بعثت در بیان امیر المومنین
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) میفرماید: آن وقتی که پیغمبر مبعوث شد و خدای متعال نبیّ اکرم(ص) را مبعوث به رسالت کرد، دنیا تاریک بود؛ «وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور»؛ جهان بشریّت در تاریکی بود، مشحون و سرشار از غرور بود. غرور یعنی فریب نفْس؛ انسان خودش را در یک وضعی تصوّر کند و توهّم کند، و در واقع اینجور نباشد؛ دنیا در یک چنین وضعی بود. قرآن هم فلسفهی وحی الهی را این قرار میدهد: «لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّور»؛بشریّت را از ظلمات خارج کند، وارد نور کند.
خب، ظلمات آن دوره تا حدود زیادی در تاریخ منعکس است؛ چه در خود محیط جزیرة العرب و مکّه و آن حولوحوش که خرافه بود، جهل بود، بیرحمی بود، خشونت بود، بیعدالتی بود، زورگویی بود، زندگی پست بود، گرسنگی بود؛ و چه در دنیای متمدّن آن روز. شما [اگر] نگاه کنید به دو نقطهی اساسی تمدّن بزرگِ آن روز، یعنی ایرانِ آن روز و روم، این تاریکی و ظلمت را در آنجا هم مشاهده میکنید.
در این دو امپراتوری هم خرافات بود، ظلمات بود، تبعیض بود، بیعدالتی بود، بیرحمی نسبت به ضعفا بود. در ایران پادشاهی که به نام عدالت معروف است ــ همین انوشیروانی که معروف به عادل است ــ در یکروز چندین هزار انسان را بهقتل رساند بهعنوان اینکه اینها مثلاً مَزدَکی هستند، دین دیگری دارند؛ چندهزار نفر را در یکروز از بین برد؛ این یک نمونه است. در امپراتوری روم، پادشاه ــ این نِرون معروف ــ مادرش را کشت، همسرش را کشت، شهر را آتش زد. اینجوری بودند: وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور. [پس اینها] مخصوص جزیرةالعرب نبود؛ همهی دنیا اینجوری بود. در یک چنین شرایطی خورشید اسلام طلوع کرد.