نخستین زائر امام حسین کیست؟
ابننما حلی، از ابن عایشه روایتمیکند که سلیمان بن قتهی عدوی، سه روز پس از شهادت امام حسین علیهالسلام از کربلا عبور کرد و چون نگاهش بر جای قتلگاه ایشان افتاد، تکیه بر اسب عربی خود نمود واین ابیات را سرود:
مررت علی أبیات آل محمد
فلم أرها أمثالها یوم حلت
ألم تر أن الشمس أضحت مریضة
لفقد الحسین و البلاد اقشعرت
و کانوا رجاءا ثم أضحوا رزیة
لقد عظمت تلک الرزایا و جلت
و تسألنا قیس فنعطی فقرها
و تقتلنا قیس اذا النعل زلت
و عند غنی قطرة من دماءنا
سنطلبهم یوم بها حیث حلت
فلا یبعد الله الدیار و أهلها
و ان أصبحت منهم برغم تخلت
فان قتیل الطف من آل هاشم
أذل رقاب المسلمین فذلت
و قد أعولت تبکی النساء لفقده
و أنجمنا ناحت علیه و صلت
ممکن است کسی بگوید که بنابر این روایت، نخستین زائر را باید
سلیمان بن قتة دانست؛ ولی این سخن با توجه به مطالب زیر، قابل پذیرش نیست:
1. تاکنون کسی او را به این عنوان نشناخته و نشناسانده است.
2. نقل با این خصوصیت را تنها ابننما نقل کرده است؛ در حالی که برخی تاریخ نویسان، به ذکر مرثیه و اشعار او در کربلا بسنده نمودهاند، بدون آنکه زمان آن را معین سازندو بیشتر ایشان تنها ابیات او را نقل کردهاند، بدون آنکه به مکان و زمان آن تصریح نمایند.
3. این روایت، ناظر به عبور سلیمان از کربلاست و این با عنوان زیارت فرق میکند؛ چون عبارتی که ابننما آورده این است:
مر سلیمان بن قتة العدوی مولی بنی تمیم بکربلاء بعد قتل الحسین علیهالسلام بثلاث، فنظر الی مصارعهم، فاتکأ علی فرس له عربیة، و أنشأ…؛
سلیمان بنقتهی عدوی پس از گذشت سه روز از شهادت حسین علیهالسلام از کربلا گذشت و به جایگاه شهادتشان نگاه افکند و درحالی که به اسب عربی خود تکیه نموده بود، چنین سرود…
و عبور از آن مکان مقدس اعم از آن است که به قصد زیارت باشد یا نباشد و این غیر از عمل کسی است که به قصد زیارت قبر آن حضرت، رنج
سفر را بر خود هموار سازد و عواقب این کار را به جان بخرد.
با توجه به این مطلب، حال عبیدالله بن حر جعفی نیز روشن میشود، او که دعوت شخص امام حسین علیهالسلام را برای یاری رسانی نپذیرفته بود و به گمان خود با زرنگی توانسته بود رعایت بیطرفی را نموده و از حضور در لشکر ابنزیاد نیز سرباز زند، پس از واقعهی جانگداز کربلا، هنگامی که از سوی ابنزیاد بازخواست شد، بر جان خود ترسید و از کوفه فرار کرد و به کربلا آمد و با نهایت پشیمانی از یاری نرساندن به فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله اشعاری را سرود. ولی باز نمیتوان عنوان شریف «زائر» را بر او منطبق ساخت. افزون بر آن زمان حضور او را در کربلا دقیقا نمیدانیم.
«زیارت» قبر حسین علیهالسلام تنها پس از دفن جسد مطهر است، نه پیش از آن. و با این بیان، بنیأسد را که توفیق دفن اجساد مطهر را یافتند، نمیتوان داخل در عنوان فوق دانست.
با توجه به این مطالب، باید جابر بن عبدالله انصاری را نخستین کسی دانست که شرافت کسب این عنوان را پیدا نموده است؛ چون او کسی است که به قصدزیارت قبر سالار شهیدان، أباعبدالله الحسین علیهالسلام، با توجه به کهولت سنی خود و با در نظر گرفتن شرایط بسیار سخت سیاسی روز، از مدینه به کربلا آمد؛ چنان که بسیاری از بزرگان به این مطلب تصریح نمودهاند.
شیخ مفید میفرماید:
و فی الیوم العشرین منه - صفر -… هو الیوم الذی ورد فیه جابر بن عبدالله الأنصاری صاحب رسول الله صلی الله علیه و آله و رضی الله تعالی عنه من المدینة الی کربلاء، لزیارة قبر سیدنا أبی عبدالله علیهالسلام، فکان أول من زاره من الناس؛
بیستم ماه صفر، روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، یار رسول خدا صلی الله علیه و آله، به قصد زیارت قبر حضرت أباعبدالله علیهالسلام، از مدینه به کربلا رفت و او نخستین کسی است که به زیارت قبر آن حضرت شتافت.
و این مطلب را بسیاری از عالمان و دانشمندان نقل کردهاند. شیخ طوسی ، علامهی حلی ، شیخ رضی الدین علی بن یوسف بن مطهر حلی ، شیخ کفعمی ، علامهی مجلسی محدث نوری از جملهی این دانشمنداناند.
بانک جامع امام حسین علیه السلام - واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
امر به معروف و نهی از منکر، عنصر اصلی وعامل مهم در قیام حسین بن علی علیه السلام
و اینک پس از نقل پیام حسین بن علی علیه السلام در دو بخش از امر به معروف و نهی از منکر، به بخش سوم این موضوع که در آن پنج پیام نقل گردیده است ، می پردازیم :
اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان ، و لا التماسا من فضول الحطام ولکن لنری المعالم من دینک ، ونظهر الاصلاح فی بلادک ، و یاءمن المظلومون من عبادک ، و یعمل بفرائضک ، سننک و احکامک .
(خدایا! بی شک تو می دانی آن چه از ما سر زده (و مبارزه ای که بر ضد بنی امیه شروع کرده ایم ) نه رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسی است و نه جستجوی ثروت و نعمتهای بیشتر، بلکه برای این است که ارزشهای درخشان آیینت را ارائه دهیم و در بلاد و شهرها اصلاحات پدید آوریم و بندگان ستمدیده ات را از حقوقشان برخوردار و ایمن سازیم و برای این است که به قوانین و احکام تو عمل شود ).
اللهم انی احب المعروف و انکر المنکر، و انی اسئلک یا ذاالجلال و الاکرام بحق هذا القبر و من فیه الا اخترت لی من امری ما هو لک رضی و لرسولک رضی .
(خدایا من دوستدار معروف و از منکر بیزارم . ای خدای بزرگ و کرامت بخش! تو را به حق این قبر و به حق کسی که در میان آن است ، سوگندت می دهم که در این تصمیم و اراده ای که دارم ، راهی را برای منم بنمایی که موجب رضا و خشنودی تو و پیامبرت باشد ).
امام علیه السلام این جمله را در یک برهه حساس و در یک شرایط تاریخی در کنار قبر رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم ایراد فرمود، آنگاه که تصمیم گرفت مدینه را به سوی مکه ترک گوید و برای آخرین بار به زیارت قبر رسول خدا (ص ) شتافت و با جد بزرگوارش وداع نمود.
و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، و انما خرجت لطلب الاطلاح فی امة جدی (ع ) ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی وابی علی بن ابی طالب .
(و من نه از روی خود خواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای افساد و ستمگری ، از مدینه خارج شدم بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت ، اصلاح مفاسد امور است و احیا و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا (ص ) و راه و رسم پدرم علی ابن ابیطالب است ).
این جمله ها بخشی از متن وصیتنامه حسین بن علی علیه السلام است که هنگام حرکت از مدینه خطاب به برادرش (محمد بن حنیفه ) نوشته است و انا ادعوکم الی کتاب و سنة نبیه ، فان السنة قدامیتت و البدعة قد احییت تسمعوا قولی اهدکم الی سبیل الرشاد .
(من شما را به کتاب و سنت پیامبرش دعوت می کنم ، زیرا سنت فراموش شده و بدعت ، جای آن را گرفته است ، اگر سخن مرا بشنوید، به راه سعادت و خوشبختی رهنمونتان خواهم بود ).
این جمله نیز که بیانگر انگیزه قیام و حرکت حسین بن علی علیه السلام است ، از فرازهای نامه ای است که آن حضرت پس از ورود به مکه ، به سران شهر بصره مانند (مالک بن مسمع بکری ، مسعود بن عمرو، منذر بن جارود و…) نگاشته است .
الا و ان هولاء قد لزموا طاعة الشیطان ، و ترکوا طاعة الرحمان ، و اظهروا الفساد، و عطلوا الحدود، و استاثروا بالفی ء، واحلوا حرام الله ، و حرموا حلاله ، و انا احق ممن غیر .
(مردم آگاه باشید! اینان (بنی امیه ) به پیروی از شیطان گردن نهاده و اطاعت خدا را ترک نموده اند، فساد را ترویج و حدود خدا را تعطیل نموده اند و بیت المال را به خود اختصاص داده ، حرام خدا را حلال و حلال خدا را تحریم کرده اند و اینک من سزاوار و شایسته ام بر حکومت مسلمانان نه اینان که اسلام را تغییر داده اند ).
این جمله بخشی از سخنرانی مشروح حسین بن علی علیه السلام است که در (منزل بیضه ) در نزدیکی کربلا خطاب به سپاهیان (حر ) ایراد فرمود.
پیام عاشورا - محمد صادق نجمی
همردیف شهیدان
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: مَا الُْمجاهِدُ الشَّهِیْدُ فی سَبِیْلِ اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ(1)
آن کس که در راه خدا جهاد کند و شربت شهادت بنوشد بلند مقام تر از آن کس نیست که توانایی بر گناه داشته باشد و دامن خود را آلوده نکند.
شرح کوتاه
از نظر منطق اسلام بزرگ ترین جهاد، جهاد با هوس های سرکش مخصوصاً در محیط های آلوده است، حتی جهاد با دشمن آن گاه نتیجه بخش خواهد بود که با اخلاص و اتحاد و نیّت پاک و دور از خود خواهی و اغراض شخصی صورتگیرد و اینها جز با پرورش اخلاقی کافی و جهاد با نفس ممکن نیست.
به همین دلیل علی(علیه السلام) می فرماید آنها که در میدان جهاد با هوا و هوس پیروز می گردند و در محیط های آلوده دامان خود را پاک نگه می دارند کمتر از مجاهدان شهید در راه خدا نیستند، حتی در دنبال این حدیث در نهج البلاغه می خوانیم این گونه افراد در ردیف فرشتگان آسمانی هستند.
1. نقل از نهج البلاغه، کلمات قصار.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
ارزش فوق العاده زیارت سیدالشهداء
یکی از اصحاب به امام صادق علیه السلام عرض کرد: فلانی می گوید: که به شما گفته است نوزده حج و نوزده عمره بجا آورده است ، شما فرموده اید، یک حج و یک عمره دیگر بجا آور تا برایت یک ثواب زیارت قبر حسین بنویسند!! حضرتفرمود: دلت می خواهد بیست حج و بیست عمره انجام دهی یا با حسین محشور شوی ؟ کدامیک ؟ عرض کردم : می خواهم با حسین محشور شوم ، حضرت فرمود: پس اباعبدالله را زیارت کن .
در روایت دیگری مردی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: من نوزده حج بجا آورده ام ، دعا کنید تا خداوند توفیق دهد به بیست حج برسانم ، حضرت فرمود: حسین زیارت کرده ای ؟ گفت : نه ، فرمود: زیارت حسین از بیست حج بهتر است .
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی
خداوند از پیامبر در مصائب اهل البیت پیمان گرفته است
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی پیامبر را به معراج بردند، به حضرت گفته شد: خداوند تبارک و تعالی شما را در سه چیز امتحان می کند تا ببیند صبر شما چگونه است !
پیامبر اکرم فرمود: من به فرمان تو ای پروردگار تسلیم هستم ، توان صبر هم جز بواسطه شما ندارم ، آن سه چیز کدام است ؟
به حضرت گفته شد: اولین آنها گرسنگی است و اینکه نیازمندان را بر خود و خانواده ات مقدم داری ! پیامبر عرضه داشت : قبول کردم و راضی شدم و تسلیم شدم و توفیق و صبر از شماست ، اما دومی : تکذیب و ترس شدید و فداکردن خون خود درجنگ با کفار با مال و جان خود و صبر بر مصیبتهائی که به شما می رسد از آنها، و از منافقین که موجب مجروح و دردمندی شما در عملیات جنگی می شود.
پیامبر عرضه داشت : خدایا پذیرفتم و راضی شدم و تسلیم گردیدم و توفیق صبر از شماست ، و اما سومی آنها اموری است که اهل بیت تو بعد از تو به آن مبتلا می شوند، اما برادرت علی ، از امت تو به او بدگوئی و فشار و توبیخ ، و محرومیت و انکار حق و ستم میرسد، و در آخر آن هم کشته میشود، پیامبر عرضه داشت : خدایا قبول کردم و راضی شدم و توفیق و صبر از شماست ، (سپس خطاب آمد) اما دختر شما، مورد ستم قرار میگیرد و محروم می شود از حقی که تو به او می دهی (فدک ) و او را در حالی که باردار است می زنند، بر او و حریم او و منزل او بی اجازه وارد می شوند، آنگاه به ذلت و اهانت دچار می شود و هیچکس را نمی یابد که جلوگیر باشد، و در اثر ضربه ای که بر او وارد میشود آنچه در شکم دارد سقط می کند و بخاطر همان ضربه از دنیا می رود.
پیامبر عرضه داشت : انا لله و انا الیه راجعون ، خدایا قبول کردم و تسلیم شدم و توفیق و صبر از شماست ، (سپس خطاب آمد) برای فاطمه از برادرت دو پسر خواهد بود، که یکی از آنها با دسیسه کشته می شود، او را غارت کرده و مورد حمله قرار میگیرد، این کار را امت تو با او می کنند، پیامبر عرضه داشت : خدایا قبول کردم و تسلیم شدم ، انا لله و انا الیه راجعون و از توست توفیق و صبر، (سپس خطاب آمد) و اما پسر دیگر او، امت تو او را برای جهاد دعوت می کنند، اما او را با شکنجه می کشند، فرزندانش و هر که با او است از خانواده اش کشته می شوند، حرم او را غارت می کنند، از من (خداوند) کمک می خواهد ولی حکم من صادر شده به شهادت برای او و همراهان او
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی