مباهله؛ سندی بر حقانیت اهل بیت علیهم السلام:
مباهله یعنی یکدیگر را نفرین کردن. در ذیل این آیه از امام صادق (ع) روایت شده است:
” گروهی از مسیحیان نجران نزد پیامبر اکرم (ص) آمدند و به او عرض کردند: به چه چیز دعوت می کنی؟ حضرت فرمود: به اینکه گواهی دهید که جز الله خدایی نیست و من پیامبر خدا هستم و اینکه عیسی بنده خلق شده ای بود که می خورد و می نوشید. پس از بحث و گفت و گوی فراوان، گروه مسیحی حاضر به قبول حق نشدند و زیر بار نرفتند که عیسی بنده ای از بندگان خداست. در آن هنگام، این آیه نازل شد. پیامبر (ص) به آنان فرمود که بیایید یکدیگر را نفرین کنیم. اگر حق با من بود، لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر حق با شما بود، لعنت خدا بر من فرود آید. آنان پذیرفتند و قرار گذاشتند که فردای آن روز در مکانی حضور یابند و با هم مباهله کنند. هنگانی که نزد روسای خود بازگشتند و مطلب را بازگو کردند، سران آنها گفتند که اگر او قوم خود را آورد، پیامبر نیست؛ ولی اگر فقط خانواده اش را آورد، حتما پیامبر است. فردای آن روز، پیامبر (ص) همراه علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) برای مباهله حاضر شد. هنگامی که گروه نصرانی این صحنه را دیدند، از پیامبر خواستند که از مباهله صرف نظر کند و اجازه دهد که آنها به دین خود بمانند و به پیامبر (ص) جزیه دهند. پیامبر (ص) نیز پذیرفت و آنها بازگشتند.”
در روایتی آمده است که اسقف مسیحیان به آنان گفت:
“من صورت هایی را می بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند که کوه ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنان مباهله نکنید که هلاک خواهی شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر صفحه زمین باقی نخواهد ماند.”
جریان مباهله علاوه بر اینکه علم خاص پیامبر (ص) را نشان می دهد، تاثیر دعا و نیایش آن حضرت را نیز می نماید. نکته بسیار مهم دیگر در لفظ “انفسنا” است. فردی که مصداق این لفظ است، باید از نظر صفات و کمالات نفسانی به حدی برسد که بتوان او را “نفس النبی=جان پیامبر” شمرد و چنان که گفته شد، مراد از این لفظ، شخص علی (ع) است.
? قرآن حکیم؛ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
جایگاه رفیع مؤمنان از منظر امام کاظم (علیه السلام)
حضرت_علامه_جوادی_آملی حفظه الله تعالی:
وجود مبارک امام هفتم(علیه السلام)، مقام مؤمن را خیلی بالا میداند. بالا بودن مقام مؤمن تنها به این نیست که در آخرت درجات او زیاد است، بلکه بالا بودن مقام مؤمن این است که او نزدیک انبیا و ائمه(علیهم السلام) بسیاری از #فضایل و #معارف و علوم را میتواند یاد بگیرد و عمل بکند و منتشر بکند (این سرمایه در انسان هست).
اگر کسی این #سرمایه را شناخت، خود را ارزان نمیفروشد؛ هرگز نمیگوید من حالا که مدرس شدم یا درس سطح میگویم یا درس خارج میگویم همین مقدار بس است. در تعبیرات دینی ما آمده است: اولین روز جهلِ یک #حوزوی یا #دانشگاهی آن وقتی است که بگوید من فارغ التحصیل شدم؛ خب حیف نیست که آدم به دنبال نخود سیاه برود و خودش را ارزان بفروشد بگوید من حالا امام جمعه یا جماعت شدم ؟! اگر انسان میتواند به جایی برسد که نزدیک امام معصوم قرار بگیرد چرا خود را مفت بفروشد؟!
برگرفته از دروس اخلاق سال ۹۵
اهمیت اخلاق
حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی
اهميت اخلاق در حدّ اهميت احكام و در حدّ اهميّت اعتقاد است، طوري كه خداي سبحان مسئلهٴ اخلاق را در رديف احكام به عنوان يك تعهد از امّت أخذ كرد.
اينطور نيست كه اخلاق يك امر جزئي باشد و تأثيري هم در سعادت جامعه نداشته باشد، جزو امور فرعي باشد. يك وقت يك امّت ميتواند پيشرفت كند كه خوش برخورد باشد، اوّلاً با خود خوش برخورد باشد، خود را ارزان نفروشد، ثانياً از محيط خانواده خود به خوبي رعايت كند، ثالثاً از ارحام به خوبي رعايت كند، رابعاً از يتامي به خوبي پرستاري كند، خامساً از مساكين به خوبي نگهداري كند، سادساً از مردم هر كه هست خواه مسلمان، خواه كافر با احترام برخورد كند.
تنها راه رهايي
باید بدانند که حقیقت #انتظار فرج حضرت که از افضل عبادات است آن است که هر فرد شیعه و مسلمان، در اعمال و رفتارش در معاشرتها و معاملات و عبادات ؛ خود را به رنگ غیر مسلمان درنیاورد و از مسیر صحیح اسلامی قدمی فراتر نگذارد و همانطور که امام صادق علیه السلام امر فرموده، هر صبح و شام با عرض سلام و اخلاص به حضرتش تجدید عهد نماید و بر فراقش گریان باشد و شب و روز از خداوند بخواهد که هدایت کننده خلق، نجات دهنده بشر را از پس پرده خارج نماید و اگر کسی لفظا منتظر فرج باشد، ولی در محمل رفتارش خلاف انتظار باشد، مورد سخط الهی است و بداند که حوادث خطرناک این عصر و زمان ایمان او را خواهد ربود. (سید کاظم تبریزی)
تنها راه رهایی - دعا برای تعجیل در امر فرج از دیدگاه مراجع بزرگ تقلید - ص ۸۲
درخواست رجعت
بخش ششم: درخواست رجعت
رجعت به معنای بازگشت دوباره به دنیا، و از اعتقادات شیعه است که در این قسمت شش فراز به آن اختصاص یافته و دعاکننده این درخواست را از خداوند متعال طلب میکند:
درخواست رجعت، در زیارات دیگر نیز آمده است:
و ان حال بینی و بین لقائه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما و أقدرت به علی خلیقتک رغماً - فابعثنی عند خروجه ظاهراً من حفرتی، مؤتزراً کفنی، حتی أجاهد بین یدیه، فی الصف الذی أثنیت علی أهله فی کتابک، فقلت: «کأنهم بنیان مرصوص»؛ [صف:۴]
… و اگر میان من و امام مهدی علیه السلام و ظهور و دیدارش، قانون مرگ که آن را بر بندگانت مقرر و حتمی و برخلاف میلشان بر آنها مسلط ساختی حائل شد، مرا به هنگام ظهور او از آرامگاهم برانگیز؛ در حالی که کفن خویش را بر شانه و کمر بسته ام، تا پیشاروی یاران آن حضرت جهاد کنم و از طلایه داران سپاهی باشم که آنان را در کتاب آسمانی ات این گونه ستودی: «همانند دیواری که اجزایش را با سرب به هم پیوند داده باشند، میجنگند».
نیز در زیارت امام مهدی علیه السلام میخوانیم:
و ان أدرکنی الموت قبل ظهورک، فأتوسل بک الی الله سبحانه أن یصلی علی محمد و آل محمد و أن یجعل لی کرة فی ظهورک و رجعة فی أیامک؛
اگر مرگ، پیش از ظهور شما، مرا دریابد، در پیشگاه خدا به شما توسل میجویم که بر محمد و خاندانش درود فرستد و بار دیگر ما را در عصر ظهور و حکومت عادلانه و باشکوه شما به دنیا بازگشت دهد….
منتظر، در زندگی اش باید واقع نگر باشد و آن را با رؤیا و خواب و خیال، سپری نکند. او ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را انتظار میکشد و دعاگوی تعجیل در فرج حضرت است؛ اما در عین حال، احتمال میدهد که نتواند در دوره عمر خود، ظهور را درک کند.
آری؛ منتظر، مرگ را واقعیتی نزدیک میداند. در نظر او ظهور
هم، نزدیک است؛ اما در عین حال، با این تصور که ممکن است مرگ او زودتر از فرج محقق شود، برای رجعتش در زمان ظهور، دعا میکند.
نگاه به مرگ در زندگی مهدوی، مانند دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام است که مرگ را «زائری قریب» دانسته که به زودی سراغش میآید؛ بنابراین فاصله اش را تا مرگ، اندک میداند و برای استقبال از آن، آماده است.