الگوی فاطمی ، زن ایرانی
برخی از دستاوردها ی زنان مسلمان کشورمان در سالیان پس از پیروزی انقلاب با الگوگیری از بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیهاعبارتند از:
1 ـ خودباوری. مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید در تحوّل شخصیت زن ایرانی و تبدیل زنان خود باخته و یا سرخورده و سردرگم به زنانی دانست که نه تنها آرمان شهر خود را در داستانهای تخیّلی زن غربی جست و جو نمیکردند، بلکه خود داعیه رهبری زنان جهان را در سر میپروراندند. زن ایرانی در عصر انقلاب افزون بر آن که خود را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور خود سهیم و دارای نقش تعیین کننده میدانست، نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان درافکند. او گرچه در این عصر به تدوین برنامهای منسجم برای زنان آن سوی مرزها نیندیشید، اما تحولات به وجود آمده در داخلکشورش چراغی فراروی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی میاندیشد که نه برآمده از جمود و تحجر است و نه محصول خودباختگی در برابر غرب و البته خود را در شناخت این راه سوم مدیون زن ایرانی میداند.
2 ـ ارزشمندی. زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی آنگاه به جایگاه ارزشی خود رسید که تجلی ارزشهای انسانی شده بود؛ در صفوف راه پیماییها و پیشاپیش مردان تجلی شهامت و حضور، در طول انقلاب و دفاع مقدس تجلی ایثار و گذشت و از بزرگترین سرمایههای زندگی خود، در زمان حملات مکرر دشمن تجلی مقاومت، پس از شهادت همسر و فرزند تجلی صبر، در صحنههای اجتماعی تجلی عفاف و در عرصه دفاع و سازندگی تجلی تلاش و استقامت.
به جرأت میتوان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس احیاگر روحیه دلاوری و شجاعت در قهرمانان جبهههای کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت درراه آرمانهای مقدس را سعادت میشمردند.
3 ـ حضور اجتماعی. تغییر نظام سیاسی و پاکتر شدن فضای اجتماعی فرصتی به دست داد تا زن مسلمان با ارتقای رفتار اجتماعی خویش چهرهای از خود ارایه دهد که نه به معنای انزوا بود و نه با تبرّج و خودنمایی ملازمتی داشت. او به خوبی دریافته بود که مشارکت اجتماعی ضرورتا نه به معنای حضور فیزیکی در کوچه و خیابان و احراز مشاغل اقتصادی، که به معنای تأثیر هرچه بیشتر در تحولات اجتماعی در مسیر سعادت بشری است. کم شدن زمینههای اختلاط در برخی محیطهای کار نیز در افزایش حضور واقدام به فعالیتهای اطمینان بخش آنان مؤثر بود.
4 ـ حضور در عرصههای زنانه. آمار گویای آن است که در دو دهه گذشته حضور زنان در فعالیتهایی که با روحیات زنانه سازگارتر و یا در ارتباط با جامعه زنان است، رشد معناداری یافته است. تغییر موازنه در فعالیتهایی چون پزشکی زنان، پرستاری، مامایی، تحصیل، تحقیق و تدریس به ویژه برای زنان و دهها نمونه دیگر شاهد آن است که زن ایرانی به جدّ خواهان حضور در چنین عرصه هایی است و بی شک سیاستگذاریهای متقن و هماهنگ میتواند در توسعه و جهت مندی این حضور نقشی بیش از پیش ایفا نماید.
5ـرشد علمی. بالا رفتن میزان باسوادی دختران تا بیش از 90% کم شدن فاصله بی سوادی میان پسران و دختران، ارتقای تحصیلات تا سطوح عالی، رشد اطلاعات علمی و ازدیاد سریع پژوهشگران زن تنها یکی از شاخصههای رشد علمی زنان در دو دهه گذشته است. آن چه از اهمیت بیشتری برخوردار است ظهور طبقهای از زنان فهمیده و روشن نگر است که تحولات داخلی و بین المللی را پیگیری میکنند و به تغییر موازنه جهان اسلام در مقابل نظام استکبار میاندیشند و میکوشند تا به معادلهای دست یابند که جامعه اسلامی به ویژه زنان را در برابر هجوم فتنههای آخرالزمان به ویژه خطراتی که از ناحیه تهاجم فرهنگ بیگانه و پروژه جهانی سازی وارد میشود، محافظت نماید. آن چه امیدواری را افزون میسازد آهنگ رو به رشد تعداد این زنان است.
6 ـ توجه بیشتر به شأن مادری و همسری. زنان ما دریافتند که مادری و همسری دو فعالیت خطیر، پیچیده و مهم استکه بیشترین تأثیر را در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا میکند. تجربه انقلاب و دفاع مقدس حقیقت این کلام امام را که «از دامن زن مرد به معراج میرود» به آنان چشانید و تجربهای برای دوران سازندگی در اختیارشان گذاشت. آنان به خوبی به نقش تربیتی خود در خانواده آگاه شدند و امروزه به دنبال ارتقای آگاهیهای خود برای توانمندتر شدن در این امر خطیرند.
7 ـ.توجه به آموزش غیر رسمی زنان. در دهه اخیر آموزش غیر رسمی زنان به ویژه از طریق رسانههای عمومی توسعه یافته است. این آموزشهای فراگیر گرچه نیازمند پالایش و تکمیل است، گویای این واقعیت است که مسؤولان نظام و رسانههای عمومی هم به نقش منحصر به فرد زنان در زندگی خانوادگی و کاهش معضلات اخلاقی در جامعه واقفند، و هم رسالت مهم رسانهها را زمینه ورود به عرصه پرورش زنان و مادران کارآمد میدانند.
8 ـتوجه به مسائل زنان. اگر در گذشته این سرزمین مسائل اصلی جامعه زنان در پس غبارهای جهالت و تحجر نادیده گرفته و یا در پشت زرورقها و لعاب هایی از تجدّد زدگی پنهان میماند و یا وارونه تفسیر میشد، ظهور نسل جدید زنان و هدایت رهبرانی که هم خود را به حلّ مشکلات زنان موظف میدیدند و هم قدرت تشخیص مسائل واقعی آنان را داشتند و وجود مسؤولانی که دغدغه حل مشکلات واقعی جامعه را داشتند، فرصتی به دست داد تا دریچهای نو به حل مسائل زنان گشوده شود. امروزه گرچه اعتراف میکنیم که در پیگیری این مهم افتان و خیزان بودهایم، اما بر این باوریم که شکستن سدهایی که دفاع اززنان را به منزله بیگانگی با معارف اسلام میدانست و یا مسائل آنها را به شبهاتی نیازمند پاسخ گویی تنزل میداد، شکسته شده است و امروزه بسیاری از نهادهای فرهنگی و دینی خود را موظف به تحلیل و پیگیری مسائل زنان میدانند. این مهم مسؤولیت نهادهای حکومتی و غیر دولتی را دو چندان میکند. امروزه زنان فرهیخته ما به حق این انتظار را دارند که به دور از شعارزدگی و عوام فریبی مشکلات زنان تحلیل و اولویت گذاری شده و با همت اقشار مختلف جامعه مرتفع گردد.
عفت فاطمی ، الگوی فاطمی - نرگس قدیری