اصلاح جامعه؛امر به معروف ونهی از منکر
یکی از فرایضی که همواره در اسلام مورد تاکید بوده است و عمل به آن موجب بقای جامعه و سلامت آن دانسته شده فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است.
گسترهی شمول امر به معروف و نهی از منکر در مباحث نظری اسلام تا حدی است که هر سه ساحت دین یعنی فقه و احکام، کلام و عقاید، و بالاخره اخلاق و تربیت را در برمیگیرد و علاوه بر متون و نصوص دینی، عالمان فراوانی دربارهی ابعاد مختلف آن از دیدگاههای گوناگون ابراز نظر کردهاند و کتب فراوانی در این زمینه نگارش یافته است.
قال الله تعالی:
(وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). (آل عمران، آیهی 104)
و باید از شما مسلمانان برخی (که دانا و با تقواترند)، خلق را به خیر و صلاح دعوتکنند و مردم را به نیکوکاری امر کرده، از بدکاری نهی کنند و آنانند رستگاران.
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (اعراف، آیهی 157)
آنان که پیروی کنند از رسول و پیغمبر امّی که در تورات و انجیلی که در دست آنهاست [نام او را] نگاشته مییابند، [او] آنها را امر به نیکویی و نهی از زشتی خواهد کرد و بر آنان هر طعام پاکیزه را حلال و هر پلید و منفور را حرام میگرداند و احکام پر رنج و مشقتی را که چون زنجیر بر گردن خود نهادهاند بر میدارد. پس آنان که به او گرویدند و از او حرمت و عزّت نگاه داشتند و یاریش کردند و نوری که بر او نازل شد پیرو شدند آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند.
هر مسلمانی اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را میداند و اگر به آیات کریمهی قرآن مجید و اخبار و احادیث مرویه از پیغمبر اکرم و اوصیای بزرگوار آن حضرت صلوات الله علیهم اجمعین رجوع نماید، درجهی ترغیب و تأکید خداوند متعال و اولیای اسلام را دربارهی این دو واجب بزرگ، میفهمد.
میخواهیم از آنهایی که از خدا میترسند و ندای وجدان پاک انسانیت را میشنوند بپرسیم که مسئول این گناهان و معصیتهایی که متداول شده و زشتی و قبح پارهای از آنها از میان رفته، کیست و آن کسانی که به طور کلی امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمودهاند، عذرشان چیست؟
اهل اطلاع و بصیرت میدانند که یکی از بزرگترین علل انحطاط و عقب ماندن ما مسلمانان امروزه از کاروان ترقی و تمدن، و رواج بازار فساد و اخلاق سیئه و بیگانهپرستی- که در میان ملل اسلامی بیسابقه است- ترک امر به معروف و نهی ازمنکر و فقدان شجاعت اخلاقی و صراحت لهجه است.
امروز هم اگر بخواهیم مانند اسلاف و گذشتگان خود به کمال مجد و شرف برسیم و طوری زندگی کنیم که دست دشمنان از سر ما کوتاه و از این بینظمیها و هرج و مرجها نجات یابیم، باید با تمام خلوص نیت در مقام رفع موانع و معایب برآمده، امر به معروف و نهی از منکر نماییم.
معلوم است که تعلیمات اسلامی بهترین و کاملترین تعالیم آسمانی است و ممکن نیست که جامعتر از آن به فکر هیچ مشرّع و قانونگذاری برسد، اما این تعلیمات وقتی سودمند خواهد بود که توسط امر به معروف و نهی از منکر اجرای آن ضمانت گردد.
اسلام نه فقط به تمام افراد حق داده است که در اجرای قواعد و تعالیم اسلامی نظارت کنند، بلکه آن را از وظایف حتمی هر فرد دانسته و پیروان خود را در ترک این وظیفه مورد بازخواست و مؤاخذه قرار میدهد و با حفظ این اصل بزرگ، میخواهد عالیترین مجتمع بشری را تشکیل دهد.
این کانونهای بدبختی و این مؤسسات قمار و ربا و این گناهان کوچک و بزرگ در جوامع مسلمین ثمرهی مسامحه در ادای این وظیفه است.
این ظلم و ستم و انواع تقلّبها و خیانتها و پشت هم اندازیها و جلو آمدن اشخاص نالایق و روی کار آمدن مردمان منفعت پرست و فاسد الاخلاق و تکثیر جرائم و جنایات، معلول اجرا نشدن حدود اسلامی است. اگر دست دزد را میبریدند، یا میخواران و مرتکبین اعمال زشت دیگر را مطابق موازین اسلامی به کیفر میرساندند، هرگز برایجلوگیری از این مفاسد محتاج به صرف این مخارج هنگفت و این تشکیلات عریض و طویل بیفایده نمیشدند.
البته توجه به این موضوع و اعمال نظارت و مواظبت در اجرای احکام و تکالیف و رعایت آداب حسنه، محتاج به حصول یک مرحله از رشد و فهم است و تا سطح معارف و معلومات جامعه به حدّ کافی ترقی نکند نباید انتظار داشت که همه و هر کس در امر به معروف و نهی از منکر ساعی و کوشا باشد، ولی نمیتوان این جهت را عذر مقبولی شمرد و خود را در کوتاهی و غفلتی که نسبت به ادای این وظیفه روا داشتهایم بیتقصیر و معذور بدانیم.
راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر - آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی
دلداده آيات وحي
رسول خدا صلي الله عليه و آله در ضمن سفارشات خويش براي امت اسلام از دو امانت گرانسنگ و ارزشمند ياد كرده و فرمود: «اِنّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْن كِتابَ اللّه ِ وَعِتْرَتي وَلَنْ يَفْتَرِقا حَتّي يَرِدا عَلَيَّ الْحَوْض»؛«من در ميان شما دو امانت گرانسنگ مي گذارم، كتاب خدا و عترت من و آن دو هيچگاه از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد شوند».
طبق اين گفتار مهم رسول اللّه صلي الله عليه و آله ، قرآن و عترت تا روز قيامت با هم بوده و تفكيك ناپذيرند. هر كس بخواهد به دامن قرآن پناه بَرَد، بدون در نظر گرفتن راهنمائيها و هدايتهاي اهل بيت عليهم السلام راه به جايي نخواهد بُرد، چرا كه آنان چراغهاي هدايت به سوي انوار معنوي قرآن هستند و لطائف و ظرائف و نكته هاي ناب قرآن، در نزد آن بزرگان است. در زيارت جامعه مي خوانيم: «السَّلامُ عَلي مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّه ِ وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللّه ِ وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللّه ِ وَحَفَظَةِ سِرِّ اللّه ِ وحَمَلَةِ كِتابِ اللّه ِ؛ سلام بر آنانكه [دلهايشان] محل معرفت خداست و مسكن بركات حق و معدن حكمت پروردگار، آنانكه پاسداران رازهاي الهي و حاملان كتاب خدا هستند». ابونواس شاعر در قصيده اي كه براي امام رضا عليه السلام قرائت كرد به اين حقيقت اشاره دارد: مُطَهَّرُونَ نَقيّاتٌ ثيابُهُمُ تَجْري الصَّلوةُ عَلَيْهمْ اَيْنَما ذُكِرُوا
«آل پيامبر صلي الله عليه و آله دامنشان از هر گناه و آلودگي پاك و مطهر است و هرگاه نامي از آنان به ميان آيد، درود و سلام بر آنان فرستاده مي شود.»
فَاَنْتُمُ الْمَلاَءُ الاَْعْلي وَعِنْدَكُمُ عِلْمُ الْكِتابِ وَماجاءَتْ بِهِ السُّوَرُ
«شمائيد آن ملأ اعلي و نزد شماست علم كتاب و آنچه از سوره ها آمده است.»
بر اين اساس فهميدن كلام خدا و راز و رمز آيه هاي قرآن، بدون رهنمودهاي ائمه اطهار عليهم السلام كاري دشوار، بلكه ناممكن است. در اين راستا به سراغ رهنمودهاي حضرت رضا عليه السلام در زمينه آيات وحياني كلام خدا رفته، بازتاب انوار درخشان وحي را در سيره و سخن آن حضرت به نظاره مي نشينيم.
با مروري اجمالي به زندگاني پربركت امام رضا عليه السلام روشن مي شود كه قرآن، در سيره و سخن آن گرامي جايگاه ويژه اي داشته و امام عليه السلام ، زندگي روزمرّه خود را با آيه هاي وحي آنچنان عجين كرده بود كه نور قرآن، در تمام ابعاد زندگيش پرتو افشاني مي كرد. ابراهيم بن عباس يكي از همراهان حضرت رضا عليه السلام در اين زمينه مي گويد: «وَكانَ كَلامُهُ كُلُّهُ وَجَوابُهُ وتَمَثُّلُهُ اِنْتِزاعاتٍ مِنْ الْقُرآنِ الْمَجيد وَكانَ يَخْتِمُهُ في كُلِّ ثَلاثٍ وَكانَ يَقُولُ لَوْ اَنّي اَرَدْتُ اَنْ اَخْتِمَهُ في اَقْرَبَ مِنْ ثَلاثٍ لَخَتَمْتُ وَلكِنّي ما مَرَرْتُ بِآيَةٍ قَطُّ اِلاّ فَكَّرْتُ فيها في اَيّ شَي ءٍ اُنْزِلَتْ؛همه سخنان، پاسخها و مثالهاي آن حضرت، برگرفته از قرآن مجيد بود. هر سه روز يكبار قرآن را ختم مي كرد و مي فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز هم مي توانم آنرا ختم كنم. امّا هرگز آيه اي را تلاوت نمي كنم، مگر اينكه در آن مي انديشم كه در باره چه چيزي نازل شده است.»
حضرت رضا عليه السلام در مورد پيروي از آيات الهي مي فرمود: «قرآن كلام و سخن خداست، از آن نگذريد و هدايت را در غير آن نجوييد كه گمراه مي شويد.»
حکایتی تربیتی از امام رضا علیه السلام
ادعای تشیّع
هنگامی که امام علیه السلام در خراسان بود گروهی از راه دور برای زیارت او به درب منزل حضرت آمدند و اجازه خواستند به حضور او شرفیاب گردند. دربان حضرت به حضور او رسید و عرض کرد: گروهی آمده اند و می خواهند به محضر شما برسند و می گویند ما شیعه علی علیه السلام هستیم.
امام رضا علیه السلام فرمود: من مشغولم، به آنها بگو برگردند.
دربان کنار در آمد و به آنها گفت: حضرت مشغول است و کسی رانمی پذیرد.
آنها رفتند و روز دوم آمدند و همان سخن خود را تکرار کردند و امام علیه السلام آنها را نپذیرفت تا دو ماه هر روز می آمدند و می گفتند: ما شیعه علی علیه السلام هستیم و می خواهیم به حضور امام علیه السلام برسیم و حضرت آنها را نمی پذیرفت تا اینکه از ملاقات امام مایوس شدند و به دربان گفتند: به مولای ما بگو ما شیعیان پدرت علی بن ابیطالب علیه السلام هستیم و با این نپذیرفتن شما دشمنانمان ما را مورد شماتت قرار می دهند، ما این بار بر می گردیم و بخاطر شرمندگی و خجالت و عجز از تحمل شماتت دشمنان از دیار خود هم می گریزیم.
آنها را به حضرت رسانید. آنگاه امام علیه السلام به دربان فرمود: اجازه بده وارد شوند، آنها به حضور آن حضرت رسیدند و سلام کردند اما امام علیه السلام جواب آنها را که نداد اجازه نشستن نیز به آنها نداد و همین طور ایستاده بودند تا اینکه گفتند: یا بن رسول اللّه! این چه ستم بزرگ و خفتی است که بعد از دو ماه نپذیرفتن و در بدری به ما می رسد و چه آبروئی بعد از این ما می ماند؟
امام علیه السلام فرمود: این آیه را بخوانید: و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر (یعنی: آنچه از سختی به شما رسید از خود شما بود و خداوند بسیاری از گناهان را می آمرزد.)
من جز به پروردگارم و به رسول خدا و امیر المؤ منین و پدران پاک و معصومم علیهم السلام اقتدا نکردم، شما خود را سرزنش
کنید، من از آنها پیروی کردم.
گفتند: چرا ای پسر رسول خدا؟
فرمود: بخاطر اینکه ادعا کردید شیعه علی بن ابیطالب هستید.
و ای بر شما، شیعه علی همانا حسن و حسین و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابی بکرند که هیچیک با امر و نهی او مخالفت نکردند اما شما ادعای پیروی از او را دارید در حالی که در اکثر اعمال خود مخالف او هستید و در بسیاری از واجبات مقصرید، در بسیاری از حقوق برادران دینی خودی سستی می کنید و آنجا که نباید تقیه کنید تقیه می کنید و آنجا که باید تقیه کنید نمی کنید.
اگر می گفتید دوستدار علی علیه السلام هستید و دوستدار دوستان او می باشید و دشمن دشمنان او هستید مخالف سخن شما نبودم، اما شما ادعای مرتبه بزرگی (شیعه علی علیه السلام) را نمودید که اگر قول و عمل شما یکی نباشد هلاک می شوید مگر اینکه رحمت خدا شما را حفظ کند.
گفتند: یابن رسول اللّه! ما از سخن خود را خداوند استغفار کرده و بسوی او توبه می کنیم و همان گونه که به ما آموختید می گوییم ما دوستدار شما و دوستان شما و دشمن دشمنان شما هستیم.
امام علیه السلام فرمود: مرحبا ای برادران و دوستان من، بیایید، بیایید، بیایید و همه را یک به یک در آغوش گرفت و به دربان فرمود: چند مرتبه مانع ورود آنها شدی؟
دربان عرض کرد: شصت بار.
حضرت فرمود: شصت بار متوالی نزد آنها برو و به آنها سلام کن و سلام مرا به آنها برسان که با استغفار و توبه ای که کردند گناهان آنهابخشیده شد و بخاطر محبتی که به ما دارند مستحق کرامت شدند، به امور آنها و خانواده شان رسیدگی کن و مشکلاتشان را بر طرف نما و از پول و بخششهای دیگر بهره مندشان گردان.
عنایات و معجزاتی از امام هشتم ( علیه السلام )
حضرت رضا فرمودند: سید محمدرضا گلپایگانی امشب درب حرم را باز نماید
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای سعید اشراقی نقل کردند که آیت الله گلپایگانی در این اواخر عمرشان که از زیارت مشهد مقدس مراجعت کرده بودند و من به دیدنشان رفتم موقعی که میخواستم حرکت کنم اجازه مرخصی خواستم فرمود: بنشین یک مطلبی را به شما بگویم.
من نشستم؛ آقا فرمودند: در این سفر که به زیارت حضرت رضا علیهالسلام مشرف بودم، شب آخر که به حرم مشرف شدم فکر کردم چون فردا وقت حرکت است دیگر نمیتوانم به حرممشرف شوم همان شب زیارت وداع خواندم و از حضرت خداحافظی کردم، آمدم منزل «از روی تنبلی» قصد داشتم که دیگر صبح به حرم مشرف نشوم.
چون هنگام سحر شد دیدم زنگ تلفن به صدا در آمد، گوشی را برداشتم دیدم میگوید: امشب یکی از خدام آستان قدس حضرت «رضا علیهالسلام» که مورد وثوق همه است حضرت رضا علیهالسلام را در خواب دیده که فرموده است: که باید امشب درب حرم را حاج سید محمدرضا گلپایگانی باز نماید. لذا تا شما تشریف نیاورید درب حرم باز نخواهد شد.
من از این خبر خوش برخاستم و رفتم پس از انجام مأموریت به حرم مشرف شدم و آن بزرگوار را دوباره زیارت کردم و مرخص شدم.
من که کبوتر دلم، انس گرفته با رضا
میشنوم ز قدسیان زمزمه رضا رضا
ای به نثار مقدمت گوهر اشک دیدهام
ای بفدای جان تو، جان بهلب رسیدهام
من به بهای هستیم، مهر تو را خریدهام
نیست به جز ولای تو، مشی و مرام، ایدهام
مبادا سازید از درت خدا مرا جدا رضا
مبادا سازد از درت خدا مرا جدا رضا
ای یوسف زهرا...
ای یوسف زهرا که صدها هزار یوسف از حسن جمالت حیران شده و هزاران خویشتن دار صبور از عشق دیدارت، گریبانها را شکافته که: ای پیدای پنهان! رخ بنما، خود را هویدا کن.. شمع افروز، ظلمت ها را پنهان کن.. ابرهای تیره بلا را که باران حوادث بر سر یاران میبارد، پس زن، بر باد ده، با آفتاب رخت، دل عشاقان را امیدبخش که هم اینک شور و شر و خوف و ضر فراگیر شده و امن و امان از میان رفته؛ تنها یک روزنه امید دوستانت را نوید میدهد و تحمل سهمگین ترین رنج و بلا را بر آنان هموار میسازد که برق ذوالفقار علی را در دست با قدرتت ببینند و چشم های رمد دیده به نور جمال دل آرایت روشن گردد.ای آب زندگانی و ای دریای بیکران اسماء و معانی! از ندیدنت دیدههایمان گریان و اشکهایمان چون باران است.
ای نوح! ای ربان کشتی اهل بیت! غرق زدگان را دریاب و کشتی را از طوفان بلا برهان. ای نور برگزیده حق که انوار مصطفی و مرتضی از نور رخت نمایان است، می ناب ولایت را بیساغر و پیاله به ما بیاشامان تا زعشقت بیشتر مخمور ومست گردیم که این راه، همی عاشق میخواهد نه عاقل و سرمست میخواهد نه خامل.
ای نفحة الرحمن! از آن دم مسیحائیت نفحهای رحمانی بر قلوبمان بنواز که حیات تازه بگیرد، شکوفا گردد، به طرب آید و رقص کنان بر شب پرههای دیو صفت بتازد و ددان را از سر راه خوبان بردارد تا همه انسیان و پریان بر کف پایت سر نهندو چون تو لب بگشایی استادان سخن و ادیبان بیان لب فرو بندند و چون تو دستور دهی، فرمان اطاعت تو برند چرا که خسروان جهان خاک پایت را تاج بر سر نهند و آسمان و زمین بر سایر افلاک فخر ریزند که تو را در بر دارند هرچند تمام افلاک و فلک الافلاک به وجود ذیجودت زندهاند و سرخوش، و زمین و زمان و خور و ماه و انس و جان و فرشته و پری، همه از پرتو رویت فروغ گیرند و به حرکت و نشاط درآیند.