توصیه های حکیمانه
الاختصاصـ به نقل از اَوزاعی ـ: لقمان حکیم علیه السلام وقتی که از سرزمین خود بیرون رفت ، در موصل ـ که به آن کوملیس گفته می شد ـ فرود آمد . وقتی که در کارش در ماند و اندوهش شدّت گرفت و کسی هم نبود که او را در انجام دادن کارش کمک کند ، پسرش را به خانه برد و در را بر روی خود بست و او را پند داد و گفت : «پسرم ! دنیا ، دریای عمیقی است که انسان های بسیاری در آن هلاک شده اند . از عمل در آن ، توشه بر گیر ، و کشتی ای را بر گیر که مسافر آن ، پَروامندی از خدا باشد . سپس سوار بر کشتی ، به اعماق دریا برو ، تا نجات یابی ، و من نگرانم که نجات نیابی . پسرم ! کشتی [نجات ، ]ایمان است ، و بادبان آن توکّل ، و ساکنان آن شکیبایی ، و پاروهایش روزه و نماز و زکات . پسرم ! هر که بدون کشتی وارد دریا شود ، غرق می گردد . پسرم ! سخن اندک بگو ، و خداوند عز و جل را در همه جا یاد کن ؛ چرا که او تو را بیم داد و ترساند و آگاه ساخت و آموخت . پسرم ! از مردم پند بگیر ، پیش از آن که تو مایه پند مردم شوی . پسرم ! از [پیش آمد] کوچک ، پند بگیر و پیش از آن که بزرگ بر تو وارد شود . پسرم ! هنگام خشم ، خود را مهار کن تا هیزم جهنّم نشوی . پسرم ! فقر ، بهتر از این است که ستم کنی و سرکشی نمایی . پسرم ! بپرهیز از این که قرض بگیری و در پرداخت آن ، خیانت ورزی . پسرم ! بپرهیز از این که کسی را خوار نمایی ؛ چرا که خود نیز خوار می شوی . پسرم ! بپرهیز از این که فقیر از دنیا بیرون بروی و دیگری را سرپرست کار و دارایی ات قرار دهی ، که او را امیر گردانده ای . پسرم ! خدای متعال ، مردم را به خاطر عملشان گرو گرفته است . پس وای بر آنان ، به خاطر آنچه دست و دلشان کسب کرده است . پسرم ! دنیا را در حالی که گناهان و شیطان در آن هستند ، امن ندان . پسرم ! هر آینه نیکوکارانِ پیشین ، مورد آزمون قرار گرفتند ، پس پسینیان چگونه از آن نجات می یابند ؟ پسرم ! دنیا را زندان خود قرار ده ، تا آخرت ، بهشت تو باشد . پسرم ! تو موظّف نشده ای که کوه ها را بر دوش بکشی ، و نیز به انجام دادن چیزی که توانش را نداری ، موظّف نشده ای ، پس گرفتاری را بر دوشت حمل نکن ، و با دست خودت ، خود را قربانی نکن . پسرم ! تو چنان که می کاری ، می دِرَوی ، و چنان که عمل می کنی ، می یابی . پسرم ! با پادشاهان همسایگی نکن ، که تو را می کشند ، و اطاعتشان نکن ، که کافر می گردی . پسرم ! با بینوایان همسایگی کن ؛ بویژه با نادارها و بینوایان مسلمان . پسرم ! برای یتیم ، همچون پدری مهربان ، و برای بیوه زنان ، همچون همسری دلسوز باش . پسرم ! چنین نیست که هر کس بگوید : «مرا بیامرز» آمرزیده شود . آمرزیده نشود ، مگر کسی که پروردگارش را اطاعت کرده باشد . پسرم ! [نخست ،] همسایه و سپس خانه ! پسرم ! [نخست ،] رفیق و سپس راه ! پسرم ! اگر خانه ها بر ارّابه ساخته می شدند ، هیچ کس هرگز با همسایه بد ، همسایگی نمی کرد . پسرم ! تنهایی ، از رفیق بد بهتر است . پسرم ! رفیق نیکوکار ، از تنهایی بهتر است . پسرم ! جابه جایی سنگ و آهن ، از همراه بد بهتر است . پسرم ! من سنگ و آهن را جابه جا کردم ؛ ولی چیزی سنگین تر از همراه بد نیافتم . پسرم ! هر که با همراه بد رفاقت کند ، سالم نمی مانَد ، و هر که وارد مکان های بد شود، متّهم می شود . پسرم ! هر که زبانش را نگه ندارد ، پشیمان می گردد . پسرم ! نیکوکار را با نیکیِ خودش سزا توانی داد ؛ ولی بدکار ، کارهای بدش برای تو کافی است و هر قدر بکوشی ، نمی توانی برای او کاری بیش از آنچه خودش برای خود انجام می دهد ، به جا آوری . پسرم ! کیست که خدا را پرستید و خدا او را خوار کرد؟! و کیست که هوای او کرد و او را نیافت؟! پسرم ! کیست که خدا را یاد کرد ، ولی او یادش نکرد؟! و کیست که به خدا توکّل کرد ، ولی خدا او را به دیگری واگذاشت؟! و کیست که به سوی خداوند عز و جل لابه کرد ، ولی به او رحم ننمود؟! پسرم ! با بزرگ مشورت کن ، و از مشورت با کوچک نیز حیا نکن . پسرم ! از دوستی با فاسقان بپرهیز . آنان چون سگان اند که اگر نزد تو چیزی را بیابند ، می خورند ، و گرنه ، تو را سرزنش می کنند و رسوایت می کنند ، و دوستیِ آنان میان خودشان ، لحظه ای است . پسرم ! دشمنیِ مؤمنان ، از دوستی فاسق ، بهتر است . پسرم ! به مؤمن ستم می کنی ؛ ولی او به تو ستم روا نمی دارد ، در پیِ زیان او هستی ؛ ولی او از تو راضی است ، و [اما] فاسق ، خدا را رعایت نمی کند ، چگونه تو را رعایت کند ؟! پسرم ! بر شمارِ دوستان بیفزا و از دشمنان در امان نباش ؛ زیرا کینه در سینه هایشان ، مانند آبِ (/ آتشِ) زیر خاکستر است . پسرم ! پیش از آن که با مردمْ سخن بگویی ، با سلام کردن و دست دادن آغاز کن . پسرم ! مردم را چنان در فشار قرار نده که با تو دشمنی کنند ، و [خیلی هم ]آسان گیر نباش که خوارت کنند . چنان شیرین نباش که تو را بخورند ، و چنان تلخ هم نباش که تو را دور بیندازند . [و به روایتی :] چنان شیرین نباش که بلعیده شوی ، و چنان تلخ نباش که پرتاب گردی . پسرم ! درباره دانش خدا بگومگو نکن ؛ چرا که دانش خدا ، درک نمی شود و شمارش ندارد . پسرم ! از خدا چنان بترس که از رحمتش ناامید نگردی ، و به خدا چنان امیدوار باش که از مکرش در امان نباشی . پسرم ! نفس را از هوا و هوس باز دار ؛ چراکه اگر نفس را از هوا و هوس باز نداری ، وارد بهشت نمی گردی و آن را نمی بینی . [و به روایتی :] نفست را از هوایش باز دار ؛ زیرا در هوای آن ، نابودی است . پسرم ! تو از همان هنگام که از شکم مادرت فرود آمدی ، رو به آخرت و پشت به دنیا کرده ای ؛ حال اگر به آینده برسی ، بهتر از این است که به عقب برگردی . پسرم ! از غرور و تکبّر و فخرفروشی بپرهیز ، که [با این خصلت ها ]همسایه ابلیس در خانه اش هستی . پسرم ! غرور و تکبّر و فخرفروشی را از خود دور کن ، و بدان که تو ساکن قبرستان خواهی شد . پسرم ! بدان که هر کس با ابلیسْ همسایگی کند ، در سرای حقیر و بی کرامت جای خواهد داشت که در آن ، نه می میرد و نه می زید . پسرم ! وای بر کسی که مغرور و متکبّر شود ! چگونه خود را بزرگ شمارد کسی که از گِل آفریده شده و به گِلی باز می گردد ، آن گاه نداند که به کدام سو می رود ؛ به سوی بهشت؟ که در این صورت ، کامیاب شده ، یا به سوی جهنّم؟ که در این صورت ، زیان آشکاری دیده و بدبخت گردیده است . [و به روایتی :] چگونه زور می گوید کسی که دو بار ، در مجرای بول قرار گرفته است ، چگونه زور می گوید ؟! پسرم ! آدمیزاد ، چگونه می خوابد ، در حالی که مرگ در پیِ اوست ؟! و چگونه غفلت می کند ، در حالی که از او غفلت نمی شود ؟! پسرم ! هر آینه برگزیدگان خداوند عز و جل و دوستان و پیامبرانش ـ که درود خدا بر آنان باد! ـ [همگی ]مردند ؛ پس کیست که پس از آنها جاوید مانَد و رها گردد . پسرم ! با کنیزت هم بستر نشو ؛ هر چند خوش آیند تو باشد ، و خودت را از او باز دار و او را شوهر بده . پسرم ! رازت را نزد همسرت فاش نکن ، و بر درِ خانه ات ننشین . پسرم ! همانا زن از دنده ای کج آفریده شده که اگر راستش کنی ، آن را می شکنی و اگر رهایش کنی ، کج می ماند . آنان را در خانه ها نگه دار . اگر نیکی کردند ، نیکی شان را بپذیر و اگر بدی کردند ، شکیبا باش . همانا شکیبایی ، از کارهای مهم و بزرگ است . پسرم ! زنان ، چهار گروه اند : دو گروهشان صالح ، و دو گروهشان ملعون اند . یکی از آن دو گروه صالح ، زنی است که در میان قوم خود ، شریف و بزرگوار و در پیش خود ، رام و آرام است ؛ زنی که اگر به او چیزی داده شود ، سپاس می گزارد ، و اگر گرفتار شود ، شکیبایی می ورزد ؛ اندک ، در دستان او بسیار جلوه می کند و در خانه اش درست کار است . دوم از گروه زنان صالح ؛ زنی است که بسیار مهربان و زاینده است ؛ همیشه با شوهرش به نیکی رفتار می کند . او مانند مادر مهربان ، بر بزرگان قوم ، محبّت و بر خُردسالان ، دلسوزی می نماید . فرزند شوهرش را دوست می دارد ؛ هر چند از زن دیگری باشد . در بر دارنده خوبی ها ، مورد رضایت شوهر ، و اصلاح کننده خود و خانواده و مال و فرزند است . بنا بر این ، او [در کمیابی] ، مانند طلای سرخ است . خوشا به حال آن که چنین زنی روزی اش شده است ، که اگر در حضور شوهرش باشد ، یاری اش می کند و اگر از او غایب باشد ، [دارایی و آبروی] او را نگه می دارد . اما یکی از آن دو گروه ملعون ؛ زنی است که پیش خود ، بزرگ و در میان قومش رام و آرام است ؛ اگر به او عطا شود ، خشم می کند و اگر منع شود ، عتاب می کند و خشم می گیرد . بنا بر این ، شوهرش در دست او گرفتار است و همسایگانش از دست او در رنج اند . پس او همانند شیر است که اگر نزدیکش شوی ، تو را می خورد و اگر بگریزی ، تو را می کشد . زن ملعون دوم ، زنی است که نزد شوهرش است ؛ ولی میلش با همسایگان است . پس زودْخشم و زودْگریان است . اگر در حضور شوهر باشد ، به او سودی نمی رساند و اگر از او غایب باشد ، او را رسوا می سازد . او به منزله زمین شوری است که اگر آبش دهی ، [آن را فرو نمی برد و] آب بالا می آید و زمین در آن غرق می شود ، و اگر رهایش کنی ، تشنه می گردد . اگر فرزندی از او روزی ات شد ، از او بهره مند نمی گردی . پسرم ! با کنیز ازدواج نکن ، که فرزندت ـ در حالی که حاصل توست ـ پیش خودت به فروش می رسد . پسرم ! اگر زنان هم همانند شراب ، قابل چشیدن بودند ، هیچ مردی هرگز با زن بدی ازدواج نمی کرد . پسرم ! به کسی که به تو بدی کرد ، نیکی کن و بر [مال] دنیا نیفزا ؛ چرا که تو از آن ، غافلی و دقّت کن و ببین به کجای آن می روی . پسرم ! مال یتیم را نخور ، که در روز رستاخیز ، رسوا می شوی و موظّف می شوی که آن را بدو باز گردانی . پسرم ! اگر [قرار بود] کسی از دیگری بی نیاز شود ، هر آینه فرزند ، از پدرش بی نیاز می شد . پسرم ! جهنّم ، همه جهانیان را در بر خواهد گرفت و هیچ کس از آن نجات نخواهد یافت ، جز کسی که خداوند بر او رحم کند و او را به خود نزدیک گردانَد . پسرم ! بد زبان ، تو را نفریبد ؛ چرا که [در روز رستاخیز ،] دلش مُهر می خورد ؛ ولی اعضایش سخن می گویند و به ضررش گواهی می دهند . پسرم ! به مردم دشنام نده ، که [در پاسخ ، به پدر و مادرت دشنام می دهند و] در این صورت ، این تویی که پدر و مادرت را دشنام داده ای . پسرم ! نیکی ات تو را مغرور نسازد ، و به واسطه عمل خوبت ، خود را بزرگ نشمار که هلاک می گردی . پسرم ! نماز را بر پادار و امر به معروف و نهی از منکر کن ، و بر ناگواری هایی که به تو می رسد ، شکیبا باش ؛ چرا که شکیبایی ، از کارهای بزرگ و مهم است . پسرم ! به خدا شرک نورز ؛ چرا که شرک ، ستمی بزرگ است . پسرم ! در زمین ، خرامان راه نرو ؛ چرا که تو هرگز نمی توانی زمین را بشکافی و به بلندای کوه ها برسی . پسرم ! هر روزی که بر تو می آید ، روز تازه ای است که نزد پروردگار بخشنده ، به ضرر تو گواهی خواهد داد . پسرم ! تو ، پیچیده در کفن هایت و جایگیر در قبرت ، بیننده همه عملت خواهی بود . پسرم ! چگونه در خانه کسی سُکنا می گزینی که ناخشنودش نموده ای؟ یا چگونه با کسی همسایگی می کنی که نافرمانی اش کرده ای؟ پسرم ! آنچه را به تو مربوط است ، رعایت کن و آنچه را به تو مربوط نیست ، از خود دور کن ؛ چرا که اندک آن ، تو را بس است و بسیار آن به تو مربوط نیست . پسرم ! دیگری را بر خودت مقدّم ندار ، و دارایی ات را برای دشمنانت به ارث نگذار . پسرم ! هر آینه حلال کوچک ، به حساب می آید ؛ پس چگونه است حرام بسیار؟! پسرم ! چشمت از چیزی که مال تو و در اختیار تو نیست ، را باز دار ، و در ملکوت آسمان ها و زمین و کوه ها و مخلوقات خدا ، طولانی بیندیش ، که این برای پند دلت ، کافی است . پسرم ! سفارش پدر مهربان و دلسوز را بپذیر . پسرم ! پیش از آن که اجلت فرا رسد ، و پیش از آن که کوه ها تکان بخورند و خورشید و ماه جمع گردند ، تو در سایه دانشت ، [به انجام دادن کارهای نیک] ، شتاب کن . پسرم ! [روز رستاخیز ،] زمانی است که آسمان ، شکافته و در هم پیچیده می شود و فرشتگان در صف هایی ـ در حال ترس [از خدا] و محافظت شده و مهربان ـ فرود می آیند و تو موظّف می شوی که از صراط بگذری ، و در این هنگام ، عملت را مشاهده می کنی ، و ترازوها [ی سنجش عمل] برپا می شوند و نامه های اعمال ، گشوده می گردند .
حکمت نامه لقمان - محمد محمدی ری شهری