اعتراف همگان به عجز از وصف على عليه السلام
وَ ماذا يقُولُ النّاسُ في مَدْحِ مَنْ اتَتْ مَدائِحُهُ الغَرّاءَ في مُحْكَمِ الذِّكْرِ
كتاب فضل تو را آب بحر كافى نيست كه تر كنند سر انگشت و صفحه بشمارند.
از آن شخصيت عظيم كه بعد از رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم اشرف كلمات الهيّه، اكبر آيات ربّانيه، ادلّ دلايل جامعه، اتمّ براهين ساطعه، وسايل كافيه و مظهر العجايب و معدن الغرايب است و مالك كلّ عظمت هاى انسان مافوق و برتر و خليفة الله بر حق است و دوستى او عنوان صحيفه مؤمن و علامت طهارت مولد است، اگر انسان، همه زبان هاى گويا را در دهان داشته باشد و با هر كدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگويد، از حرف نخستين مدح او، بيشتر نخواهد گفت و زبان حالش اين شعر خواهد بود:
اين شرح بى نهايت كز وصف يار گفتندحرفى است از هزاران كاندر عبارت آمد