دوستی با باطن نماز
سيدالشهدا (سلام اللهعليه) هنگام عصر تاسوعا، به حضرت ابوالفضل (عليهالسلام) فرمود: به اين قوم بگو، امشب را كه شب عاشوراست به من مهلت بدهند، براي اينكه خداي سبحان ميداند «إنّى أُحبّ الصلاة»من نماز براي خدا را دوست دارم. نماز محبوب من است، نه اينكه من نماز خوان هستم. (اين اعمال صوري و ظاهري را كه همه دارند. آداب نماز هم كه ميسور خيليهاست) يعني، آن باطن و حقيقت نماز محبوب من است. من نماز را دوست دارم و ميخواهم از دوستم وداع كنم.
اگر كسي نماز بخواند و روزه بگيرد، براي ابد زنده است. بين كسي كه بگويد من نماز مي خوانم، و اين جمله كه سيدالشهدا (عليهالسلام) ميفرمايد: من نماز را دوست دارم و عزيز من است، فرق بسيار است.
بچه هاي امام سجّاد (عليه السلام) و فرزندان امام باقر و معصومين اين حال را داشتند. سعي ميكردند وقتي پدر مشغول نماز شد شروع به بازي كنند. ميگفتند: وقتي حضرت شروع به نماز كرد ديگر متوجه به ما نيست. هر چه سر و صدا كنيم آزاد هستيم.
روزي در مكان مجاور حضرت كه نماز ميخواند آتش سوزي اتفاق افتاد، سر و صدا شد و آن را خاموش كردند. پس از نماز به عرض حضرت رساندند كه اينجا آتش گرفته بود و اين همه سر و صدا بود؛ شما متوجه نبوديد؟
فرمود: خير.
عرض كردند: چطور؟
فرمود: من آتش ديگري را خاموش ميكردم. آتش آن عالم را خاموش ميكردم. مگر آتش آن عالم را انسان ميبيند؟ بلي، مي بيند.
قرآن كريم فرمود: اگر علم اليقين داشته باشيد آتش قيامت را مي بينيد.
(كلا لو تعلمون علم اليقين لترونّ الجحيم ثمّ لترونها عين اليقين ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم)(تکاثر/5-8)
معلوم ميشود باطن گناه آتش و باطن ثواب بهشت است.
باطن نماز و روزه بهشت است. فرمود: اگر شما اهل راه باشيد، هم اكنون جهنّم را ميبينيد. آن كس كه ميگويد به چنين و چنان دليل، جهنّمي وجود دارد صرفاً لفاظّي است:
خود هنر آن داد كه ديد آتش عيان ني گپ دلّ علي النار الدخان
اي دليلت گندتر نزد لبيب در حقيقت از دليل آن طبيب
آن كس كه مي گويد بالاخره قيامت و آتش هست چون از دودش معلوم است و از دود ميخواهد پي به آتش ببرد، به لسان اهل معني دارد گپ مي زند، اين هنر نيست؛ هنر آن است كه انسان بر اساس آيه مزبور، باطن گناهان را كه همان جهنّم است ببيند.
گناهان هم داراي احكام و آداب و حكمتهايي هستند. درون گناه شعله و آتش است و در مقابل، درون نماز و روزه بهشت است.
عدهاي از شاگردان معصومين (عليهم السلام) نيز به اين حكمتها پي برده بودند. حارثة بن مالك به حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) عرض كرد: من جهنم و اهلش و بهشت و اهلش را ميبينم و صداي آنان را ميشنوم پس اين طور نيست كه اسرار عبادت مخصوص ائمه (عليهم السلام) و انبياي الهي باشد؛ گرچه آنها مقاماتي دارند كه فكر ما به آنجا نمي رسد و اهل بيت (عليهم السلام) با هيچ فردي قابل قياس نيستند، چنانكه امير بيان فرمود: «لا يقاس بآل محمدٍ صلي الله عليه وآله من هذه الأمة أحد»
حكمت عبادات،آیت الله جوادی آملی