چشمه ای در قله جامعه
خانواده همچون چشمه ای است در قله جامعه؛ هر چه از آن بجوشد، بر تمام دامنه ها جاری می شود. اگر آبی زلال و گوارا از آن بر دامنه ها جاری شود،تمام آنها را سرسبز و خرم خواهد کرد، اما اگر آبی سمّی بیرون آید،ناگزیر بر تمام محیط پیرامونی خود اثر سوء و مخرّب خواهد گذاشت؛ همان طور که اگر این چشمه بخشکد، کوه، منبع تغذیه خود را از دست می دهد و دچار بحران می گردد. همانگونه که اثرات مفید یا مضر زیست محیطی، زمینه پاکی یا آلودگی چشمه را فراهم می کند،عوامل موثر بسیاری وجود دارند که بر سالم یا ناسالم بودن خانواده اثر می گذارند.
اگر در اندیشه سلامت یا تعالی جامعه هستیم و اگر قوام و دوام جامعه را خواستاریم، چاره ای جز پرداختن به موضوع «خانواده» وجود ندارد؛ چرا که هر قدر خانواده دچار تزلزل شود، سرنوشت جامعه در معرض خطر ها و مشکلات افزون تری خواهد بود و هر چه خانواده پویا تر و با نشاط تر و سرزنده تر باشد، جامعه، سرزنده تر و پر تحرک تر خواهد بود.
ده ویران کننده ارتباط زناشویی
قسمت اول
من بعنوان یک زوج درمانگر هر روز زوج هایی رو مشاوره میدم که مشکلات اونها اغلب نه بخاطر خیانت، نه اعتیاد و نه اذیت و آزاره. اونها در واقع مرگی آرام و تدریجی رو کنار هم تجربه می کنن. عباراتی مثل، ما خیلی با هم فرق داریم و زندگی خوبی برای ما باقی نمونده ،با اینکه خیلی معصومانه به نظر می رسن، اما شدیداً کشنده هستن.
عوامل مختلفی میتونن سد راه زندگی زناشویی بشن که عمدتاً جزئی هستن و به چشم نمیان.برای اطمینان از موفقیت زندگیتون باید مراقب این عوامل باشین:
1- اولویتهای خانوادگی
مهمترین منبع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطیه که خارج از حدود زندگی شماست. باید بدونین که وقتی به همسرتون «بله» گفتین، یعنی اون رو به همه آدمهای توی زندگیتون مقدم کردین.
2- فقدان ارتباط کلامی
این یک حقیقت تلخه که زوجها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامیِ باکیفیت دارن. شلوغی های زندگی خیلی راحت شما رو درگیر خودش میکنه و باعث میشه تا شما نتونین با همسرتون صحبت کنین. اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نیست. سعی کنین برای حرف زدن با همدیگه وقت بگذارین.
3-استرس
اینکه استرس خودمون رو سر همسرمون خالی کنیم، ساده ترین راه ممکنه. خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پای خودمون رو به منطقه آرامش یعنی خونه نگذاشتیم، همه چیز رو در خودمون نگه داریم و بلافاصله بعد از اینکه وارد خونه شدیم، منفجر میشیم. انگار زور ما فقط به کسایی میرسه که هیچ پناهی جز ما ندارن. زوجهای سالم باید از استرس-هاشون برای نزدیکتر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگه استفاده کنن. چطور؟ با گفتگو!
4-تکنولوژی
اخیراً مراجعه ی مردی داشتم که تصمیم به طلاق گرفته بود، فقط اینکه میخواست از تلفنهمراهش طلاق بگیره. این یک واقعیته، خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناکِ برهمزننده روابط رو همیشه با خودمون حمل میکنیم و خیلی مواقع دستکم میگیریم. خیلی از ما وقت خودمون رو توی دنیای مجازی بی سر و ته تلف میکنیم، حتی حاضریم نور چشمان خودمون رو فدای دیدن هر محتوای بیهوده ای کنیم، بدون اینکه وقتی رو برای صمیمیتر کردن رابطه با همسرمون بگذاریم. پس اینترنت همراهتون رو خاموش کنین، تلویزیون رو خاموش کنین و سعی کنید با همسرتون به هر بهونه “سالمی” گفتگو کنین.
5- خودخواهی
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن ماست و ما یا اجازه میدیم که این تجربه ما رو بهتر کنه و یا تلختر میشیم. اینکه کسی رو بر خودمون مقدم کنیم، کار سختیه؛ چون ذات ما طوریه که خودمون رو به همه چیز و همه کس مقدم بدونیم. ما برای دوست داشتن، باید خلاف جهت طبیعت شنا کنیم. تجربه نشون داده که نتیجه این تلاش، پیشگیری از هرگونه تعارض با همسر و تضمین آرامش در زندگیه.
هربار که به خودمون جواب مثبت میدیم، به همسرمون جواب منفی میدیم؛ چرا که ازدواج، تقابل مرد درمقابل زن نیست، بلکه تقابل ما در مقابل من است.
منبع: مرکز مشاوره دانشگاه تهران
در خانواده های موفق چه می گذرد؟
اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.
افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می دانند.
تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.
با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف، با گفتگو و مشورت به تفاهم می رسند و سعی می کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل می کنند.
به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می کنند.
خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می کنند.
به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.
نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت می کنند. اگر چنانچه مشکلی به وجود آید، نهایت سعی خود را در حل مشکل بکار می برند.
مرز در خانواده
از مسائل مهم خانواده، فاصله روانشناختی اعضا و محدوده عمل زیر منظومه ها در خانواده است که از آن به مرز تعبیر می شود. بر اساس قواعدی که در هر خانواده وجود دارد، افراد در می یابند که برخی مناطق برای آنها مجاز، برخی عبور با احتیاط و برخی دارای علامت«توقف» یا « عبور ممنوع» است. اگر فرد از مرزهای غیر مجاز عبور کند، اعضای خانواده مکانیزمهایی را برای تنظیم و مهار او در پیش خواهند گرفت و فرد، گاه تسلیم می شود و در مواقعی به چالش با اعضای خانواده بر می خیزد؛ از این رو اعضای خانواده کم و بیش از جغرافیای محدود خود آگاهند.
ادامه دارد…
پذیرش و تعهد نسبت به سلسله مراتب در خانواده
راهکارهای حل اختلافات خانوادگی بر اساس تعالیم اسلام
در این بخش به راههایی اشاره می کنیم که پس از بروز اختلاف و تشدید آن، استفاده قرار می گیرد و بیشتر جنبه رفع مشکل دارد تا پیشگیری آن:
1-پذیرش و تعهد نسبت به سلسله مراتب در خانواده:
یکی از کاربرد های موثر سلسله مراتب در خانواده ، حل مشکلات در مواردی است که اعضای خانواده پس از بحث و بررسی و ارائه دلایل متعدد، به تصمیم گیری یکسانی نمی رسند و اختلاف همچنان بر جای می ماند. در این شرایط در برخی مسائل باید نظر مرد خانواده، یعنی شوهر مورد توجه قرار گیرد و به آن عمل شود؛ برای نمونه در مورد کودکان و نیز انتخاب محل سکونت، اگر مشورت به توافق نینجامید باید نظر شوهر رعایت شود؛ چرا که مرد ولی و سرپرست خانواده است و نیز این مسائل متضمن هزینه های اقتصادی است که شوهر متکفل آن است. البته مرد نمی تواند بر خلاف عرف و مصلحت، نظری را بر همسر و فرزندان خود تحمیل کند و در صورت پافشاری وی، باید مراجع بالاتری به حل مشکلات خانواده بپردازند.
با رشد کودکان و رسیدن آنها به مرحله نوجوانی و جوانی، گاه در خانواده ها اختلاف هایی پدید می آید به عدم رعایت اقتدار والدینی باز می گردد. در پژوهشهای روان-تاریخی به الگویی از روابط والدین و فرزندان به عنوان یاری دهنده اشاره شده است که بر اساس آن فرزندان، والدین خود را بیشتر خدمتکار و نه دارای اقتدار می پندارند؛ زیرا آنها بهتر از والدین آگاهند که در هر مرحله ی تحول، چه چیز برای آنها مفید و مطلوب است. همین الگو باعث شده که فرزندان از روی توقع و طلبکارانه با والدین برخورد کرده و در اختلافها به نظریات آنها وقعی ننهند و مشکلات را تشدید کنند. در حالی که بر اساس تعالیم اسلام، فرزندان در هر مرحله سنی یا جایگاه اجتماعی، باید برای دیدگاههای پدر و مادر ارزش قائل شوند و در حد امکان از نظرات آنها پیروی کنند، مگر آنکه مستلزم تخلف از قوانین دینی و عرفی باشد(حکمت399نهج، لقمان آیه 45).
فرزندان تا زمانی که در چهار چوب خانواده اصلی زندگی می کنند در اختلافات و تشخیص مصالح باید به نظریات والدین خود اولویت دهند؛ زیرا مسئولیت اداره آنها بر عهده والدین است.البته همانطور که اشاره شد، والدین باید اعضای خانواده، بویژه نوجوانان و جوانان را در تصمیم گیری ها دخالت دهند تا آنها نظر والدین را با استدلال منطقی و معقول بپذیرند، هر چند اگر مذاکرات به تصمیم یکسانی نینجامید، برای حفظ انسجام خانواده پذیرش نظریات والدین ضروری است.