بانوان و مشکل طهارت در تلاوت قرآن(2)
اگر در روايات، ايمان زن را ناقص مى شمارند به جهت يك هفته تعطيلى عبادت در عرض يك ماه مى باشد كه نوع خانمها به آن تن در داده اند و از بدل نماز و انس و تدبّر در قرآن غافل مانده اند و اين اختصاصى به خانمها ندارد، هر كسى در امر عبادات، به خود تعطيلى دهد گرفتار نقصان در ايمان خواهد شد و با جبران از آن نقصان ايمان، نجات خواهد يافت.
مُعاويَةُ بنْ عمّار از امام صادق عليه السلام نقل مى نمايد: «الحائِضُ تَقْرَأُ الْقُرآنَ وَ تَحْمَدُ اللّه َ» ؛ زن حائض قرآن مى خواند و خدا را حمد مى گويد.
در تحرير حضرت امام خمينى(ره)، حكم به كراهت قرائت قرآن توسط حائض شده است ؛ كراهت در مستحبّات به معنى نقصان ثواب مى باشد نسبت به زمانى كه عذر برطرف شده است، نه اين كه به معنى ناخشنودى خدا تلقى گردد، همچون كراهت نماز جمعه براى فرد مسافر كه ثواب شركتش در نماز، كمتر از فرد مقيم مى باشد، ليكن قطعا ثوابش از حال نماز انفرادى بيشتر است، چه ثوابى بالاتر از شركت در جماعت مسلمين در نماز جمعه!
بارى، آثار تعطيلى مستمر در فكر و روح خانم ها، بسيار جانكاه تر از آن است كه به تصور آيد، اين كه در احاديث خصوصا در نهج البلاغه از زنان نكوهش شده است و ايمانشان، ناقص معرفى گشته است كسانى را ناظر است كه اين جريان تغذيه روحى به كنارى افتاده اند و در نتيجه، آتش بيار معركه جنگ جمل و منع كننده از شركت در جنگ با قاسطين و ناكثين و مارقين گشته اند و همتشان زر و زيور دنيا شده است كه «اِنَّ النِّساءَ هَمُّهُنَّ زينَةٌ الحَيوةِ الدُّنيا» (نهج: خطبه 80). و اين اختصاصى به زن ندارد، بلكه هر آن كه از ارتباط با خدا از طريق قرآن و نماز منعزل شود چنين سرنوشتى خواهد داشت: «إنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلُوعا. اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوُعا. وَ اِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا. اِلاَّ الْمُصَلّينَ… » (معارج:19،20)؛ «انسان طبعا بسيار حريص و بخيل آفريده شده است، هرگاه كه شر او را فراگيرد بسيار جزع كننده مى گردد و هرگاه خير او را مس نمايد بسيار منع كننده مى شود مگر آنان كه نمازگزارند… ».
اولاً: روح، زن و مرد ندارد و هر دو در انسانيّت يكسان مى باشند.
ثانيا: حيض تأثيرى در انسانيت زن نمى گذارد و او را نجس نمى كند.
ثالثا: روح زن، همچون روح مرد نيازمند تغذيه دائمى مى باشد.
رابعا: نماز و قرآن دو غذاى مستمر روح انسان مى باشند.
خامسا: به علت شرايط خاص براى نماز، براى حائض ذكر خدا، به جاى نماز آمده است تا رزق روحش را تأمين نمايد. سادسا: قرآن، بدلى برايش متصور نيست و از اين رو شرايط خاص نماز را ندارد پس خود، غذاى روح خواهد بود.
سابعا: اگر حائض در شرايط روحى نامساعدى قرارداشته باشد بيشتر به رزق روحى نيازمند است نه آن كه از آن محروم گردد!