حکمت طلب نصرت و یاری خداوند از بندگان
نظر بر اینکه خداوند جلّ شأنه در کلام مجیدش ــ (اِنْ تَنْصُرُوا الله یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَـبِّتْ اَقْدامَکُمْ)( سوره محمّد (صلی الله علیه وآله) آیه 7) ــ شرط کمک و یاری به بندگان خود را ــ برای ثبات قدم در راه حق و صراط مستقیم در دنیا و آخرت ــ این قرار داده که آنها هم او را یاری نمایند ، و حضرت احدیّت جلّ شأنه اگر چه واجب الوجود و غنیّ بالذات است و محتاج به یاری غیر نیست ، و لکن مهمترین حکمت این درخواست از بندگان دو جهت است : جهت اوّل :آنکه در مقام بندگی و دوستی نسبت به ذات مقدّس الهی امتحان شوند ، پس اگر بندگی و دوستی آنها حقیقت و واقعیت داشته باشد ; باید در کمک و یاری به او در هر عنوان و مقامی که امر فرموده ; سعی و کوشش تمام داشته باشند . جهت دوّم :آنکه بر حسب آنچه که گفتیم : خداوند متعال از فیض دیگران غنی و بی نیاز است ، بنابراین ; در انتساب و اختصاص بنده برای قابلیّت و استحقاق عنایات الهی هیچ راهی به ساحت قدس اونیست ; مگر بواسطه چنگ زدن و تمسّک به چیزی که عنوان و مورد یاری او جلّ شأنه باشد ، تا قابلیت و لیاقت پیدا نموده و مورد عنایت و فضل و مرحمت کامل و مخصوص او شود . که این عنوان و مورد یاری ; چیزیست که آن را در کتاب خود از طریق وحی بیان نموده و راهنما و هادی بسوی آن ; وجود مبارک و مقدّس حبیب خود حضرت سیّد المرسلین و خاتم النبیّین محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) قرار داده است ، و ائمّه راشدین و اهل بیت معصومین ایشان را ; امین بر حفظ و حراست آن قرار داده است . پس در هر زمان مصداق و عنوانِ نصرت و یاری به حضرت احدیّت جلّ شأنه ; آن وجود مبارک مطهر است که ولیّ خدا در امر دین و شریعت حضرت سیّدالمرسلین (صلی الله علیه وآله)است . و چون در این زمان ; بر حسب ضرورت مذهب حقّ ; و به مقتضای براهین قطعی عقلی و اخبار متواتره نقلی ; ولایت کلیّه الهیّه و خلافت و وصایت نبویّه (صلی الله علیه وآله)به وجود مبارک حضرت خاتم الأوصیاء المرضیّین ، و بقیّة الله من الأوّلین و الآخرین من الأنبیاء و المرسلین ، و حجّة الله علی الخلائق أجمعین ، و نور الله فی السّماوات والأرضین ، أمین وحیه فی الکتاب المبین ، کهف الأمان للإنس و الجانّ ، صاحب العصر و الزمان ، حجّت بن الحسن بن علیّ بن محمّد بن علیّ بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب ، سلام من الرحمان نحو جنابهم ، فإنّ سلامی لایلیق ببالهم . اختصاص دارد ، بنابراین ; اگر کسی بخواهد مورد نصرت و یاری حضرت احدیت جلّ شأنه خداوندقرار گیرد باید سعی در یاری و کمک به وجود مقدّس آنحضرت (صلی الله علیه وآله)نماید ، تا به این وسیله برای کمک و یاری از جانب حضرت احدیت جلّ شأنه قابل و لایق شود ، و بوسیله کمک و یاری خداوند در راه حقّ و صراط مستقیم ثابت بماند ، چرا که قرآن می فرماید :(قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ اَجْراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُربی)( سوره شوری آیه 23) ، که مودّت با ذوی القربی را اجر و مزد رسالت حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه وآله)قرار داده است .
شیوه های یاری رساندن به مهدی قائم آل محمد ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - محمد باقر فقیه ایمانی
دعای خیر
شـیـخ جـلیـل محمد بن یعقوب کلینی از نوفلی نقل کرده که علی بن الحسین ، امام سجاد (علیه السلام ) فـرمود : حضرت رسول (صلی الله علیه و اله ) در بیابان به شتربانی گذشتند و مـقداری شیر از او تقاضا کردند . در پاسخ گفت آن چه در سینه شتران است اختصاص به صبحانه اهل قبیله دارد و آنچه در ظرف دوشیده ام شامگاه از آن استفاده می کنند . پیامبر اکرم (ص ) دعـا کـردنـد خـداونـدا ! مـال و فرزندان این مرد را زیاد کن . از او گذشته در راه به سـاربـان دیـگری برخوردند . از او هم خواست مقداری شیر بدهد . ساربان سینه شتران را دوشیده ، محتوی ظرفهای خود را در میان ظرفهای پیغمبر (صلی الله علیه و اله ) ریخت و یک گوسفند نیز اضافه بر شیر تقدیم نموده ، عرض کرد فعلا همین مقدار شیر پیش من بـود چـنـانـچه اجازه دهید بیش از این تهیه و تقدیم کنم . پیغمبر (صلی الله علیهو اله ) دسـت خـویـش را بـلند کرده و گفتند : خداوندا ! به اندازه کفایت به این ساربان عنایت کن . همراهان عرض کردند : یا رسول خدا ، آنکه درخواست شما را رد می کند برایش دعایی کردی کـه ما همه آن دعا را دوست داریم ولی برای کسی که حاجت شما را برآورد از خداوند چیزی خواستید که ما دوست نداریم .
فـرمودند : ما قل و کفی خیر مما کثر و الهی . مقدار کمی که کافی باشد در زندگی بهتر از ثـروت زیـادی اسـت کـه انسان را به خود مشغول کند . و فرمود : اللهم ارزق محمدا و آل مـحـمـد الکـفاف . خدایا ! به محمد و ال او به مقدار کفایت لطف فرما.
سجاده عشق ( داستان های برگزیده از صحیفه سجادیه ) - یحیی نوری
رمزی برای پیروزی در بحرانهای زندگی
قرآن وقتی از سال های آغازین حکومت اسلامی پیامبر سخن می گوید و روزهای سخت را شرح می دهد، باز از همان رمز طلایی یاد می کند؛ از “ایمان”
در جنگ احد، روزهای سخت و عبرت آموزی بر مسلمانان می گذشت. قرآن رمز پیروزی و راهکار برون رفت از بحران را در هر دو حالت، یک چیز می داند: “ایمان".
آن چیزی که انسان را نجات می دهد و به حرکت وا می دارد، همان معرفت ایمانی است…
در یک مجموعه ی هفت آیه ای از سوره ی مبارکه ی آل عمران که ازجنگ بدر و احد صحبت به میان است، سه بار واژه ی"مؤمنان” تکرار می شود:آیات 121 تا 127 سوره مبارکه آل عمران
«و (به یادآور) زمانى را كه صبحگاهان از میان خانواده خود براى انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بیرون رفتى، و خداوند شنوا و دانا است (گفتگوهاى مختلفى را كه در باره طرح جنگ گفته مى شد مى شنید و اندیشه هایى را كه بعضى در سر مى پرورانیدند مى دانست.(121)»
«(و نیز به یادآور) زمانى را كه دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستى نشان دهند (و از وسط راه باز گردند) و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها كمك كرد كه از این فكر باز گردند) و افراد با ایمان باید تنها بر خدا توكل كنند.(122)»
123- خداوند شما را در” بدر” یارى كرد (و بر دشمنان خطرناك پیروز شدید) در حالى كه شما (نسبت به آنها) ناتوان بودید پس از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن مخالفت فرمان پیامبر نكنید) تا شكر نعمت او را بجا آورده باشید.
124- در آن هنگام كه تو، به مومنان مى گفتى آیا كافى نیست پروردگارتان شما را به- سه هزار نفر از فرشتگان كه (از آسمان) فرود آیند یارى كند؟!
125- آرى (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه كنید- و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید- خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان كه نشانه هاى مخصوصى دارند مدد خواهد داد.
126- ولى اینها (همه) فقط براى بشارت و اطمینان خاطر شماست و گر نه پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حكیم است.
127- (این وعده را كه خدا به شما داده) براى این است كه قسمتى از پیكر لشكر كافران را قطع كند، یا آنها را با زور ذلت باز گرداند، تا مایوس و ناامید (به وطن خود) بازگردند.
تکرار سه باره ی واژه ی “مؤمنان"، در قالب سه مفهوم است: اردوگاه جنگی برای مؤمنان، توکل دل های مؤمنان به خدا، و نصرت و یاری خدا برای مؤمنان.
گزیده ای از سخنان مقام معظم هبری(مد ظله العالی)
کلروفیل ها و اعجاز قرآن
اعجاز در گیاهان
وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات كل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلكم لایات لقوم یومنون.” (انعام/99)
« و این اوست که از ابر باران میفرستد، با آن جوانه های انواع رستنیها را در میآوریم، و از جوانه ماده سبز را درمی آوریم، که با آن ماده سبز دانه های خوشه ای درست میکنیم، و از تاره های نخل پَنگهای خوردنی درست می کنیم، و باغهای انگور و زیتون و انار که ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند را درست می کنیم».
وجه اعجاز:
یکی از جنبه های اعجازگر کتاب آسمانی قرآن، تبیین حقایقی است که در زمان نزول آن برای اهل علم مکشوف نبوده و پیشرفت های علمی در قرون و اعصار سپس تر، بر درستی آن صحه گذارده است.
یکی از این نمونه های اعجاز علمی قرآن، وجود ماده سبز گیاهی است. توضیح اینکه در سلول گیاهی کیسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـیل نامـیـده می شود. کلروفـیل به معنی «ماده سبز گیاهی و سبزینه» است که معادل آن در عربی «خضِر» است (یعنی همان چیزیکه در آیه مطرح شده است). این ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشید را جذب می کند و به انرژی شیمائی تبدیل می کند.
ریشه های گیاه آب و مواد معدنی را از خـاک می مکـنـد کـه بـطـرف بـرگـها رسانده می شـوند و برگها نیز از هوا دی اکسید می گیرند، بعد خَضِر (یعنی کلروفیلها)، مواد غذائی مورد نیاز درخت را تولید می کنند که به سراسر آن صادر می شـود و بدنه درخت و میوه و ثمر آن را درست می کـند.
کیسه غشائی (کلروپلاست) که درسلول قرار دارد بطور متوسط یک پانصدم میلیمتر است. سلول برخی از گیاهان صدها عدد از آن دارند. درون آن انبوهی غشاء وجود دارد. که در آنها خَضِر (ماده سبز، کلروفیل) وجود دارد.
آیه یاد شده از جهت دیگری نیز نکته آموز است و آن اینکه نخل، انگور، زیتون و انار ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند به دیگر سخن ثمر نخل و انگور و انار و زیتون ضمن اینکه همانند نمائی نمی کنند ترکیبات مشترک زیادی دارند. از جمله: همه آنها روغن، آب، پروتئین، مواد معدنی و مواد قندی دارند.
فرازی از نامه حضرت امام خمینی (ره) به همسر بزرگوارشان
تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم، در اين مدت كه مبتلاى به جدايى از آن نور چشم عزيز و قوّت قلبم گرديدم متذكر شما هستم و صورت زيبايت در آئينۀ قلبم منقوش است.
عزيزم اميدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. [حالِ] من با هر شدتى باشد مى گذرد ولى بحمداللّه تا كنون هرچه پيش آمد خوش بوده و الآن در شهر زيباى بيروت هستم؛
حقيقتاً جاى شما خالى است فقط براى تماشاى شهر و دريا خيلى منظرۀ خوش دارد. صد حيف كه محبوب عزيزم همراه نيست كه اين منظرۀ عالى به دل بچسبد.
فروردين 1312 / ذىالقعده 1351
صحیفه امام،ج 1، ص 2