شگفتانگیزترین عنوان
هنگامی که نام و عنوان یا لقب و کنیهی انسان برجسته و بزرگی را شخصیت فرزانهای چون پیامبر با الهام از بارگاه خدا برمیگزیند، بیهیچ تردیدی این نام و عنوان، آیینهی شخصیت آن انسان شایسته و وارسته است، و میبینیم که پیامبر ریحانهی زندگیاش را«امابیها» میخواند و او را به این عنوان شگفتانگیز مفتخر میسازد و این مدال را بر سینهی پرمعنویت آن بانوی سرافراز مینشاند. آیا در این مورد اندیشیدهاید که چرا؟
به باور ما این کار پیامبر بسان دیگر گفتار و کردارش حکیمانه است و به دلایلی او را با این عنوان میخواند:
1-مادر در حقیقت اصل و منشا ظاهری و آیینهی تمامنمای وجود فرزند است و از آن جایی که فاطمه در سیما و چهرهی پرشکوهش، جمال دلآرای پدر را مینمایاند، پیامبر او را مام پدرش خواند.
2- مادر شایسته و لایق از آن جایی که رویشگاه شخصیت کودک و اصل و ریشهی این نهال است، در حقیقت نشانگر ویژگیهای اخلاقی و انسانی فرزند نیز خواهد بود؛ و از آن جایی که ریحانهی پیامبر در گفتار و کردار،خرد و اندیشه،شهامت و شجاعت،پارسایی و تقوا،ایمان و اخلاص،دانش و بینش،خداجویی و بشردوستی،جمال و کمال،آزادگی و آزادمنشی،حقمحوری و حقطلبی،جهل ستیزی و مبارزه با ستم و استبداد و دیگر ارزش های والای انسانی، شبیهترین انسانها به پدر گرانمایهاش بود و نسخه و ترجمان دیگری از آن حضرت را مینمود، پیامبر این مدال را بر سینهی او نشاند و او را مام خویش خواند.
3- افزون بر این، بدان دلیل که این دخت وفا به گونهای همدل، همفکر، همراه، همسنگر، دلسوز و یار و یاور پدر در فراز و نشیبهای سخت زندگی دگرگونساز پدر بود و به گونهای به او عشق میورزید و محبت میکرد که در راه آرمانهای والا و هدفهای بلند پدر، سر از پا نمیشناخت و در اوج فداکاری، از جان مایه میگذاشت؛ به گونهای که گویی در همان حال که دختری دلسوز و فداکار و رهرویی آگاه و توانمند و یاری آزاده و شیفته برای پدر خویش است؛ در همان حال نقش مادری لایق و دانا و بزرگمنش را نیز در حقپدر ایفا میکند، پیامبر او را مام خویش خواند.
آری، او با این که دخت ارجمند پدر بود، مهر و عشق و شوری نسبت به پدر نشان میداد که تنها از مادری بسیار گرانمایه در حق فرزندی ارجمند ممکن است، و پیامبر نیز هر آنچه از دلسوزی و خیرخواهی و عواطف پاک و جوشان مادری ممکن است، همه را در وجود شکوهبار او میدید.
4- بدان جهت که زنان پیامبر، مادر مردم باایمان خوانده شدند، ریحانهی پیامبر نیز که برترین بانوی جهان هستی است، مام پرشکوهترین پیامبر خدا عنوان یافت تا مبادا یکی از آنان دستخوش غرور و پندار گردد و یا کسی آنان را همردیف آن دخت بهشت تصور کند.
5- و سرانجام این که بدان جهت که آن بانوی سرافراز، اصل درخت امامت راستین و مایه و اساس ادامهی راه و رسم عدالتخواهانه و انساندوستانه و آسمانی پیامبر بود، آن حضرت او را مام ارجمند خویش خواند.
سیره و سیمای ریحانه پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) - علیرضا کرمی
شیوه ی اسوه پذیری از سیره ی فاطمی
این سؤال مطرح می شود که فاطمه ای که از موهبت های الهی بسیاری؛ چون خمیر مایه ی بهشتی، پدری در نهایت عصمت و طهارت، مادری در اوج شرافت و نجابت و عوامل غیبی برخوردار بوده و شخصیتش در سایه ی این موهبت ها شکل گرفته است، آیا می تواند اسوه و الگوی خوبی برای انسان های بی بهره از این موهبت ها قرار گیرد؟
توجه به عامل اختیار در اسوه پذیری
در پاسخ به این گونه سؤال ها باید گفت تأثیرگذاری مجموعه ی این عوامل- اعم از ارثی، محیطی، زیستی، تربیتی، غیبی و…- در شخصیت اسوه های همچون فاطمه ی زهرا علیهاالسلام نمی تواند به مقام اسوه گری ایشان هیچ خدشه و خللی وارد سازد؛ چرا که اولاً، ایجاد پاره ای از این عوامل و شرایط در سطح خود قابل الگوگیری است؛ شرایطی چون دقت در انتخاب همسر، اهمیت دادن فوق العاده به تهذیب و طهارت روحی والدین قبل از انعقاد نطفه و بعد از آن، ضرورت تغذیه ی والدین از غذاهای حلال، و فایده بخش قبل از انعقاد نطفه و نیز در دوران بارداری و شیردهی و…؛
ثانیا، نهایت تأثیر این عوامل، سرعت بخشی به شکوفایی استعدادهای فطری است؛ استعدادهایی که همگان از آن برخوردارند. مجموعه ی این عوامل تأثیرگذار هرگز نمی تواند فرد را از توانایی و استعدادی برخوردار سازند که هیچ مایه ی فطری نداشته باشد و دیگران به طور کلی از آن محروم باشند.
چنان که یادآور شدیم مؤثرترین و قاطع ترین عامل در تعیین رفتار و شخصیت هر انسان، اختیار و ارادهی آزاد اوست و نهایت تأثیر مجموعه عوامل دیگر این است که شناختها و گرایشهای فطری را تقویت یا تضعیف کنند و در نتیجه زمینه را برای گزینش و اختیار آزادانه انسان فراهم آورند.
بی شک در شکل گیری شخصیت اسوه هایی چون فاطمه علیهاالسلام عواملی چون وراثت، محیط داخلی (رحم مادر)، محیط طبیعی و جغرافیایی، دیگر محیطهای پیرامونی (تربیت خانوادگی، چگونگی ازدواج و…) و الهام های غیبی مؤثر واقع شده است؛ اما می باید به حدود تأثیر این عوامل توجه داشت. نهایت تأثیر این عوامل، سرعت بخشی به شکوفایی استعدادهای فطری فاطمه علیهاالسلام بوده است سرعتی والا و بی نظیر که ویژه ی آن حضرت می باشد و در اسوه پذیری از ایشان، چنین سرعتی هرگز مطلوب و مقصود نیست.
در عرصه ی اسوه پذیری از معصومانی همچون صدیقه ی طاهره، هر چند شاید به گرد پای ایشان نیز نرسیم؛ اما چنین نگرشی هرگز نباید باعث یأس و ناامیدی و ایجادگر مانعی در اسوه پذیری از ایشان گردد.
اوج عروج فاطمه علیهاالسلام به رفیع ترین مقام انسانی هماره می باید برای اسوه پذیران امیدوارکننده و نشاط آفرین باشد؛ چرا که اصلی ترین مایه ی قوام و شکل گیری شخصیت فاطمه، اراده و اختیار آزاد او بوده است.
جامی از زلال کوثر - محمد تقی مصباح یزدی
السیدة
السیدة یکی از القاب مبارکه صدیقه کبری است واین لقب بزرگ جامع مکارم ومحامد خمیده ومعانی عدیده است ولفظ سیده یعنی رب ومالک وشریف وقاضی وکریم وحلیم ورئیس ومقدم ومطاع ومتحمل اذیت قوم آمده ومشتق است .این لفظ از ساد یسود سیادة وجمع آن سادة وسادات واسادِد وسیاید من غیر قیاس است واغلب استعمال به اضافه وقید می شود مانند سید القوم وسید السادات وسیدالنبیین وسید الاوصیاء وسید النساء وسید الشباب اهل الجنة.
صاحب مجمع البیان درمعنی سید فرمود:ماخوذ از سواد است سید القوم یعنی مالک السواد الاعظم وآن کسی است که طاعت وی واجب است واستعمال آن دو قسم است یا به اطلاق یا به تقیید اما اطلاق مخصوص به حق تعالی است وقید واضافه برای خلق است .ودر وصف حضرت یحیی علیه السلام است :«سیدا وحصورا ونبیا من الصالحین»؛مراد مطاع ومقدم بر مردم است ودر این زمان هرآن هاشمی وعلوی وفاطمی است بدین لقب خوانده می شود آن وضع ثانوی است.
فاطمه زهرا علیها سلام مالکه وشریفه ووفاضله ومقدسه وسیده بر زنان اولین وآخرین بود واز این صفات مجموعه سیادت وخانمی وبرتری بر همه داشت ویافت .از امام صادق علیه السلام مروی است که فرمود:سید کسی است که با حق باشد صدقا ومباین از خلق باشد وصفا وحالا.آنچه صاحب مجمع البیان فرمود در معنی سید ووجوب اطاعت او بر دو قسم است:اول سید آن است که درقوم خود مطاع باشد ،دوم قوم اواطاعت اورا واجب دانند برخودشان.ومعنی اول خاص است وآن کسی است که خداوند اطاعت امر وحکم او را بر همه خلق واجب فرموده باشد واین معنی ولایت وامامت است با علم وعمل وحلم واطاعت خدا وپرهیزگاری با مباینت از خلق وصفا وحالا وپیوستگی وبستگی به خالق شخصا وحقیقتا با ملکات دیگر که از لوازم وجود اوست .هیچ یک از این ملکات وکمالات را نتوان از فاطمه زهرا نفی وسلب کرد یا آنکه هر صفتی را ناقصا در ایشان اثبات نمود.پس قسم اول در حق حضرت فاطمه خاصه محقق بوده و هست چنان که ابوبکر عرض کرد؛أنت سیدة امة ابیکِ والشجرة الطیبة لبنیکِ.عرض حقیر در معنی ثانی است وآن وجوب اطاعت امر اوست بدون منصب امامت به طریق عموم ؛یعنی اگر فاطمه زهرا امری کند وحکمی فرماید بر همهافراد وآحاد مردم لازم است اطاعت نمایند ومطاعیت وسیادت او همان از جهت نسبت به رسالت وحرمت این خانه وخانواده نیست بلکه خود شخصا بدون ملاحظه نسبت به رسالت سیادت دارد وقول او قول پیغمبر خداست .ودر کتاب صراط المستقیم منقول است که حضرت رسول به حضرت امیر علیهم السلام فرمود :امر فاطمه را اطاعت کن .وخود بدیهی است صاحب این مقامات وملکات از روی هوی سخن نمی گوید بلکه سخنانش از قول خدا ورسول وامام ناطق صادق واین رشته سر چشمه وحی وتنزیل اتصال دارد ومنشعب می شود.
تشخیص درست هدف وفداکاری در راه آن
زن اسلامی زنی است که راه را درست می رود؛هدف را درست تشخیص می دهد ودر این راه حاضر به فداکاری است.
وچنین زنی عظمت می آفریند؛هم چنان که زنان ایران عظمت آفریدند؛این ها تعارف نیست.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیری از بانوان 1379/06/30
زن ایرانی مسلمان خود را در دامنه ی قلّه ای که فاطمه زهرا سلام الله علیها در اوج آن است،می بیند.
زن ایرانی مسلمان خود را در دامنه ی قلّه ای که فاطمه زهرا سلام الله علیها در اوج آن است،می بیند.
زنهای مومن در جامعه ی ما سعی کنند قدر زن ایرانی مسلمان را بدانند…زنی که خود را در دامنه قله ای می داند که در اوج آن ،فاطمه ی زهرا سلام الله -بزرگترین زن تاریخ بشر-قرار دارد؛آن زن ،زن مسلمان ایرانی است.این زن باید دیگر از این بازیچه های فراهم آمده ی تمدن غربی وروش های توطئه آمیز آن،رو بگرداند وبه ان بی اعتنایی کند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمع کثیری از بانوان شهرهای تهران،تبریز،اصفهان،قم 1368/10/26