فرزندان امام حسن علیه السلام در کربلا
در زمان امام حسین علیه السلام که یکی از تلخ ترین دوران امامت اهل بیت علیهم السلام بود، تنها گروه اندکی آن حضرت را یاری کردند. از میان یاران آن حضرت، فرزندان امام مجتبی علیه السلام نیز حضور داشتند که ذیلا به معرفی آن عزیزان می پردازیم:
فرزندان امام مجتبی علیه السلام که در کربلا حضور داشتند چهار نفر بودند: قاسم، ابوبکر، عبدالله، حسن بن حسن معروف به حسن مثنی.
1.. قاسم بن الحسن
مادر قاسم بن الحسن «رمله» نام داشت، وی نوجوانی بود که هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود، هنگامی که برای اجازه رفتن به میدان خدمت امام حسین علیه السلام رسید، امام او را در آغوش گرفت و هر دو آنچنان گریستند که از حال رفتند. [1]
2.. ابوبکر بن الحسن
او با قاسم از یک پدر و مادر بودند، مرحوم محدث قمی نوشته است: امام باقر علیه السلام فرمود: ابوبکرالحسن را مردی به نام «عقبة الغنوی» به شهادت رساند، و ابوالفرج شهادت او را قبل از شهادت قاسم نقل کرده است؛ امّا عبدی، جزری و شیخ مفید شهادت این نوجوان را بعد از شهادت حضرت قاسم نقل کرده اند. [2]
3.. حسن بن حسن
چهارمین فرزند امام مجتبی علیه السلام که در حادثه کربلا حضور داشت «حسن بن حسن» معروف به حسن مثنی است، وی در روز عاشورا به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد و سر انجام روی زمین افتاد؛ هنگامی که سپاه دشمن برای جدا کردن سرها آمدند، دیدند او هنوز زنده است و رمقی در بدن دارد، زنی به نام «اسماء» که از خویشاوندان مادری او بود وساطت کرد و او را با خود به کوفه برد و مداوا نمود تا بهبود یافت و بعد به مدینه رفت. [3]
4.. عبدالله بن الحسن
عبدالله بن الحسن نیز فرزند دیگر امام مجتبی علیه السلام است که در کربلا به شهادت رسید، وی در روز عاشورا هنگامی که کوفیان امام علیه السلام را محاصره کرده بودند، خود را به امام رساند و زینب علیها السلام خواست مانع او شود؛ امّا او فریاد می زد: «به خدا قسم! از عمویم جدا نمی شوم» در این هنگام «بحربن کعب» (و برخی گفته اند: حرملة بن کاهل به امام علیه السلام حمله کرد، عبدالله به او فریاد زد: آیا می خواهی عمویم را بکشی؟
او شمشیرش را به طرف امام فرود آورد، که عبدالله دست خود را سپر کرد و دستش قطع شد. امام علیه السلام وی را در آغوش گرفت و فرمود: ای پسر برادرم! صبور باش تا به پدران خود ملحق شوی. در این هنگام حرمله تیری به او زد و او در حالی که در دامان عمو قرار داشت به شهادت رسید. [4]
پی نوشت ها:
[1] ابصارالعين، ص 36.
[2] نفسالمهموم، ص 325.
[3] حياة الحسين ج 3 ص 652.
[4] لهوف ص 15.
راز عاقبت به خیر شدن جناب حرّ
1.سپری به نام «ادب»
جناب حرّ هر چند خطاهای بزرگی داشت - به عنوان مثال قصد داشت که حضرت سید الشهدا علیه السلام را به دشمن تحویل دهد یا اینکه راه را بر حضرت بست- اما این خطاها را جبران کرد. ایشان در عین این که با امام مخالفت می کرد ولی ادب را هم رعایت می کرد. بخصوص در احترام نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها ادب خود را به شکل برجستهای نشان داد. آن چنان که وقتی حضرت خطاب به او فرمودند: «سَکَلَتکَ اَمُّک؛ مادرت به عزایت بنشیند» جناب حرّ گفت: «اگر در میان عرب کسی جز شما مادرم را یاد می کرد من نیز مادر او را یاد می کردم اما عظمت مادر شما حضرت زهرا سلام الله علیها مانع از این کار است.» به عبارت دیگر نقطه برجسته ی ادب حّر در برابر امام، مسئله ادب او نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها است.
امروز در جامعه ما این مسئله بسیار مورد نیاز است و ما بسیار به این سپر بزرگ (ادب) نیاز داریم. برای منتظران امام عصر علیه السلام نیز این مسئله درس بزرگی است که حتی با دشمن خود «ادب» را مراعات کنند.
2.تفکر و تعقل
روایت داریم که یک ساعت تفکر از عبادت 70 سال بهتر است. از شیخ مرتضی انصاری سوال کردند که چگونه چنین چیزی ممکن است؟ آیا می شود کسی یک ساعت تفکر کند و این تفکر او از عبادت 70 ساله یک عابد برتر باشد؟ شیخ انصاری فرمودند: «بله، فکری مانند فکر جناب حرّ در روز عاشورا؛ او یک ساعت تفکر و تأمّل کرد و بهشت و جهنم را تشخیص داد؛ اما عمر سعد سالها عبادت کرد و در پایان نتوانست راه درست را تشخیص دهد» بنابراین برتری یک لحظه تفکر از 70 سال عبادت را می توان از جناب حر آموخت.
پنج خصلت مهم
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
خَمسٌ مَن لَم تَکُن فِیهِ لَم یَکُن فِیهِ کَثیرُ مُستَمتَعٍ: اَلعَقلُ وَ الدِّینُ وَ الأدَبُ وَ الحَیاءُ وَ حُسن ُالخُلقِ؛
پنج خصلت است که در هر کس نباشد، بهره ی چندانی در او نیست: خرد، دین، ادب، حیا و اخلاق نیکو.
(حیاة الامام الحسین علیه السلام، ج ۱، ص ۱۸۱)
شرح حدیث:
درخت وجود آدمی وقتی ثمربخش است که شاخ و برگ و میوه دهد. ثمر این درخت، صفات نیک و خصلتهای پسندیده است. پنج صفتی را که امام حسین(علیه السلام) در این حدیث به عنوان عناصر خیرآفرین از آنها یاد می کند، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی، منبع برکت و آثار نیک است:
«عقل»، بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و حجّتی درونی و پیامبری باطنی است که راه زندگی صحیح را به آدمیان نشان می دهد.
«دین»، زندگی بر مدار خواست خداوند و به کار بستن اوامر پروردگار، در همه ی ابعاد است.
«ادب »، نشان کمال خرد و وارستگی انسان از رذیله ی جهل است و انسان را مورد احترام و محبوبیّت نزد دیگران قرار می دهد.
«حیا»، صفتی ارزشمند است که آدمی را از آلوده شدن به مفاسد و حریم شکنی و بی عفتی باز می دارد.
«حسن خلق»، برترین فضیلت یک مسلمان است و صفتی است که خداوند، پیامبر محبوبش حضرت محمد(ص) را به خاطر آن ستوده است. افراد خوش اخلاق، زندگی بهتر و روابط صمیمانه تری با دیگران دارند و در خانه ی دلها نفوذ می کنند.
این صفات شایسته ی پنجگانه، وجود آدمی را پرثمر می سازد و کسی که از این اوصاف بی بهره باشد، انتظار خیری از او نیست. خود را به این صفات آراسته کنیم و اگر از آنها برخورداریم، بر آنها بیفزاییم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
شعار محوری هر محرم؛ مطالبه خون اباعبدالله علیه السلام از ظالمین و مستکبرین
آیتالله جوادی آملی:
جمله «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ» شعار رسمی ما در ایام محرم است که شامل دو بخش میشود.
بخش اول این است که ما مصیبتزدهایم و سوگوار، اجر ما از ذات اقدس الهی باشد. خدای سبحان به همه عزاداران اجر سوگواری را مرحمت کند و میگوییم «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(ع)» نهتنها اجر بدهد اجر مهم و عظیم عطا کند.
این جمله «وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ» یعنی خدایا آن توفیق را به ما مرحمت کن که ما خونبهای حسینبنعلی(ع) را از ظالمان بگیریم. این دعا و شعار رسمی ما شیعههاست. این بخش دوم برای همیشه یک پیام زنده دارد و عاشورا را برای همیشه زنده نگه میدارد. ما در این دعا از ذات اقدس الهی مسألت میکنیم آن توفیق را به ما بدهد که ما خونبهای حسینبنعلی(ع) را بگیریم.
خداوند در قرآن فرمود هر کس مظلومانه کشته شد ما برای اولیای او حق قصاص قائلیم و ما فرزندان حسین بن علی(ع) هستیم. پدر ما را شهید کردند و ما حق داریم خونبها بگیریم. ما فرزندان حسین بن علی علیه السلام هستیم برای اینکه وجود مبارک پیغمبر(ص) اعلام رسمی کرد و فرمود ما حاضریم شما را بهعنوان فرزندی قبول کنیم بیایید بچههای ما بشوید «أنا و علی ابوا هذه الامه».
امام هر عصری همین شعار را دارد و وجود مبارک حسین بن علی(ع) هم میفرماید بیایید فرزند ما بشوید ما هم شیعه او شدیم، پس پدر ما را شهید کردند و ما تا روز قیامت حق داریم خونبهای پدرمان را بگیریم.
این شعار تنها برای ثواب نیست بلکه درس شهادت و درس جهاد است.پس اینها که در دفاع مقدس و مانند آن با صدامیان یا صهیونیستها یا آلسعود مبارزه میکنند اینها دارند خونبهای حسینبنعلی (ع) را میگیرند برای اینکه شعار رسمی ما این است. بنابراین جریان کربلا و شهادت سالار شهیدان برای همیشه درس و پیامی برای گفتن دارد.
حربن یزید ریاحی
آهسته سر به دامن مولا سپرد و رفت
چشمان خود به آبی دریا سپرد و رفت
سبقت گرفت از همه یارانِ سابقش
در راه عشق آبرویش را سپرد و رفت
وقتی که دید خاطر زینب مکدر است
خود را به تیغ تیز؛ دریغا! سپرد و رفت
دل کنده بود از همه دنیا به عشق یار
او هر چه داشت جمله به اعدا سپرد و رفت
هرچند بر حسین علی راه بسته بود
جان را ولی به زاده زهرا سپرد و رفت
یک جان که بیشتر به خدا در کفش نبود!
آن هم به وقت حمله به یغما سپرد و رفت
وقتی که رفت شعلهی آتش به سینه داشت
جنگیدنش ولی به تماشا سپرد و رفت
لب تشنه بود و خسته ولی پیش آفتاب
آن پیکرش به غربت صحرا سپرد و رفت…
محسن علیخانی