دعای بی موقع
1 . خداوند پول حلالت را نصیب دکتر نکند
طبیبی از مقابل گدایی عبور می کرد ، دست به جیب کرد تا پولی به گدا بدهد ، گدا شروع کرد به دعا کردن و گفت : خداوند پول حلالت را نصیب دکتر نکند . طبیب فورا پول را به جیب خود گذاشت و گفت : (عمو ! ) این دعای تو بی موقع بود ، زیرا من خودم دکتر هستم ، و اگر در حق هر کسی که به تو پول می دهد ، همین دعا را بکنی ، پس من بدبخت از کجا بیاورم و زندگی کنم ؟
2 . سوراخ دعا را گم کرده است
گویند ، شخصی در مستراح نشسته بود و به جای دعای مستحبی ، در حال قضای حاجت ، دعای وقتانتظار افطار را می خواند : اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت . شخصی این دعا را شنید ، گفت : خوب ذکریست ، اما سوراخ دعا را گم کرده است .
3 . سه دعای مستجابی که زاهد نادان ، آن را ناکام کرد
در آیه ی 175 سوره ی اعراف می خوانیم :
واتل علیهم نباء الذی آتیناه آیاتنا فانسلخ منها . . .
برای آنها سرگذشت آن کسی را که آیات خود را به او دادیم ، ولی سرانجام از دستور آن آیات خارج شد ، بخوان ، که شیطان بر او دست یافت و از گمراهان شد .
زاهدی در بنی اسرائیل می زیست . خداوند توسط پیامبر آن عصر به او ابلاغ کرد که ، سه دعای توبه به استجابت خواهد رسید . آن زاهد بی همت و نادان در این فکر فرو رفت که این دعاها را در کجا به کار ببرد . با همسرش مشورت کرد ، همسرش گفت : سال هاست که در خدمت تو هستم و در سختی و آسایش با تو همراهی کردم . یکی از آن دعاها را در مورد من مصرف کن ، و از خدا بخواه مرا از زیباترین بنی اسرائیل قرار دهد ، تا تو از زیبایی من بهره مند گردی . زاهد نادان پیشنهاد او را پذیرفت و در حق او آن دعاها را در مورد من مصرف کن ، و از خدا بخواه مرا از زیباترین بنی اسرائیل قرار دهد ، تا تو از زیبایی زنان بنی اسرائیل شد . آوازه ی زیبایی اوبه همه جا رسید . مردم از هر سو برای او نامه های عاشقانه نوشتند و آرزوی ازدواج با وی نمودند . او مغرور شد و بنای ناسازگاری با شوهرش نهاد . سرانجام شوهرش خشمگین شد و از دعای دوم استفاده نمود و گفت : خدایا ! جانم از دست این زن به لب رسید . او را مسخ گردان ! دعایش مستجاب شد و او به صورت خرس در آمد . وقتی که چنین شد ، فرزندانش به او اعتراض شدید کردند ، و او ناگزیر از دعای سوم خود استفاده کرد و گفت : خدایا ! همسرم را به صورت نخستین خود برگردان ! آن زن به صورت اول خود بازگشت . و به این ترتیب ، سه دعای مورد اجابت زاهد به هدر رفت ، و آن زاهد نادان بر اثر مشورت با آن زن نادان تر از خودش ، سه گنجینه یی را که می توانست به وسیله ی آن ، سعادت دنیا و آخرتش را تحصیل کند ، باطل و نابود ساخت .
کلید سعادت - رحمت الله عرب نوکندی