دوست ناصح
قَالَ الإمام البَاقِر علیه السلام:
«یَا صَالِحُ إتّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ وَ لَاتَتَّبِعُ مَنْ یُضْحِکُکَ وَ هُوَ لَکَ غاش …».
امام باقر علیه السلام میفرماید: از کسی پیروی کن که تو را میگریاند (امّا دوستدار توست) و نصیحت خالصانه میکند و پیروی نکن از کسی که تو را شاد و خوشحال میکند ولی با سخنان خلاف واقع (چون واقعیّات را دگرگون میکند).
شرح حدیث:
انسان بر حسب حبّ ذات عیب خود را نمیبیند و گاهی عیب خود را حسن میپندارد، مثلًا شخصی است ترسو، ولی خویش را محتاطمیداند و یا شخصی است بخیل ولی خود را عاقبت بین و آینده نگر میداند.
انسان باید این ضعفها را جبران کند و باید آینهای داشته باشد تا بتواند خویش را اصلاح کند. بهترین آینه، دوست ناصح و خالص است که حقیقت را دگرگون نمیکند و ایراد انسان را بازگو میکند و گاهی بقدری میگوید که اشک انسان جاری میشود؛ روایت میفرماید چنین دوستان را برای خود نگه دار.
گاهی هم دوست واقعیّت را دگرگون نشان میدهد و تو را میخنداند و در حالی که تو گرفتار بیماری اخلاقی هستی آن را به تو نمیگوید.
در اینجا یک مسئله مهمّ اجتماعی وجود دارد و آن این که در جامعه مردم باید عیوب حاکمانشان را بگویند. همیشه این گونه بوده که اطراف قدرتها را انسانهایی متملّق احاطه میکنند و این متملّقان عیوب را محاسن نشان میدهند، و وقتی متوجّه میشوند که کار از کار گذشته و افکار عمومی از آنها برگشته است. باید این افراد را کنار زد و مواظب آنها بود. حضرت علی علیه السلام میفرماید:
«وَ إنَّمَا یُحِبُّکَ مِنْ لَایَتَمَلَّقُکَ
؛ فقط دوست تو کسی است که تملّق نمیگوید» و در روایت دیگری میفرماید: «
أدْوَا الدَّاءِ الصَّلَفُ ؛بدترین دردها تملّق است».
باید مردم آزاد باشند و بتوانند انتقاد کنند ولی انتقاد باید همان گونه که امام در این روایت فرمود خالص و برای سازندگی باشد. انتقاد غیر از عیب جویی است، چون عیب جویی آثار منفی دارد و مغرضانه است ولی انتقاد، دوستانه و از روی محبّت است، به همین جهت آثار آن سازنده است.
در بعضی از ادارات صندوقهایی برای انتقادات و پیشنهادات نصب میشود که اگر مردم بدانند انتقاد و پیشنهاد آنها اثر دارد، انتقاد وپیشنهاد میکنند و بسیاری از مشکلات حل میشود، البتّه عدّهای عادت دارند که فقط ضعفها را ببینند، در حالی که باید نقاط قوّت را هم دید.
داستان حضرت مسیح علیه السلام در این زمینه بسیار آموزنده است. وقتی ایشان با جمعی از یاران از کنار لاشه حیوانی گذشتند، هر کس عیب آن را گفت، ولی حضرت فرمود چه دندانهای سفیدی دارد، در حالی که همه نقاط ضعف را دیدند او به یاران خود آموخت که باید نقاط قوّت را هم دید.
تجربه نشان داده است که اگر خواستیم کسی را اصلاح کنیم باید ابتدا محاسن او را بگوییم و بعد عیبش را گوشزد کنیم. این نصیحت اثر میکند چون میفهمد که این شخص خیرخواه و منصف است و قصد نصیحت خالص دارد.
مشکات هدایت:درسهایی از اخلاق پیشوایان - محمد رضا حامدی