذیرد ولی زنان به دو شکل و دو گونه در ساختن جامعه نقش دارند؛ یکی نقش ناپیدا و غیرمستقیم از طریق تربیت فرزند و تأثیری که بر شوهران خود دارند، و دیگری حضور مستقیم در صحنههای حساس سیاسی جامعه. از آنجا که مسؤولیت اصلی زنان تربیت فرزند و ساختن نسل جدید جامعه است، به طور طبیعی حضور زنان در صحنههای گوناگون اجتماع کمتر از مردان است و این امر سبب شده که بسیاری از مردم آن گونه که باید نتوانند به میزان تأثیر و ارزش و اهمیت نقش زنان در ساختن جامعه آگاه گردند؛ ولی حقیقت این است که اگر نقش زنان در ساختن جوامع بشری و پیشرفت و انحطاط آنها بیشتر از نقش مردان نباشد به یقین کمتر از آن نخواهد بود. در صحنه اجتماع، مردان همانند بازیگرانی هستند که بر روی صحنه نمایش ظاهر میشوند و در معرض دید تماشاچیان به ایفای نقش میپردازند، و زنان بسان کارگردان، تهیهکننده، نویسنده هستند که در معرض دید تماشاچیان قرار ندارند، به همین لحاظ ممکن است ارزش و اهمیت کار آنها آن گونه که باید برای همگان روشن نباشد. ولی این مطلب به این معنا نیست که در واقع نیز ارزش کار زنان از کار مردان کمتر است. اندکی دقت و تأمل در تاریخ زندگانی مردان بزرگ تاریخ و کسانی که در ساختن جامعه و تاریخ نقشهای بزرگی ایفا کردهاند ما را به این حقیقت رهنمون میگرداند که آنان موفقیت خود را مرهون فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی دو گروه از زنان جامعه هستند. گروه نخستمادران باایمان، فداکار و بزرگی که موفق به پرورش و تربیت این چنین فرزندانی گردیدهاند، و گروه دیگر همسران پاک و عفیفی که پا به پای شوهران خود و در کنار آنان در مقابل حوادث سخت و دشوار ایستادگی و مقاومت کردهاند. در طول تاریخ اگر جامعهای توانسته است مدارج کمال، ترقی و پیشرفت را به سرعت بپیماید، ریشه اصلی و اساسی آن را باید در زنان عفیف، پاکدامن و ایثارگر آن جامعه جستجو کرد و اگر جامعهای به انحطاط، فساد، فحشا، پستی و هرزگی گراییده باز هم ریشه اصلی آن را باید در انحراف زنان آن جامعه بررسی کرد. نقش زنان در ساختن جامعه به نقش ناپیدا و غیرمستقیم آنان خلاصه نمیشود. حضور زنان در صحنههای اجتماع با حفظ حدود و موازین شرعی از نظر اسلام جایز و مشروع است، ولی باید به گونهای باشد که آنها را از وظیفه اصلی و اساسی خود باز ندارد، در غیر این صورت نه تنها حضور زنان در عرصه جامعه به پیشرفت آن کمک نمیکند بلکه لطمه جبرانناپذیری به پیشرفت و ترقی جامعه وارد خواهد ساخت. با این همه در مقاطع خاصی از تاریخ شرایط ویژه و استثنایی رخ مینماید، که در آن شرایط حضور زنان در صحنههای سیاسی و اجتماعی لازم و ضروری میگردد. بانوان مسلمان در چنین شرایطی علاوه بر حفظ نقش ناپیدا و مستقیم خود در جامعه با تربیت فرزندانی برومند و فداکار و علاوه بر تشویق و ترغیب شوهران خود برای حضور در صحنه، خود نیز دوشادوش مردان به نقشآفرینی پرداختهاند، و در این راه اگر از مردان جلوتر نباشند قطعاً از آنانعقبتر نیستند. یکی از حوادث مهم و منحصر به فرد تاریخ اسلام که تحولی اساسی و بنیادین در جامعه اسلامی ایجاد کرد، و در تاریخ اسلام رنگ جاودانگی به خود گرفت، قیام سالار شهیدان است. این قیام محصول مشترک ایثار و فداکاری زنان و مردانی است که برای همه مسلمانان و آزادمردان و آزادزنان جهان الگو و اسوه هستند. در این نوشته کوتاه میکوشیم در حد قدرتو توان خود، نه در حد واقعیت، به بررسی و تحلیل حضور سیاسی زنان در مبارزه و جهاد در قیام عاشورا بپردازیم. امید است بتوانیم ذرهای از دین خود را به این زنان تاریخساز ادا کرده باشیم.
عاشورا عرصه حضور سیاسی زنان در مبارزه و جهاد - محمد حسین مهوری