اعمال روز ترويه
روز ترويه (حركت امام حسين عليه السلام از مكّه، در سال (60 ه . ق.)
1 - غسل مستحب: كه در تمام روز، غسل اين روز را مي توان انجام داد.
2 - روزه: ثواب روزه اين روز، كفاره شصت سال است.
بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی ) در اولین جلسه درس خارج فقه سال تحصیلی جدید
بسماللهالرّحمنالرّحیم
بعد از سه ماه و چند روزى که درس تعطیل بود و بحثهاى حوزهها تعطیل بود، حالا بحمدالله باز خدمت آقایان ت رسیدیم و بناى بر مباحثات و بحث فقهى داریم. در این خلال، ماه رمضان بود و این تابستان گرم؛ بعضى به معناى حقیقى کلمه حقیقتاً از ماه رمضان بهره بردند؛ چه بهخاطر اعمال ماه رمضان، روزهى روزهاى گرم و بلند ماه رمضان، بهخاطر دعاهاى ماه رمضان، خشیت و تضرّع و خشوع و مانند اینها و چه بهخاطر فعّالیّتهایى که انجام دادند؛ تبلیغ کردند، احکام دین گفتند، بعضىها مسافرت کردند، بعضى در خود تهران مشغول فعّالیّت بودند. بعضى از مجموعهى شما و بقیهى برادرانى که در تهران هستند واقعاً بهره بردند؛ بعضىهایمان هم نه، بهرهى زیادى نبردیم که بایستى متأسّف باشیم و به فکر جبران باشیم و جبران بکنیم.
آنچه مهم است این است که طلبهى دین، عالم دین و روحانى -به اصطلاح رایج- وظیفهى خودش را در هر برههاى از زمان تشخیص بدهد. اگر وظیفه تشخیص داده نشد، علم و تقوا و مانند اینها به درد نمیخورد؛ یعنى بجا مصرف نمی شود. مثل این است که انسان پول زیادى دارد امّا خبر از بیمارى فرزندش ندارد. خب، اگر میدانست که این بچّه بیمار است و احتیاج به معالجه دارد و مثلاً احتیاج به عمل جراحى دارد، پول هم که در جیبش بود، میرفت معالجه میکرد. وقتى نمیداند این بیمارى را، مطّلع نیست، این بچّه را از دست میدهد یا بیمارى او تشدید میشود؛ درحالىکه امکانش را هم داشت، پولش را هم داشت. [اگر] علم داشته باشیم، تقوا هم داشته باشیم، حتّى شجاعت هم داشته باشیم امّا ندانیم وظیفه چیست، ندانیم موقعیّت کدام است، ندانیم امروز مطالبهى خداى متعال و مطالبهى دین از ما در عرصهى اجتماع چیست، آن علم و تقوا و شجاعت و بقیّهى خصوصیّات مثبت اثر خودش را نمیبخشد؛ و کارکرد لازم را نخواهد داشت. این کلمهى «بصیرت» که ما دائم تکرار میکنیم، بعضىها هم بشدّت اوقاتشان تلخ میشود که چرا فلانى مکرّر میگوید بصیرت بصیرت؛ معنایش این است. یکى از مصادیق مهم بصیرت همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در جامعه وجود دارد. ما میلیونها جوان داریم؛ جوان در معرض فراگیرى است تا چه به او داده بشود. گفت: من که لوح سادهام هر نقش را آمادهام.همهى نقشها را میشود بر روى این لوح ساده کشید؛ چه کسى مبادرت کند، چه کسى دست پیش را بگیرد، چه کسى جلوتر حرکت بکند، یا چه کسى متوجّه بشود که بر این لوح ساده، نقش نامیمون و غلطى کشیده شده است؛ [تا] برود آن را تصحیح کند؛ همهى اینها بصیرت لازم دارد. [باید] بدانیم امروز نیازهاى جامعه را. امروز دشمنان ما پولهاى گزافى را خرج میکنند. این چیزى که عرض میکنیم، تحلیل نیست اطّلاع است؛ انسان به بسیارى از این حرفها علم دارد. پول خرج میکنند براى اینکه بتوانند ذهن جوانِ مسلمانِ مؤمنِ ایرانى را، منصرف کنند، منحرف کنند. از چه؟ از اصل دین؛ نه فقط از نظام جمهورى اسلامى، یا از ولایت فقیه یا امثال اینها؛ [بلکه] از اصل دین، از تعبّد به دین، از مسئلهى تشیّع تا برسد به نظام جمهورى اسلامى و برسد به بقیّهى چیزهایى که وجود دارد؛ دائم دارند شبهه خلق میکنند. کسانى هستند در داخل که ابزار آنها میشوند امّا خیلى از آنها خودشان هم در داخل کشور نیستند؛ در بیرونند، خط میدهند، عنوان و سوژه معیّن میکنند و پخش میکنند و میگویند اینها را بگویید، اینها را ترویج کنید. امروز هم فضاى مجازى یک صحراى بىپایانى است که از همه طرفش میشود حرکت کرد؛ دیگر مثل سابق نیست که شما بخواهید یک مطلبى را بیان کنید، ناچار باشید روى کاغذ بنویسید، آن را پلىکپى کنید یا فتوکپى کنید ده نسخه، صد نسخه، دویست نسخه؛ اینجورى نیست. هر یک نفرى که بتواند با رایانه کار بکند یک رسانه است. مىنشینند پخش میکنند شبهات را، حرفها را، جوانهاى مؤمن را، جوانهاى سالم را گمراه میکنند. اینها را باید شناخت. چه کسى بایستى بیاید وسط میدان و سینه سپر کند و مانع بشود از گمراهى جوانان؟ چه کسى باید مانع بشود از اقدام دشمن براى انحراف ذهن جوانان؟ به عهدهى چه کسى است این کار؟ جامعهى علمى و مذهبى، یعنى روحانیّت، اوّلین وظیفهاش این است؛ مهمترین وظیفهاش این است.
حوزههاى علمیّه باید این قابلیّتها را در خودشان فراهم بکنند؛ قابلیّت سینه به سینه شدن، مواجه شدن با این لشکرِ بىتعدادِ عظیمِ دشمنى و دشمن که به سمت ایمان مردم، به سمت اعتقادات مردم، به سمت سلامت نفْس مردم، به سمت عفّت جوانان سرازیر میشود. پایگاههاى اینترنتىِ فراوانى وجود دارد که هدفشان این است که عفّت جوان را، حیاى جوان مسلمان را -چه پسر، چه دختر- از بین ببرند؛ پردهى حیاى او را بِدرند؛ اصلاً همّتشان این است و براى این برنامهریزى میکنند. خب بعضى از عناوین، عناوین مجرمانه است؛ دستگاههاى گوناگون دولتى وظیفه دارند برخورد کنند و میکنند، لکن آن چیزى که مربوط به ذهن است، به مغز است، به دل است، با تحرّک و اقدام عنصر امنیّتى و عنصر اطّلاعاتى و عنصر نظامى حل نمیشود؛ این ابزارى مناسب با همان بلایى که در آن هست لازم دارد؛ داروى آن بیمارى همان چیزى است که در اختیار روحانیّون است، در اختیار اهل دین است، در اختیار دانایان مذهب است. ما باید خودمان را مجهّز کنیم؛ خیلى از ماها مجهّز نیستیم، خیلى از ماها نمیدانیم، نه از جنبههاى نرمافزارى، نه از جنبههاى سختافزارى. بعضىها با این روشهاى جدید اصلاً آشنایى ندارند، با رایانه و مانند آن اصلاً آشنا نیستند، معنایش را نمیدانند، اهمّیّت این کار را درک نمیکنند. مىبینیم ما؛ در بین مسئولین هم هستند کسانى که اهمّیّت این کار بزرگ را بدرستى و آنچنانکه باید و شاید درک نمیکنند لذا اقدام لازم را انجام نمیدهند. ما شوراى عالى فضاى مجازى درست کردیم براى همین قضیّه؛ براى اینکه مسئولان بیایند دُور هم بنشینند، فکر کنند، متمرکز کنند ارادهها و تصمیمها و اقدامهاى خودشان را براى مواجههى با این حادثهى بزرگ. این یک عرصهاى است که داراى منافع بىشمار و داراى مضرّات بىشمار است؛ عرصهى فضاى مجازى اینجورى است؛ میتوان از آن حدّاکثر منافع را [کسب کرد]؛ همان کارى که آن دشمن میکند، شما [هم] میتوانید بکنید در جهت عکس؛ [یعنى] مفاهیم اسلامى و معارف اسلامى را پخش کنید بدون هیچ مانع و رادعى؛ که بعضىها از این مردمان مؤمن، جوانهاى مؤمن از معمّم و غیر معمّم، روحانى و غیر روحانى -بعضى غیر روحانیّون در این زمینه فعّالتر هم هستند- کارهاى بسیار خوبى را انجام میدهند؛ ناگهان در سطح دنیا یک مطلبى را، یک مفهومى را، یک فکر درستى را منتشر میکنند، طرف مقابل میماند. [پس] بعضى از این جهت نقص دارند که با این کار، با این فن آشنا نیستند؛ بعضى هم مشکلات نرم افزارىدارند، جواب شبهات را نمیدانند، اصلاً خود شبهه را متوجّه نیستند -اینکه امروز چه شبههاى وجود دارد- یک شبههاى صد سال پیش بود، پانصد سال پیش بود، ممکن است آن شبهه اصلاً الان مطرح نباشد؛ ما برویم در کتاب بگردیم، آن شبهه را پیدا کنیم، جواب آن را پیدا کنیم یا [اینکه] نه، ببینیم امروز شبههاى که وجود دارد چیست. البتّه بعضى از شبهاتِ امروز، همان شبهات قدیمى است که لباس نو به آن میپوشانند، این [نوع شبهات] هست امّا بعضى اوقات هم شبهات جدیدى است؛ اینها را باید بشناسیم، اینها را باید بدانیم؛ اینها کارهاى حوزههاى علمیّه است و حوزههاى علمیّه به این کارها باید وارد بشوند. معناى این، آن نیست که ما فقاهت را کنار بگذاریم؛ نه، این عین فقه است. فقه فقط احکام عملى نیست؛ «فقه الله الاکبر» معارف اسلامى است؛ معارف اسلامى شبهه دارد. شما ببینید، مثلاً در باب صلات مسافر؛ فرض کنید در یکى از مسائل صلات مسافر دهها فرع مطرح میشود. دقّت نظر فقهاى ما اینجورى است؛ دهها فرع را مطرح میکنند براى فرض کنید یک مسئلهى “اشتراط اباحه و حلّیّت سفر براى صلات قصر".خب، این یک مسئله است امّا فروع این مسئله الى ماشاءالله؛ مثلاً سیّد در عروه ده فرع، دوازده فرع یا بیشتر مطرح میکند؛ دیگران در جاهاى دیگر گاهى بیشتر هم مطرح کردهاند. خب، در مسائل اعتقادى هم همینجور است؛ در مسائل اعتقادى هم همین تفرّق و تفرّع شبهات فراوان وجود دارد. آن طرف مقابل، یک نقطهى کوچک را میگیرد، روى آن تکیه میکند و ذهنهایى را منصرف میکند. بنابراین این یکى از وظایف عمدهى ما است؛ حوزههاى علمیّه بایستى به این توجّه کنند. خوشبختانه حوزهى علمیّهى تهران هم این روزها یک سر و صورتى، سر و سامانى پیدا کرده و کارهایى شده؛ شنیدم امروز هم افتتاح حوزهى علمیّهى تهران است. میتوان کارهاى بزرگى را در این زمینه انجام داد که امیدواریم انشاءالله خداوند همهى شماها را موفّق کند.
بار الها
وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ،
فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ.
بارالها! تا زمانی که عمرم در اطاعت تو مصروف می گردد مرا از نعمت طول عمر برخوردار فرما و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود به آن پایان ده و روحم را قطع کن پیش از آنکه دشمنی شخص تو متوجه من شود یا خشمت بر من استوار گردد.
شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق - محمد تقی فلسفی
تکمیل کارها
پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
إِسْتِتْمامُ الْمَعْرُوفِ خَیْرٌ مِنْ إِبْتِدائهِ
تکمیل و ادامه کار نیک از آغاز کردن آن بهتر و مهم تر است
شرح کوتاه
در محیط زندگی اجتماعی غالباً به کارها و اقدامات مفیدی برخورد می کنیم که نیمه کاره مانده است; انجام دهندگان آنها تحت تأثیر یک محرک آنی به اصطلاح دامن همّت به کمر زده و مشغول کار شده اند، اما خیلی زود آتش عشق آنها سرد شده و آن را رها کرده پی کار خود رفته اند.
اسلام افراد با ایمان و پشت کارداری را می پسندد که هر عمل مفیدی را شروع می کنند به آخر می رسانند.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
مددکار امام زمانعلیه السلام باشیم
اللّهُمَّ اجْعَلنی مِنْ اَنصَارِهِ وَاَعْوانِهِ و …»
خداوندا مرا از یاران و یاوران او قرار ده
عون : یعنی کمک نمودن دیگری برای رسیدن به خواستهاش، در هر جهتی از جهات و به هر شکلی که باشد را عون و اعانه میگویند.
نکته مهمّی که در اینجا لازم است توجه داشته باشیم اینکه اعانت اصلی از خداست. لذا در سوره حمد - که در هر نمازی لازم است خوانده شود میگوییم : «اِیّاکَ نَعبُدُ وَایّاکَ نَستَعینُ» «فقط تو را میپرستیم و فقط از تو استعانت میجوییم».
پس اصل استعانت از خداست لذا ابزار استعانت را خداوند در اختیار ما قرار داده است و از ما خواسته که از آنها مدد بجوییم، میفرماید: «اسْتَعینُوا بِالصَّبرِ وَالصَّلواة»؛ «به وسیله صبر و نماز استعانت بجویید». و فرمودهاند که: مراد از صبر روزه است و بهترین مُعین خداوند است. «إنَّهُ خَیرٌ ناصرٌ وَمُعین؛ خداوند بهترین یار و مددکار انسان است» به خصوص نسبت به امام خودش. «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَالَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیواةِ الدُّنْیا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»؛«البته که ما فرستادگانمان و کسانیکه ایمان آوردهاند را در زندگانی دنیا و روز بپا خاستن شاهدان، یاری میکنیم». و بعضی آیات دیگر که این معنا در آنها تاکید شده است.
در درجه بعد کمک و یاری امام زمانعلیه السلام به وسیله افرادی است که به امر خداوند میبایست نسبت به امام زمان «عجّل اللَّه فرجه» یاری و کمک برسانند.
در آیات قرآن و در روایات تاکید شده است که مؤمنین یکدیگر را یاری و اعانت کنند. خداوند میفرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقْوَی ؛«یکدیگر را در کار نیک و تقوی یاری نمایید». یعنی انسان در هر کار خیری باید مشارکت داشته باشد. اعم از اینکه کار بستگان او باشد یا غیر آنها. پس کمک کردن در کار تقوی و فضیلت و نیکوکاری از سوی خداوند خواسته شده است.
احادیث و روایات نیز در این زمینه بسیار است و آثار و ثواب فراوان در این رابطه ذکر شده است که اجمالا به آنها اشاره میشود.
از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل شده: «مَنْ اَعانَ مُؤمِناً نَفَّسَ اللَّه عَنهُ ثَلاثاً وَسَبعینَ کُرْبَةً واحِدَةً فِی الدُّنیا وَاثْنَتَینَ وَسَبعینَ کُرْبَة عِندَ کُرْبَتِهِ الْعُظمَی؛کسی که مؤمنی را کمک کند خداوند هفتاد و سه گرفتاری او را برطرف میسازد. یکی از آنها را در دنیا و هفتاد و دو گرفتاری در آخرت».
کمک اعم از کمک مالی، فکری و بدنی است. امام موسی بن جعفرعلیه السلام در مسجد به نماز ایستاده بودند، پیرمردی در کنار ایشان میخواست از جایش برخیزد، عصایش بر زمین بود، امام موسی بن جعفرعلیه السلام در وسط نماز مستحبی خم شدند و به پیرمرد کمک نمودند و سپس به نماز خود ادامه دادند.
امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «وَمَا مِنْ مُؤمِنٍ یُعینُ مُؤمِناً مَظْلٌوماً اِلّا کَانَ لَهٌ اَفضَلَ مِنْ صِیامِ شَهرٍ وَاِعْتِکافِهِ فِی المَسْجِد الْحَرامِ؛هرکسی که مؤمن مظلومی را یاری نماید، خداوند ثوابی به او عطا میکند که از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام افضل است».
کسی که در مکه روزه بگیرد یک روز آن معادل یک سال روزه گرفتن در مکانهای دیگر است. حال اگر یکسال روزه بگیرد اعتکاف هم بکند چطور؟! با این حال اعانت مؤمن ثوابش بیشتر خواهد بود.
در روایتی دیگر از آن حضرت است: «وَاللَّهُ فِی عَونِ المُؤمِنِ مَا کَانَ المُؤمِنُ فِی عَوْنِ اَخیه؛مادامی که انسان برادر دینیش را یاری کند خداوند هم یار اوست».
و نیز فرمودند: «فَمَا اَحْسَنَ مُؤمِنٌ اِلی مُؤمِنٍ وَلا اَعَانَهُ إِلّا خَمَشَ وَجهُ اِبلیسَ وَقَرَحَ قَلبَهُ؛ هر مؤمنی به مؤمن دیگر نیکی کند و او را یاری نماید جز این نیست که ابلیس در اثر این عمل خیر مؤمن، صورت میخراشد و قلبش مجروح میشود».
در حدیثی از امام صادقعلیه السلام است که میفرماید: مؤمن را بر گردن مؤمن دیگر هفتاد حق است. مُعَلّی بن خنیس که از اصحاب خاص امام صادقعلیه السلام بود کسی است که به جرم هواداری آن حضرت او را کشتند. و امام صادقعلیه السلام بر قاتل او نفرین نمودند.این شخص روزی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: یابن رسول اللَّه! حقوقی که یک مؤمن بر مؤمن دیگر دارد بیان بفرمایید. امام علیه السلام فرمود: «میترسم که آنها را رعایت نکنی. ولی معلی اصرار نمود.
امام علیه السلام فرمود: حال که اصرار میکنی هفت تا را برایت میگویم. سومین حقی را که شمردند این است:
«أَنْ تُعینَهُ بِنَفسِکَ وَمَالِکَ وَلِسَانِکَ وَیَدِکَ وَرِجلِکَ؛برادرت را با جان و مال و زبان و دست و پایت یاری نمایی».
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمودند: «رَحِمَ اللَّه وَلَداً اَعَانَ وَالِدَیهِ عَلَی بِرِّهِ وَرَحِمَ اللَّه وَالِداً اَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ؛ خداوند رحمت کند اولادی را که پدر خود را کمک نماید بر نیکی و احسان؛ و خداوند رحمت کند پدری که بر فرزند خود به نیکی و احسان کمک نماید».
این اعانت از سنخ امور معنوی است. یعنی پدر طوری رفتار نکند که اولاد به رویش برگردد یا او را ترک کند و یا به او توهین نماید.
و نیز میفرمایند: «وَرَحِمَ اللَّه جَاراً اَعَانَ جَارَهُ عَلَی بِرِّهِ؛ خداوند رحمت کند همسایه ای که همسایه اش را بر نیکی یاری نماید».
«وَرَحِمَ اللَّه رَفیقاُ اَعَانَ رَفیقَهُ عَلَی بِرِّهِ؛خداوند رحمت کند بر آن دوستی که دوست خود را بر نیکی خودش یاری کند».
امام صادقعلیه السلام از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل میکنند: «عَوْنُکَ الضَّعیفِ مِنْ أَفضَلِ الصَّدَقَة؛کمک کردن به شخص ناتوان از بهترین صدقات است».
در ذهن ما این است که پولی به فقیر بدهیم. در حالی که صدقه مختص این نیست بلکه هر کار خوبی است که برای خدا انجام دهد.
در این روایت شخص ناتوان مورد نظر است و در بعضی روایت آمده است که عون نسبت به غیر مؤمن هم ثواب دارد.
امام صادقعلیه السلام با یکی از اصحاب خود به نام «مصادف»، از مکه به مدینه میرفتند، ناگهان دیدند شخصی در زیر درختی خوابیده است. امامعلیه السلام به هم سفر خود فرمود: بیا برویم نزدیک این مرد، مبادا بر اثر تشنگی افتاده باشد. وقتی که نزدیکآمدند دیدند آن شخص، مردی نصرانی است با موهای بلند! امامعلیه السلام به او فرمودند: تشنه هستی؟ گفت: آری. امامعلیه السلام به «مصادف» فرمود: پیاده شو و به او آب بده. همراه آن حضرت از اسب پایین آمده و به نصرانی آب داد سپس به حضرت رو نمود و عرضه داشت: شما به نصرانی هم کمک میکنید؟ امامعلیه السلام فرمود: «نَعَمْ إِذَا کَانُوا بِمثلِ هذِهِ الْحَاله؛ بله اگر در چنین حالی باشند».
حتی فقها در رسالههای عملیه نوشتهاند که اگر در بیابان حیوانی تشنه است و مقدار کمی آب است که اگر به حیوان داده شود آب برای وضو نیست میگویند: تیمم کن و آب را به حیوان بده تا از تشنگی نمیرد. پس اعانت و کمک نسبت به مؤمنین و بلکه حتّی غیر مسلمانان هم در امور زندگی عادی و مواهب الهی، وظیفه مؤمنین است تا چه برسد به امام زمانعلیه السلام که یاری نمودن او از مهمترین واجبات و از لوازم ایمان و اعتقاد است.
چگونه امام زمان علیه السلام را یاری کنیم ؟ - سید مهدی حائری واصلی قزوینی