اعتراض حارث بن نعمان به ولایت امیر المومنین
ماجرا به نقل ابن شهرآشوب، وقتي پيام پيامبرصلي الله عليه وآله در مورد جانشيني اميرمؤمنان در همه جا پخش گرديد، فردي به نام «حارث بن نعمان فهري» به نزد آن حضرت آمده، گفت: «اي محمدصلي الله عليه وآله! از طرف خدا به ما دستور دادي كه شهادتين را بگوييم و ما را به نماز، روزه، حج و زكات دستور دادي، ما نيز پذيرفتيم. بالأخره راضي نشدي تا اين كه دست عموزاده ات را گرفتي، او را بر همه برتري دادي، به عنوان رهبر و جانشين خودت بر ما قرار دادي و گفتي: من كنت مولاه فهذا علي مولاه آيا اين كار از طرف خودت بود يا از طرف پروردگار؟» پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «قسم به آن خدايي كه جز او خدايي نيست اين امر از طرف پروردگار مي باشد.» حارث كه با شنيدن اين سخن از پيامبرصلي الله عليه وآله سخت عصباني گشته بود در حالي كه به طرف شتر خود مي رفت، گفت: خدايا! اگر آن كه محمّدصلي الله عليه وآله مي گويد، حقيقت دارد، سنگي از آسمان بر سر ما بفرست يا ما را به عذابي دردناك مبتلا كن. او هنوز به شتر خود نرسيده بود كه سنگي از آسمان، بر سرش فرود آمد و در دم كشته شد.( محمد جواد طبسی،مجله مبلغان)