سبک زندگی شهید صیاد شیرازی
سبک زندگی از بعد اجتماعی
مثل بقیه ی مردم زندگی می کرد؛ راحت و عادی به مسجد می رفتیم، توی بازار قدم می زدیم، خرید می کردیم و به مهمانی می رفتیم. انگار نه انگار او فرمانده است و خصم جان منافقین. اصرار می کردم که شما در معرض خطر هستید، باید محافظی داشته باشید، اما می گفت: نگهدار انسان باید خدا باشد نه بنده خدا وقتی طلبه های شیراز خدمت آیت الله بهاء الدینی رسیده و از ایشان درس خواستند و گفته بودند: «ما را هدایت کنید، درسی به ما بدهید» آیت الله بهاءالدینی فرموده بودند: «بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید، اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا دارید و هم آخرت.
هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.
در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.
هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست.
با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.
معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.