راهكارهای كسب و ارتقای بصیرت
۱. تقویت اعتقادات و باورهای دینی
۲. تشخیص صحیح و دقیق حق و باطل
۳. درك درست موقعیت و وظیفهشناسی
برای پی بردن به اینكه در موقعیتهای مختلف چه باید كرد، باید شرایط را در نظر گرفت و بر اساس آن تصمیم گرفت و عمل كرد.
انسان حتی در كاری كه برای خود انتخاب میكند، باید بصیرت لازم را بهکار برد و بر اساس اهمیت كار و میزان ضرورت، به آن بپردازد. انسان برای انتخاب كاری كه بر عهده میگیرد، باید در درون خود به این باور برسد كه اهمیت این كار از سایر كارها بیشتر است تا بتواند در نزد خداوند حجت داشته باشد.
پس، تشخیص وظیفه، یک مرحلة مهم در كسب بصیرت است.
در كشور ما، همانند كشورهای دیگر، كارهای انجامنشدة بسیاری هست كه باید بدانها پرداخت؛ بهویژه آنکه، انقلاب ما انقلاب نوپایی است و در بسیاری از عرصهها افراد متعهد و متخصص اندک هستند. ما باید با بصیرت تشخیص دهیم كاری را كه انتخاب میكنیم، آیا در این عرصهها اولویت دارد یا خیر.
شناخت موقعیتها برای اتخاذ تصمیم مناسب، همواره اهمیت دارد؛ زمانی كه راهی کاملاً روشن است و ابهامی در آن نیست و روشهای طرف مقابل هم کاملاً مشخص است، پیروزی چندان دشوار نیست؛ همچون مسابقة کشتی كه اگر كسی بداند رقیب او در مسابقه، چه فنی را بهكار میبرد، خودش را در برابر آن فن آماده میكند؛ اما مشكل در جایی است كه او نداند رقیب او چه فنی را اجرا خواهد كرد. اگر كسی در اینگونه مسائل برای فهم صحیح بکوشد، درحقیقت، «جهاد فی سبیل الله» کرده است.
تمام امتحانهای بشر ازسوی خداوند متعالی، برای ساخته شدن روح انسان است؛ وگرنه خداوند نیازی به جنگها و فداکاریها ندارد. خداوند میتوانست با یک « كُن فَیَكُونُ» همهچیز را زیر و رو کند؛ اما او این بساط را گسترانده است تا زمینة تقویت و رشد انسانها را فراهم كند؛ ازاینرو هرچه فهم ما از مسائل عمیقتر شود هرچند در بسیاری موارد، لازمهاش صبر كردن باشد، سبب تقویت و رشد ما خواهد شد. رسیدن به چنین رشدی برای ما، خود، نوعی پیروزی است.
گاهی موقعیت اقتضا میكند كه چون انسان نمیتواند كاری انجام دهد، تنها صبر پیشه سازد. رشد انسان همواره به ایجاد جنبش و انقلاب نیست؛ بلكه گاهی باید سكوت كرد و در این قالب، بندگی خدا را تقویت کرد؛ چراكه رشد انسان به اطاعت از خدا و پیامبرصلی الله علیه و آله و ائمة معصومین علیهم السلام است. ازاینرو، شاهدیم كه كسی همچون علی علیه السلام ، بااینكه میدید چه كارهایی صورت میگیرد، 25 سال با کسی نجنگید تا اینكه درنهایت، در زمان عثمان، حتی ضعیفترین مؤمنان هم، متوجه قضیه شدند و شورش کردند و او را کشتند.
علی علیه السلام در طول این مدت كاملاً مطلع بود كه چه خیانتها و ظلمهایی انجام میگیرد؛ اما او میفهمید که در آن موقعیت باید صبر کرد:
صَبَرْتُ وَفِی الْعَیْنِ قَذًی وَفِی الْحَلْقِ شَجًا؛
صبر كردم، درحالیكه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود».
اجر این صبر کمتر از آن شمشیر کشیدن در بدر و حنین نبود. نباید تصور كرد در این مدت، علی علیه السلام بیکار بود؛ همان خوندلهایی که ایشان میخورد، کار كمی نبود.
دراینزمینه، هرآنچه را كه ما دربارة آن فکر، تأمل، بحث، مشورت و تحقیق میکنیم، خود، عبادت است و در حكم «جهاد فی سبیلالله» بهشمار میرود.
نباید تصور كرد كه اینگونه اقدامات، كاری نیست؛ بلكه مقدماتی است كه انسان را آماده میکند تا زمانی كه تشخیص داد باید وارد عمل شود، بهطور جدی عمل کند.
از مصادیق موقعیتشناسی، در زمان معاصر، میتوان از امام خمینی رحمه الله یاد كرد. ایشان در زمان حیات آیتالله بروجردیرحمه الله، هیچ اقدام سیاسیای را انجام ندادند؛ اما بعد از رحلت آیتالله بروجردی رحمه الله، آرامآرام زمینهای برای حرکت انقلابی تنها در حد صدور اعلامیه و بیانیه فراهم شد. در زمان آیتالله بروجردی رحمه الله هم كار امام كم نبوده است.
همان تفكرها و عبادتها و تلاشهای علمی و تحقیقی در آن زمان، شخصیتی از ایشان ساخت تا بتواند برای پیروزی انقلاب، رهبری جامعه، بلکه رهبری دنیا را عهدهدار شود.
بنابراین در كسب و افزایش بصیرت، نباید برای کارهای کیفی، اهمیت كمی قائل شد. هركس باید به هر اندازه كه میتواند بصیرت خود و دیگران را، هم درزمینة آگاهی از اصل اسلام و هم آگاهی از تکالیفی که باید به اجرا درآید، افزایش دهد. این روشنگریها، خود، در زمرة بزرگترین عبادتهاست.
همینکه شخص، طبق تکلیف خودش، و البته در چهارچوبی که رهبری تعیین میکند، به روشنگری بپردازد و مردم را به مسائل آگاه سازد، عبادت و جهاد بزرگی انجام داده است. البته در این مسیر باید مراقب بود كه دچار غرور نشود و تنها به دیدگاههای خود اهمیت ندهد؛ بلكه از دیدگاههای صاحبنظران نیز بهره جست.