حل مشکلات عاطفی و جنسی
راهکارهای حل اختلافات خانوادگی بر اساس تعالیم اسلام
2-حل مشکلات عاطفی و جنسی
گاهی روابط عاطفی زن و مرد به علت رفتارهای نامناسب مانند پرخاشگری کلامی و غیر کلامی و بی اعتنایی نسبت به هم، به سردی می گراید. در این صورت توجه به توصیه های اسلام به هر یک از زن و مرد می تواند تا حدی مشکلات را حل کند. یک توصیه اساسی به مرد آن است که در هر صورت با همسرش مدارا کند. این اصل کلی، مرد را وا می دارد که به صرف یک رفتار نامناسب زن، با واکنشی تند روابط را ناخوشایند نکند. توجه به نکات دیگری نیز مرد را از رفتار نامناسب باز می دارد؛ از جمله اینکه زن را در دست خود امانتی بداند که بد رفتاری و ستم به او موجب خشم خداوند می شود. این نکات افزون بر توصیه هایی است که به برقراری روابط عاطفی مثبت با زن تاکید دارد. از سوی دیگر به زنان نیز توصیه هایی شده از جمله اینکه بکوشند به هنگام اختلاف، سوء تفاهم ها در کم ترین زمان ممکن رفع شود. در این خصوص گفته شده زن سعی کند مسائل اختلافی حتی به روز بعد کشیده نشود و در همان شبانه روز اول خاتمه یابد. افزون بر این تلاش کند با مهار خویش در برابر رفتار نامناسب همسر، همه جنبه های مثبت روابط یکدیگر را زیر سوال نبرد. پذیرش معذرت خواهی همسر و گذشت از خطاهای او، به حل مشکل کمک می کند. در روابط جنسی از زن خواسته شده که در حد امکان با مرد همراهی کند و از مخالفت و درگیری در این زمینه خودداری نماید. به مرد نیز توصیه شده که نیاز زن را در نظر گرفته و فقط به فکر ارضای نیازهای خود نباشد. با این توصیه ها بسیاری از اختلافهای زن و شوهر حل می شود.
پذیرش و تعهد نسبت به سلسله مراتب در خانواده
راهکارهای حل اختلافات خانوادگی بر اساس تعالیم اسلام
در این بخش به راههایی اشاره می کنیم که پس از بروز اختلاف و تشدید آن، استفاده قرار می گیرد و بیشتر جنبه رفع مشکل دارد تا پیشگیری آن:
1-پذیرش و تعهد نسبت به سلسله مراتب در خانواده:
یکی از کاربرد های موثر سلسله مراتب در خانواده ، حل مشکلات در مواردی است که اعضای خانواده پس از بحث و بررسی و ارائه دلایل متعدد، به تصمیم گیری یکسانی نمی رسند و اختلاف همچنان بر جای می ماند. در این شرایط در برخی مسائل باید نظر مرد خانواده، یعنی شوهر مورد توجه قرار گیرد و به آن عمل شود؛ برای نمونه در مورد کودکان و نیز انتخاب محل سکونت، اگر مشورت به توافق نینجامید باید نظر شوهر رعایت شود؛ چرا که مرد ولی و سرپرست خانواده است و نیز این مسائل متضمن هزینه های اقتصادی است که شوهر متکفل آن است. البته مرد نمی تواند بر خلاف عرف و مصلحت، نظری را بر همسر و فرزندان خود تحمیل کند و در صورت پافشاری وی، باید مراجع بالاتری به حل مشکلات خانواده بپردازند.
با رشد کودکان و رسیدن آنها به مرحله نوجوانی و جوانی، گاه در خانواده ها اختلاف هایی پدید می آید به عدم رعایت اقتدار والدینی باز می گردد. در پژوهشهای روان-تاریخی به الگویی از روابط والدین و فرزندان به عنوان یاری دهنده اشاره شده است که بر اساس آن فرزندان، والدین خود را بیشتر خدمتکار و نه دارای اقتدار می پندارند؛ زیرا آنها بهتر از والدین آگاهند که در هر مرحله ی تحول، چه چیز برای آنها مفید و مطلوب است. همین الگو باعث شده که فرزندان از روی توقع و طلبکارانه با والدین برخورد کرده و در اختلافها به نظریات آنها وقعی ننهند و مشکلات را تشدید کنند. در حالی که بر اساس تعالیم اسلام، فرزندان در هر مرحله سنی یا جایگاه اجتماعی، باید برای دیدگاههای پدر و مادر ارزش قائل شوند و در حد امکان از نظرات آنها پیروی کنند، مگر آنکه مستلزم تخلف از قوانین دینی و عرفی باشد(حکمت399نهج، لقمان آیه 45).
فرزندان تا زمانی که در چهار چوب خانواده اصلی زندگی می کنند در اختلافات و تشخیص مصالح باید به نظریات والدین خود اولویت دهند؛ زیرا مسئولیت اداره آنها بر عهده والدین است.البته همانطور که اشاره شد، والدین باید اعضای خانواده، بویژه نوجوانان و جوانان را در تصمیم گیری ها دخالت دهند تا آنها نظر والدین را با استدلال منطقی و معقول بپذیرند، هر چند اگر مذاکرات به تصمیم یکسانی نینجامید، برای حفظ انسجام خانواده پذیرش نظریات والدین ضروری است.