تکلم بی واسطه حق تعالی با صدیقه کبری
«عن ابی عبد الله علیه السلام قال إذا کان یوم القیامة »؛وقتی روز قیامت می شود،خداوند اولین وآخرین را جمع می کند در «صعید واحد».در چنین جمعی ناگهان ندایی بلند می شود که همه تان،بدون استثناء،چشم ها را بپوشید.نه تنها چشم ها را بپوشید،بلکه به اولین وآخرین فرمان داده می شود «نکَّسوا رؤسکم»؛سر تعظیم فرود بیاورید! مگر چه خبر است؟مگر چه شده؟
«حتّی تجوز فاطمة علیها السلام بنت محمد صل الله علیه واله»؛تا اینکه فاطمه علیها السلام بنت محمد صل الله علیه وآله عبور کند.
بعد چه جور وارد می شود؟آن قدری که در این حدیث آمده چنین است:بر ناقه ای از بهشت،وهفتاد هزار ملک او را تشییع می کننند.و در موقف شریفی قرار می گیرد.بعد که در آن موقف قرار گرفت ،از ناقه بهشتی پیاده می شود.
بعد که پیاده شد ،قمیصی متلطّخ به دم را سر دست می گیرد.بعد به خدا چه می گوید؟!
من نمی توانم بگویم ،او به خدا چه می گوید!
اما آنچه که خدا به او می گوید…
این را به همه برسانید وبفهمید و به همه بفهمانید که ملاذی جز فاطمه زهرا نیست.پناهی جز صدیقه کبری علیها السلام نیست.
وقتی این کار را می کند دیگر ملکی وواسطه ای نیست؛خود خدا ،بلا واسطه،با صدیقه کبری تکلم می کند! من قِبَل الرَّب ندا می رسد.اما ندا چیست؟آنچه که محیّر العقول است،اینجاست.
در خانه اگر کس است ،یک حرف بس است.
ندایی که از خدا به او می رسد،این است:«یا فاطمة لک عندی الرِّضا»
خدا شرط کرده وملتزم می شود !به چه چیز ملتزم می شود؟
«لک عندی الرِّضا»؛برای تو نزد من است.اما چه نزد من است؟ «الرِّضا».
درسنامه تخصصی معارف فاطمی(برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی دامت برکاته)،ص47.