باورهای رضامندی از زندگی
رضایت چیست؟ خوش بختی کجاست؟
بستر کامیابی رضامندی، بستر موفقیت و کامیابی است . هیچ انسان موفّقی نیست که از هنر «رضایت از زندگی» برخوردار نباشد . انسان های موفّق کسانی اند که با زندگی خود مشکلی ندارند . اشتباه نکنید! نمی گویم «در زندگی» خود مشکلی ندارند ؛ بلکه می گویم «با زندگی» خود مشکلی ندارند . مشکلْ داشتن در زندگی، یک چیز است و مشکل داشتن با زندگی، چیز دیگر . اتفاقا در بیشتر موارد، انسان های موفّق با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده اند؛ اما احساس نارضایتی از زندگی نداشتند. می توان گفت: رضامندی از زندگی یکی از رازهای ناشناخته زندگی انسان های موفّق است .
رضایت چیست؟ خوش بختی کجاست؟بسیاری از افرادی که به امکانات زندگی دست می یابند ، احساس خوش بختی را تجربه نمی کنند و برعکس، بسیاری از کسانی که فاقد امکانات زندگی اند ، از احساس رضایت از زندگی برخوردارند . به نظر می رسد میان تمکّن مالی و رضایت از زندگی، رابطه علّت و معلول برقرار نیست . گاهی زندگی های مرفّه ، از احساس رضایت از زندگی محروم اند و گاهی زندگی های ساده، از رضایت از زندگی برخوردارند . کدام یک بهتر است : تمکّن مالی یا رضایت از زندگی؟
رضایت از زندگی یک احساس درونی است و هر چند، منقطع از دنیای خارج و واقعیت های بیرونی نیست و می تواند تحت تأثیر آنها باشد ، اما وابسته به آن نیز نیست و این امکان وجود دارد که در بدترین شرایط نیز بتوان از زندگی، احساس رضایت داشت . امّا سؤال این است که: سرچشمه احساسات انسان کجاست؟ و چه چیزهایی در شکل گیری احساس نقش دارند؟
آن گونه که می اندیشیم ، احساس می کنیماحساس ، ناشی از تفکر انسان است . احساسات و عواطف ما آن گونه شکل می گیرند که می اندیشیم . همه احساسات منفی و مثبت، نتیجه مستقیم افکارند . بدون داشتن افکار غمگینانه نمی توان احساس غم کرد ، یا بدون داشتن افکار خشمگینانه نمی توان احساس خشم کرد، بدون داشتن افکار حاسدانه نمی توان احساس حسادت کرد و بدون داشتن افکار افسرده ، نمی توان احساس افسردگی کرد. قرن ها قبل ، اپیکور، فیلسوف یونان باستان گفت که: «نگرش و برداشت انسان ها از رویدادها بسی مهم تر و تعیین کننده تر از خود رویدادها هستند». دکتر دیوید بُرنْز چنین تصریح می کند که : اگر می خواهید از روحیه بد نجات یابید ، باید قبل از هر چیز بدانید هر احساس منفی، ناشی از اندیشه منفیِ بخصوصی است . اندوه و افسردگی ، ناشی از تفکر از دست دادن و باختن هستند. اگر احساسات ما آن گونه شکل می گیرند که می اندیشیم ، می توان به راحتی نتیجه گرفت که احساس رضامندی یا نارضایتی اززندگی ، ریشه در چگونگی تفکر ما دارد و اگر چنین است ، برای رسیدن به رضایت از زندگی باید در تفکراتمان تجدید نظر کنیم . پس تنها راه رسیدن به شادمانی و رضامندی، تهیه و تأمین امکانات فراوان، لازم نیست ؛ می توان با یک تغییر در تفکرات ، به آن دست یافت .