نحوه برخورد با همسران و فرزندان خطاکار
راه کار اول: حذر
«و احذرهم أن یفتنوک عن بعض ما انزل الله الیک» (مائده 4)
با توجه به ضرر و زیانی که فرزندان و همسران نااهل برای مؤمنان دارند باید نگران و ترسان بود یعنی اولین راهکاری که خداوند برای مواجهه و مقابله با آنان می فرماید این است که آنها از حیث مادی و معنوی زیان ها و خسارات جدی به خانواده وارد می کنند هم کسب و درآمد خانواده را به هدر می دهند و هم عزت و آبروی خانواده را مورد هتک قرار می دهند و از همه مهمتر خود را ضایع می کنند و این بزرگترین ضربه به خانواده است بنابراین باید حساس بود و تسلیم آنها نباید شد و مؤمنان از آنها باید برحذر باشند یعنی دائما باید با امر به معروف و نهی از منکر با آنها تعامل نمایند. یعنی باید از بیم و هراس نسبت به آسیب هایی که آنها به خانواده می زنند ایمن نبود و تحت مواظبت مستمر باشند و لذا خداوند به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می دهد که از اهل کتاب برحذر باش مبادا تو را از بعضی احکام الهی منحرف سازند.
راه کار دوم: عفو
«عفو» بنابر آنچه از مفردات راغب نقل شده، عبارت از بخشش و گذشتی است که در آن اصلاح طرف مقابل از خطا و سیئه مورد نظر باشد و بر این اساس در آیه 40 سوره شوری؛ عفو همراه با اصلاح عامل پاداش الهی مطرح شده است:
«و جزاء سیئه سیئه مثلها فمن عفی و اصلح فاجره علی الله انه لایحب الظالمین»
«کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن اما اگر عفو و اصلاح کند پاداش او با خداست. خداوند ظلم-کنندگان را دوست ندارد.»
بر مبنای این آیه شریفه عفو باید با اصلاح طرف مقابل همراه باشد. پس اگر عفو نتواند طرف مقابل را اصلاح کند و یا بعد از عفو اقدام اصلاحی صورت نگیرد موجبات پاداش الهی فراهم نشده است. نمونه این حقیقت گذشت امام حسین(علیه السلام) از ناسزاگویی مردم شامی است که موجب توجه و اصلاح او گردید و او را به محب اهل بیت (ع) تبدیل نمود و یا گذشت رسول خدا (ص) از ریختن خاکستر بر روی آن حضرت توسط آن شخص یهودی توام گردید با عیادت که امر اصلاحی بود و سبب توبه و ایمان آوردن آن یهودی شد. بنابراین راه کار دوم صرفا به معنای گذشتن از کارهای خلاف همسران و فرزندان نااهل نیست بلکه عفو و گذشتی دارای ارزش است که موجب اصلاح آنها گردد والا اگر عفو و گذشت موجب جری شدن هرچه بیشتر آنان گردد، این عفو و گذشت ارزشی ندارد.
«یا ایها الذین آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدواً لکم فاحذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم» (تغابن 14)
ای کسانی که ایمان آورده اید!
تحقیقاً بعضی از همسران و فرزندان شما دشمنان شما هستند پس از آنها در بیم و هراس باشید و اگر عفو کنید و از خطاهای آنان چشم پوشی نمایید و آنها را ببخشید (نتیجه بهتری خواهید گرفت) زیرا خداوند بخشنده و مهربان است.
در این آیه شریفه پنج کلمه محوری وجود دارد که ابتدا با استفاده از مفردات راغب اصفهانی معانی آنها را بیان نموده و سپس نتیجه گیری می کنیم:
کلمه اول: عدو «عدواً لکم»
العدو: تجاوز و درگذشتن از حد است که با التیام منافات دارد یعنی با بهبودی بخشیدن و سازگاری دادن میان دو چیز تفاوت دارد.
عدو دو گونه است:
1. عداوت به قصد دشمنی و خصومت
2. دشمنی و عداوتی که از روی قصد نباشد بلکه حالتی به او دست می دهد که اذیت می شود و همان گونه که از دشمنان مورد اذیت و آزار قرار می گیرد.
کلمه دوم: حذر «فاحذروهم»
حذر: دوری کردن از چیزی ترسناک و هراس آور است.
کلمه سوم: عفو «و ان تعفوا»
عفوت عنه: قصد از بین بردن گناهش را نمودم که از انجام آن برگردد. پس عفو: دور شدن از گناه است.
کلمه چهارم: صفح «واصفحوا»
الصفح: درگذشتن و نکوهش نکردن است «فاعفوا واصفحوا حتی یاتی الله بأمره» (بقره 109)
صفحت عنه: یا از او چشم پوشی کردم و از گناهش درگذشتیم یا او را رو در روی دیدم و از او دوری کردم یا از صفحه کتابی که گناهش را در آن ثبت کرده بودم درگذشته و به صفحات دیگر پرداختم.
کلمه پنجم: غفر «وتغفروا»
الغفر: بیم و ترس و آنچه که انسان را از پلیدی و آلودگی مصون می دارد.
اغفر ثوبک فی الوعاء: لباس را در ظرف شستشو کن تا ریم و چرکش دور شود.
غفر له: وقتی است که در ظاهر از او درگذرد هر چند که در باطن بر او اعتمادی نکرده و از او درنگذشته است.
راه کار سوم: «صفح»
«صفح» به معنای گذشت توام با اغماض و چشم پوشی و تغافل است یعنی برخی خطاها را نباید به روی آنان آورد زیرا سبب جری تر شدن آنها و تثبیت آن خطاها در شخصیت آنان می شود.
لذا در مفردات راغب صفح گذشتی که توام با ملامت نباشد معنا شده است و این مفهوم مستلزم آن است که تغافل و چشم پوشی از خطا شود. بنابراین «عفو» و «صفح» در مفهوم گذشت مشترک هستند با این تفاوت که «عفو» توام با به رو آوردن خطاست اما «صفح» گذشت و اغماض با به رو نیاوردن است اما در عین حال هم در «عفو» و هم در «صفح» جنبه اصلاحی نسبت به خطاکار وجود دارد.
و بر این اساس خداوند به پیامبرش دستور می دهد:
«ان الساعه لاتیه فاصفح صفح الجمیل- ان ربک هو الخلاق العلیم» (حجر 85 و 86)
روز قیامت قطعا فرا خواهد رسید پس از آنها به طور شایسته تری صرف نظر کن (و آنها را بر نادانی هایشان ملامت نکن) به یقین پروردگار تو آفریننده آگاه است.
«ان ربک هو الخلاق العلیم» به نوعی استدلال برای امر به تغافل و اغماض بزرگوارانه است و می خواهد بفهماند که اولا این صفح جنبه تربیتی دارد چون از جانب رب دستور داده شده است و ثانیا خداوند دارای خلاقیت و علم است که راه کار صفح جمیل را خلق کرده است و این راه کار بر علم مبتنی است.
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «ان العاقل نصفه احتمال و نصفه تغافل» (غررالحکم 2378 میزان الحکمه)
نصف عقلانیت عاقل ظرفیت داشتن است و نصف دیگر آن خود را به غفلت زدن است.
آن حضرت درباره جایگاه تغافل در اخلاق می فرماید:
«اشرف اخلاق الکریم تغافله عما یعلم» (همان منبع حدیث 3256) شریف ترین اخلاق انسان کریم و بزرگوار بی خبر وانمود کردن خود است از آنچه که می داند.
امام زین العابدین(علیه السلام) در وصیت به فرزندش می فرماید:
«یا بنی ان صلاح الدنیا بحزا فیرها فی کلمتین: اصلاح شأن المعایش ملء مکیان ثلثاه فطنه و ثلثه تغافل لان الانسان لا یتغافل الا عن شیء قد عرفه و فطن له» (مستدرک الوسائل ج 9 ص 38، میزان الحکمه)
بدان فرزندم که درست شدن دنیا در همه ابعادش در دو کلمه است:
اصلاح معیشت پیمانه ای است تمام که دو سوم آن هوشمندی و یک سوم آن تغافل است زیرا انسان وانمود به بی خبری نمی کند مگر از چیزی که آن را می داند و متوجه آن است.