سیره امام سجّاد در آخرین شب ماه مبارک رمضان
امام صادق علیه السلام فرمودند:چون ماه رمضان وارد می شد ، امام علی بن الحسین علیه السلام غلام و کنیز خود را تنبیه نمی کرد و اگر غلام و کنیز ، خطا و نافرمانی می کردند ، پیش خود می نوشت: «فلان غلام و فلان کنیز در فلان روز و فلان وقت ، گناه کرد» و او را تنبیه نمی کرد و تنبیه آنان را نگه می داشت ، تا آن که آخرین شب ماه رمضان می شد. [ پس ،] همه را صدا می کرد و دور خودش جمع می نمود. سپس آن نوشته را بیرون می آورد و می فرمود: «فلانی! چنین و چنان کردی و من تو را تنبیه نکردم. آیا به یاد داری؟»
می گفت: آری ، ای پسر پیامبر خدا! تا آن که به آخرین نفر می رسید و از همه اعتراف می گرفت. سپس میان آنان می ایستاد و به آنان می فرمود: «با صدای بلند بگویید: ای علی بن الحسین! خداوند ، همه کارهایت را زیر نظر داشته است ، آن گونه که تو کارهای ما را زیر نظر داشته ای. نزد او نوشته ای است که به حق بر تو گواهی می دهد و هیچ کار کوچک و بزرگی را که کرده ای ، فروگذار نمی کند و همه را حسابرسی می کند و هر کاری را که کرده ای ، نزد او حاضر می یابی ، همان گونه که ما هر چه را کرده ایم، نزد تو حاضر یافتیم. پس ، عفو کن و درگذر ، همچنان که تو از خدای بزرگ ، انتظار عفو داری و دوست داری که آن فرمان روا از تو درگذرد. پس ، از ما درگذر تا او را بخشاینده بیابی که او به تو مهربان و آمرزنده است و پروردگارت به کسی ستم نمی کند. همان گونه که نزد تو نوشته ای است که بر ضدّ ما به حق گواهی می دهد و هر کار ریز و درشتی را که انجام داده ایم ، بر شمرده است. پس ، ای علی بن الحسین! به یادآور خواری ایستادنت را در برابر پروردگارت ، آن داور دادگر که به اندازه سنگینیِ خردلی به کسی ظلم نمی کند و آن را روز قیامت می آورد و خداوند به عنوان حسابگر و گواه ، کافی است. پس ، عفو کن و در گذر تا خدای فرمان روا هم از تو در گذرد و ببخشاید؛ چرا که خودِ او می فرماید: « و باید عفو کنند و گذشت نمایند. آیا دوست ندارید که خداوندْ شما را بیامرزد؟» ».
امام سجّاد علیه السلام این سخنان را درباره خود بلند می گفت و به آن غلامان تلقین می کرد. آنان نیز همراه وی هم صدا می شدند ، در حالی که وی میان آنان ایستاده بود و گریه و زاری می کرد و می گفت:
«خدایا! ما را دستور داده ای که از هر که بر ما ستم کرده ، درگذریم. ما به خودمان ستم کرده ایم. ما از آن که بر ما ستم کرده ، گذشتیم ، آن گونه که تو فرمان دادی. پس ، تو هم از ما در گذر که تو به بخشایش ، سزاوارتر از ما و فرمانبرانی. تو ما را فرمان دادی که درخواست کننده ای را از درِ خود نرانیم. اینک ، ما به درگاه تو آمده ایم و سائلانی بینواییم و در آستان تو ، به خاک افتاده ایم و خواستار بخشش و احسان و عطای توییم. پس با عطای خود بر ما منّت بگذار و محروممان مکن ، که تو بر این ، از ما و فرمانبران ، سزاوارتری!
خدایا! تو بزرگواری ، پس مرا گرامی بدار ـ ؛ چون از خواهندگان درگاه تو ام ـ ، و احسان خویش را عطا می کنی ، پس مرا هم به بهره مندان از احسانت بیامیز ، ای بزرگوار!».
سپس رو به آنان می کرد و می فرمود: «من شما را بخشیدم. آیا شما هم از من و از بدرفتاری من با خودتان درگذشتید؟ من مالک بدی هستم. فرومایه و ستمگرم. برده مالکی هستم که بزرگوار و بخشنده و دادگر و نیکوکار و اهل احسان است».
می گفتند: سرورا! از تو درگذشتیم. تو بدی نکرده ای!
پس به آنان می فرمود: «بگویید: خدایا! از علی بن الحسین درگذر ، آن گونه که او از ما گذشت. او را از آتشْ آزاد کنْ ، آن گونه که ما را از بردگی رهانید».
آنان نیز چنین می گفتند .
پس می فرمود: «خدایا ، ای پروردگار جهانیان! اجابت کن. بروید ، شما را بخشودم و آزادتان کردم ، به امید آن که [ خداوند] از من درگذرد و آزادم کند». پس ، آنان را آزاد می کرد.
روز عید فطر که می شد ، به آنان جایزه می داد که [آبروی] آنان را نگه دارد و از آنچه در دست مردم است ، بی نیازشان کند… .