لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(5)
سؤال ۵: چرا در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و «الْحَمْدُ لِلَّهِ» گوینده سخن ملحوظ نیست؟
ابتدا به هر عملی با یاد خدا و نشان از او و با طلب استعانت از خدا، شأن هر موجودی در جهان خلقت میباشد؛ مگر نه اینکه هر موجودی خالق خویش را میشناسد و فقر وجودیش را با غنای خالق مرتفع میسازد و به حمد و ستایش و تنزیه و تقدیس و نماز او میپردازد:
«کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ… ». (نور/ ۴۱) «هر یک از پدیده ها، به یقین نماز و تسبیحش را میداند! ».
«إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ… ». (اسراء/ ۴۴) «هیچ چیزی نیست مگر آنکه بهمراه ستایش او، - خدا را- از هر عیب و نقصی مبرا میشناسد- میداند- و لیکن شما تسبیح انان را در نمی یابید».
«یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ». (الرحمن/ ۲۹) «هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست میکند، هر روزی، او در امری مهم است»
از این رو، با وجود آنکه گوینده ذکر بسمله (بسم اللّه… ) و حمد، فرد یا گروهی در نماز یا غیر نماز میباشند گوینده این ذکر و حمد، نیامده است تا افاده عموم کند و شأن الهی را در جهان خلقت مطرح نماید و بشکل فعلی و یا شبه فعلی نیامد تا ازلیت و ابدیت این جریان ذکر و حمد و استعانت را تذکر دهد. و دیگر اینکه ذکر و حمد از هر ذاکر و حامدی در حد فهم و شعور محدود اوست نه لایق ذات مقدس الهی، و بجای تسبیح و تحمید و تقدیس، تنقیص و محدودیت را با خود دارد. از این رو، برای ذکر و حمدی در شأن مقام الوهیت و فراتر از تعینات و حدود موجودات، بدون ذکر، ذاکر و حامد و بدون ذکر صیغه فعلی یا شبه فعلی آمده است: [۱] «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».
نکته دیگر در حذف متعلّق بسم الله میتواند وسعت معنی محذوف باشد که أبتدء، أذکر، أستعین، أتوسّم و… را در بر میگیرد. در سوره صافات آمده است که صرفا عباد مخلص خدا، صلاحیت توصیف او را دارا هستند و خداوند از توصیف غیر آنان پاک و منزه است: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ». (صافات:۱۶۰- ۱۵۹) توصیف این بزرگواران چگونه است؟: «لا أحصی ثناء علیک أنت کما أثنیت علی نفسک! ». رسول خدا صلی الله علیه و آله (- خدایا- توان آن را ندارم ستایش و ثنایی بر تو را بشماره در آورم، شما خود همانگونه اید که خود بر خویش ستایش نموده اید! ). تنها اینها هستند که بتمامی، عجز مخلوق و عظمت و کبریایی خالق را در مییابند و او را از هر گونه عوارض مخلوق پیراسته، بدرستی توصیف مینمایند و در نهایت، «ما عرفناک حقّ معرفتک! »
———-
[۱]: ۱. معمولا متعلق «بسم اللّه… » را فعل أبتدأ یا أسم یا أذکر و… و یا بصورت اسمی، إبتدائی یا توسّمی، اخذ مینمایند، لیکن بر این محدودیت فاعل باید دلیل اقامه نمود حال آنکه با توضیحات فوق این ذکر اختصاصی به انسان ندارد و پدیدهها را نیز شامل میشود.