از دنیا باید به میزان نیاز برگرفت
دنیا که در آن مرد خدا گل نه سرشت است نامرد که ماییم چرا دل به سرشتیم
((سعدی))
از سخنان گذشته چنین به دست میآید که دنیا جایگاه آزمایش انسان و ابزاری برای رسیدن او به زندگی جاوید و سعادتمندانه آخرت است و این هدف تنها چیزی است که به دنیا ارزش و اعتبار بخشیده و آن را از حالت پوچی بیرون میآورد و بیتردید این هدف ، دارای ارزش و اهمیت فوق العاده و منحصر به فرد است ، زیرا تنها راه وصول انسان به رستگاری و نایل شدن او به سعادت و خوشبختی جاوید اخروی است . از این رو توجه به سلامت و امنیت راه نیز در خور اهمیت خواهد بود . بر این اساس ، انسان تا آن هنگام که در دنیا زیست مینماید به ملاحظه طبیعت مادی خود ناگزیر است از
آن برای نیازهای خود بهره برگیرد ، این بهره گیری تا آنجا که نیاز باشد نه تنها ناپسند نیست ، بلکه برای تحصیل هدف اصلی زندگی دنیا ، که توشه گرفتن برای آخرت است لازم و ضروری مینماید . در این باره نقل شده است :
روزی علی علیهالسلام در بصره شنید که یکی از یارانش به نام ((علاء بن زیاد حارثی)) در بستر بیماری افتاده است ، امام علیهالسلام به قصد عیادت او به خانه او رفت ، و آنگاه که خانه بزرگ و وسیع او را مشاهده نمود ، چنین گفت :
ما کنت تصنع بسعة هذه الدار فی الدنیا و انت الیها فی الأخرة کنت أحوج ؟ و بلی ان شئت بلغت بها الأخرة ، تقری فیها الضیف ، و نصل فیها الرحم و تطلع منها الحقوق مطالعها فاذا أنت قد بلغت به الأخرة .
فقال له العلاء : یا امیر المؤمنین أشکوا الیک أخی عاصم بن زیاد ، قال : و ماله ؟ قال : لبس العباء ة و تخلی من الدنیا ، قال : علی به ! فلما جاء ، قال : یا عدی نفسه لقد استهام بک الخبیث ، أما رحمت أهلک و ولدک ؟ أتری الله أحل لک الطیبات و هو یکره أن تأخذها ؟ أنت أهون علی الله من ذلک ! - نهج ، فیض ، خ 200 ، صبحی ، خ 209 .
((تو با این خانه بزرگ و وسیع در دنیا چه میکنی در حالی که تو به آن در سرای دیگر نیازمندیتری ؟ ! آری ، اگر بخواهی به وسیله آن ، ازسرای دیگر بهره مند گردی در آن از مهمان پذیرایی و صله رحم نمایی و حقوقی را که دیگران بر تو دارند در جای خود قرار بدهی در این صورت به وسیله این خانه به سرای آخرت نایل گردیدهای ! ))
((علاء به امام علیه السلام گفت : ای امیر مؤمنان ! از برادرم عاصم به نزد تو شکایت میبرم ! امام علیهالسلام پرسید او را چه شده است ؟ علاء گفت : عبایی بر روی دوش خود افکنده و از دنیا بریده است ، امام علیه السلام فرمود : او را نزد من بیاورید ! آنگاه که عاصم نزد امام علیه السلام حاضر گردید ، امام علیه السلام به او فرمود :
ای دشمنک جان خود ! شیطان پلید خواسته است تو را سرگردان نماید آیا به زن و فرزندت رحم ننمودی ؟ آیا اینگونه میپنداری که خداوندی که نعمتهای پاک دنیا را حلال گردانیده است ناپسند میداند از اینکه تو از آنها بهره برگیری ؟ ! تو پستر از آن هستی که خداوند با تو چنین روا بدارد ! ))
بنابراین ، بهرهگیری از دنیا و تلاش برای امرار معاش خود و خانواده به میزانی که نیازهای طبیعی انسان تأمین گردد نه تنها با زهد و تقوا ناسازگار نیست ، بلکه از ضروریات زندگی این دنیا است . از این رو در دعای شریف کمیل میخوانیم :
. . . و أن توفر حظی من کل خیر أنزلته أو احسان فضلته أو بر نشرته أو رزق بسطته . . .
(( . . . و از تو میخواهم تا بهرهام را از هر خیری که نازل فرمودهای واز هر احسانی که دیگران را به سبب آن برتری بخشیدهای و از هر کار نیکی که آن را بر روی زمین پراکنده نمودهای و از هر روزی یی که آن را در میان انسانها گسترده نمودهای . . افزون و فراوان گردانی . ))
و نیز از او میخواهیم :
قو علی خدمتک جوارحی .
(( پروردگار ! اندام هایم را برای خدمت به خودت نیرومند گردان ! ))
کنونت که دست است کاری بکن دگر کی برآری تو دست از کفن
بتابد بسی ماه و پروین و هور که سر بر نداری زبالین گور
((سعدی))
معاد در نهج البلاغه - احمد باقریان ساروی