سبک زندگی از دیدگاه قرآن
قرآن به انسان ميآموزد كه با جديت در پي دست يابي به «صراط مستقيم» (حمد/6) و «سبيل اللَّه»(عنكبوت/69) باشد.
هدف رسيدن يا نزديك شدن به مقصد و غايت است كه در مورد خداوند معناي خاص خود را دارد. بدين ترتيب بايد حقيقت راه رسيدن به مقام قرب و رابطه آن دو با غايت اصلي يعني خداوند شفافيت مناسب پيدا كند.
راه به سوي خدا، پيشينه سازي روش بندگي است كه حقيقت آن را قوانين و رفتار خداپسندانه و خداجويانه تشكيل ميدهد.
در اين گونه زندگي تصميم بر اين است كه به اعمال نفوذ ساير نيروهاي انگيزهبخش از قبيل طاغوت، شيطان و هواي نفس كه در عرف قرآن معبود شناخته شدهاند پايان داده شود.
خداوند در قرآن هم مطلق دستورات و مقررات ديني را راه مستقيم به سوي خود معرفي ميكند (انعام/253 و 161 و 126) و هم تعبد و پاي بندي به آنها را (آلعمران/51 و مريم/36 و يس/61 و زخرف/64)؛
جمله «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (يس/61) و مشابه آن، معنايي جز رعايت بايدها و نبايدهايي ندارد. هنگامي كه كاري (در حوزههاي ارتباط انسان با خودش، انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با طبيعت) با ياد خدا انجام داده ميشود، انسان در حال عبادت است.
فعاليت با انگيزه الهي، تقرب و انس با خدا را در پي دارد. بنابراين به كارگيري عنوان صراط مستقيم در مورد دستورات و مقررات ديني (اعم از عبادي و اجتماعي) تعبير حقيقي نخواهد بود، آنها به علاوه رعايت خداجويانه، معناي درست راه مستقيم به سوي خدا را تحقق ميبخشد. عبادت به معناي ياد شده هدف خلقت جن و انسان شناخته شده است:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ. (ذاريات /56)
من جن و انس را نيافريدم جز براي اين كه عبادتم كنند.
مقصود آيه بيان هدف نهايي آفرينش انسان نيست تا با راه بودن و پل بودن عبوديت و عبادت ناسازگار باشد، چه آنكه بر اساس آيه:
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِين (حجر/99)
عبادت مقدمه براي هدف والاتري كه يقين نام دارد است.
ياد اين نكته خالي از فايده نيست كه در تفكر اسلامي در اهداف مياني و مقدماتي، هدف غايي يعني شهود و حضور ياد خدا نيز به گونهاي مطرح است؛ بدون چنين شهودي عمل صالح كه نردبان تعالي شمرده شده است، شكل نميگيرد. ممكن است طرح عبادت به عنوان غايت خلقت نمايانگر اين حقيقت باشد كه هيچ گاه بندگي خالي از شهود نيست. بر اين اساس عبادت ميتواند هدف غايي شمرده شود.