ناآشنایی با قواعد زندگی مشترک...
زندگی قواعدی دارد که باید آنها را آموخت. این قواعد را باید پیش از ازدواج یاد گرفت. امروزه اوضاع فرهنگ زندگی مشترک در جامعه ما چندان مناسب نیست. ما در کجای مسیر آموزشی خودمان توانستهایم به این مهم بپردازیم؟ واقعاً در کجای نظام آموزشی ما برنامهای هدفمند و کاربردی در اینباره وجود دارد؟
وقتی در بسیاری از طلاقها به دنبال عامل اصلی میگردیم، به همین عامل؛ یعنی ناآشنایی با قواعد زندگی مشترک بر میخوریم. روند تربیتی در جامعه ما به گونهای است که سوادها به همراه سنها بالا میرود؛ ولی سرعت رشد فهم از زندگی مشترک و تعاملات اجتماعی و همچنین اخلاق زندگی به هیچوجه با رشد سواد و سن تناسب ندارد. مشاوران محترمی که هرروز با مشکلات خانوادهها دستوپنجه نرم میکنند، حرف مرا خوب میفهمند.
دختر و پسر ما ازدواج کرده؛ اما نمیداند با جنس مخالف خود به عنوان همسر چگونه باید برخورد کند؛ هنوز از عهده مدیریت اختلافات خود با همسرش بر نمیآید؛ شیوه ابراز محبت به همسرش را بلد نیست. بیپرده باید گفت که حتی در قشر تحصیلکرده هم به وفور این مشکل را میبینیم. ما اگر فقط سن ازدواج را پایین بیاوریم؛ بدون اینکه جوانانمان آماده زندگی مشترک باشند، خدمت چندانی به جامعه نکردهایم.
برشی از کتاب : نیمه دیگرم، ج۳، ص۲۳
محسن عباسی ولدی
fatehan.net