نجواى غربت با امام اميد (عج )
آيا بشر ظرفيت حاكميت “على ” را خواهد يافت ؟
آيا لذت طواف بر خانه عشق و رهايي از هر شرك خفى و جلى را خواهد چشيد ، تا مظهر رحمت و رأفت و زيبايى شود ،و همه خوبى هايش كه مظهر اسماء الهى است ،تجلى يابد ؟
زمين چه زمان خواهد شكفت ؟ و آسمان چه وقت خواهد خنديد و فراوان خواهد باريد ؟
فقر كى از ميان خواهد رفت ؟ و وعده
” اعلموا ان الله يحيى الارض بعد موتها ” تحقق خواهد يافت ؟
دست ستم از سر مظلوم چه وقت قطع خواهد شد ؟ و شمشير ظلم از قبضه جهل كى جدا خواهد شد ؟
امروز همه فرضيه ها را آزموده ايم ،و بر سفره همه ” ايسم ” ها نشسته ايم ! از چاله سرمايه دارى تا چاه كمونيسم و از زرق و برق ليبراليسم تا سراب سوسياليسم گذر كرده ايم ،و در فرامدرن به گم گشتگى هويت دچار شده ايم !
به منشور حقوق بشر به اميد كرامت انسان چشم دوختيم و از گوانتانامو و ابو غريب و دهها شكنجه گاه و هلوكاست عليه مسلمين و مستضعفين و بدتر از آن ابتذال و بى فرهنگى و فروپاشى خانه و خانواده ،سر در آورديم !
جنگ ها پشت سر گذاشتيم ،نژاد پرستى و تبعيض هاى سخت نژادى را با گوشت و پوست لمس كرده ايم !
تا خدا گفتيم به جنگ مذهبى تهديد مان كردند و با سلاح جهل ديوار جور را بر سرمان خراب كردند !
شمشير تكفير در كف جاهلان متهتك نهادند و در خدمت صهيونيست هاى بى فرهنگ ، اين اشدالناس عداوه للذين امنوا ، به نام اسلام ،مسلمانان را سر بريدند ،و به نام پيامبر رحمت و مهربانى ،زيبايي و حقيقت و عدالت ،بر گونه كودكان سلاح نهادند و ماشه چكاندند . هم سنى كشتند ،هم شيعه ! هم مرد ،هم زن ، هم پير ،هم خردسال و كودك !
پرده اخلاق را دريده اند و بر شرافت و انسانيت قلم بطلان كشيده اند .
واژه مهر و رحمت را از دفتر هستى زدوده اند ،و با عقل وداع ديرينه گفته اند ،صورت خود را با نقاب جهل پوشانده اند تا صدا و چهره شان تناقض گفت و ايمانشان را نشان ندهد .
داعيه دروغين پيروى از پيامبر رحمهً للعالمين را دارند ولى در خانه كفر نشسته اند و بر مكتب توحيد غلط شرك مى گيرند .
مهدى جان ! مى دانيم كه اين بيراهه ها راه بشر نيست ، و خدا از خلقت انسان و ارسال رسل اين را نخواسته است ،و تو را ذخيره خود قرار داده است تا مارا به راه بازگردانى !
پس چرا نمى آيى ؟
مهدى جان ! تو نقطه كمال انسانى !
تو اسوه وجودى !
تو تجلى خدايى
تو خليفه رسول اللهى
تو مظهر رحمت و مهربانى
تو نورى
تو هدايتى
تو حقى
تو عدالتى !
اى مهر ربانى
اى تجلى رحمانى
انسان خسته تو را مى جويد !
تو كجايى ؟
اى فرزند براهين آشكار
اى سبب اتصال زمين و آسمان
دل ها تو را مى جويند
دست ها تو را مى طلبند
آسمان تو را مى جويد
زمين ترا مى خواند
اى تنهاترين تنها ها
غربت مار ا درياب
اى زيباترين نگاه ها
نظرى ،نگاهى ،لحظه اى !
هزاران هزار دل دردمند امن يجيب مى خوانند
وتو خود مضطر تر از همه خدا را مى خوانى
وقت :
“يجاب اذادعا” است .
اين نيمه شعبان ،اين زمان ،اين لحظه
اللهم عجل لوليك الفرج
#غلامحسین_الهام
#نیمه_شعبان
#دلنوشته