امان نامه ملعون
شمر ملعون در شب عاشورا خود را به خيمه هاي امام حسين(عليه السلام) نزديك كرد و با صداي بلند فرياد زد: «أين بنو اُختى؟»؛ خواهرزادگان من كجا هستند؟ ابوالفضل العباس(عليه السلام) و برادرانش فرياد شمر را شنيدند ولي جوابش را ندادند. امام حسين(عليه السلام) فرمود: اگر چه شمر فاسق است ولي جوابش را بدهيد. آنها جلو رفتند و گفتند: «ما شأنك وما تريد؟»؛ چه ميخواهي و كارت چيست؟ شمر گفت: خواهرزاده هاي من شما در امان هستيد خودتان را با برادرتان حسين به كشتن ندهيد و به طاعت اميرالمؤمنين يزيد درآييد، «أنتم آمنون فلا تقْتلوا أنْفسكم مع أخيكم الحسين والْزموا طاعة أميرالمؤمنين يزيدَبن معاوية». عباس و برادرانش جوانمردانه جواب دادند: «تبّت يداك يا شمر، لعنك الله ولعن ما جئتَ به من أمانك هذا، أتأمرنا أن نتْرك أخانا الحسين بن فاطمة وندْخل فى طاعة اللُعَناء وأولاد اللُعَناء؟»2 دستانت بريده باد اي شمر لعنت خدا بر تو و بر امان تو باد. آيا به ما امان ميدهي ولي دُردانه رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) و جگرگوشه زهرا(سلام الله عليه) امان نداشته باشد؟ آيا از ما ميخواهي كه از طاعت برادرمان حسين خارج شویم وبه اطاعت ملعونهایی از فرزندان ملعونان درآییم؟ این که شمر از عباس(علیه السلام)وبرادرانش به خواهر زاده یاد می کند،از آن جهت است که شمر و ام البنین هر دو از یک قبیله (بنی کلاب)بوده اند و خوی نژاد پرستی عرب اقتضا می کرد که افراد یک قبیله ،یک خانواده محسوب شوندولذا همدیگر را برادر وخواهر،برادر و برادر،و…می دانستند.آن ملعون در روزتاسوعا وارد کربلا شد با ورود او به کربلا،جنگ قطعی شد.اوگویا گمان می کردکه اصحاب ویاران امام حسین (علیه السلام)در این صحرا گرفتار شدندومانند برخی از مسلمانان ضعیف الایمان صدر اسلام ،که در جنگ احد در پی ایجاد رابطه با کفار قریش و در پی درخواست امان نامه از آنها بودند،خواهان امان نامه هستند واگر امان نامه به آنها عرضه شود،با جان ودل بپذیرندوچه بسا در حق آنها دعا خواهند کرد.از این رو خود سرانه اقدام به گرفتن امان نامه کرد. ( [حماسه و عرفانْ - صفحه 276]