فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله)
هارون آشکارا روی انتساب خود به مقام رسالت تکیه نموده در هر فرصتی آن را مطرح میکرد. وی روزی وارد شهر مدینه شد و رهسپار زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) گردید. هنگامی که به حرم پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید، انبوه جمعیت از قریش و قبائل دیگر در آن جا گرد آمده بودند. هارون رو به قبر پیامبر نموده گفت:
«درود برتوای پیامبر خدا! درود بر تو ای پسر عمو! » . او در میان آن جمعیت زیاد، نسبت عموزادگی خود با پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را به رخ مردم میکشید و عمداً به آن افتخار مینمود تا مردم بدانند خلیفه پسر عموی پیامبر است!
در این هنگام پیشوای هفتم که در آن جمع حاضر بود، از هدف هارون آگاه شده نزدیک قبر پیامبر رفت و با صدای بلند گفت: «درود بر تو ای پیامبر خدا! درود بر تو ای پدر! ». هارون از این سخن سخت ناراحت شد، به طوری که رنگ صورتش تغییر یافت و بی اختیار گفت: واقعاً این افتخار است.
او نه تنها کوشش میکرد انتساب خویش به مقام رسالت را به رخ مردم بکشد، بلکه به وسائلی میخواست پیامبرزادگی این پیشوایان بزرگ را نیز انکار کند.