محک تجربه و آزمایش بندگی
از مرحوم آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل شده که فرمود: آیا هیچ شده است که خود را در صدق عبودیت و بندگی امتحان کنید تا بدانید آیا بنده ی خدایید یا نه؟ فکر کنید اگر با زن و فرزند خود به قصد زیارت کربلا مهیای حرکت سفر نموده و با زحمت فراوان و هزینه ی زیاد تا لب مرز برسید، ولی در آن جا می بایست حرامی (مانند کشف حجاب یا نظر اجنبی به همسر و دختران همراه) را مرتکب شوید تا مقدمه ی خروج از گمرک و گرفتن گذرنامه و مجوز عبور از مرز باشد؛ در این صورت خود را چگونه می یافتید؟ آیا با خود می گفتید: این یک حرام عیب ندارد، ما که این همه زحمت کشیده و هزینه نموده ایم تا به این جا رسیده ایم، بگذار این حرام انجام گیرد و عبور کنیم؛ و یا با کمال شجاعت و مردانگی و متانت مثلگل با آن همه رنج و دوری راه و تحمل مخارج و هزینه ی سفر، با عائله ی خود بر می گشتید؟ زیرا کسی که فرموده: زیارت مستحب است و همان کسی که من به قصد قربت و به داعی امر او تا به این جا آمده ام و متحمل این همه خسارت شده ام، ارتکاب حرام را جایز نمی داند و به داعی نهی و زجر او باید دوباره بدون هیچ گونه نگرانی و ناراحتی برگردم؛ چرا که من بنده ام، من می خواستم زیارت حضرت سیدالشهدا - علیه السلام - را برای رضای خدا انجام دهم، نه برای خواهش دل خود. اگر برای خداست، خدا می فرماید: کار حرام را انجام نده و با انجام گناه به زیارت مرو، لذا باید امتثال نمایم و برای او به زیارت نروم. بنابراین، اگر این طور نکرد و برنگشت، یقینا ناقص الایمان است؛ زیرا خداوند سبحان می فرماید:
فلا و ربک لا یؤ منون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیم
پس به پروردگارت سوگند، ایمان نمی آورند، مگر این که در اختلافی که میان آن ها پیش آمده تو را حاکم کنند، سپس از آن چه قضاوت نمودی در دل خود هیچ دلتنگی احساس نکنند، و چنان که باید خود را تسلیم [ خدا و حکم شما] کنند.
بنده ی با ایمان باید تسلیم فرمان و حکم الهی باشد، نه تابع خواسته های خود و مطیع نفس و شیطان.
در محضر آیت الله بهجت - محمد حسین رخشاد
ویژگیهای خانوادۀ متعالی بر اساس سبک زندگی رضوی علیه السلام
مهماننوازی
صلۀرحم ومعاشرت نیکو
پرهیز از اسراف
سادهزیستی و دوری از تجمّلات
اختصاص وقت برای خانواده
مسئولیتپذیری و تعهّد
کار و فعالیت اقتصادی برای بهبود و توسعۀ زندگی
تکریم اعضای خانواده
منبع : عیون اخبار الرضا(ع) ج2، ص38
پناهنده شدنِ آهو به حرم امام رضا علیه السلام
ابومنصور بن عبدالرّزاق گفت :
من در اوانِ جوانى، نسبت به كسانى كه به زيارت قبر حضرت رضا(علیه السلام) مىرفتند، خيلى بدبين بودم و با آنها دشمنى مىنمودم؛ و به همين خاطر، با خودم عهد بسته بودم كه زوّار آن حضرت(علیه السلام) را اذيّت كنم؛ به گونهاى كه سر راه زوّار را مىگرفتم و متعرّض آنها مىشدم و پول و اسباب آنها را مىگرفتم و آنها را برهنه مىكردم.
روزى به عنوان شكار، بيرون آمده بودم كه ناگاه آهويى را از دور ديدم؛ پس، سگ تازىِ خود را براى صيد آهو فرستادم؛ و تازى، آن آهو را تعقيب كرد.
آهو متوجّه تازى گرديد و به ديوارى كه بر دور قبر حضرت رضا(علیه السلام) بود، پناهنده شد. من ديدم كه آن آهو، در كنار ديوار ايستاده و تازى نيز در برابر او ايستاده است و ابدآ براى صيد آهو پيش نمىرود. هر كوششى كردم كه تازى، به صيد آهو، بپردازد، نشد؛ و او قدم از قدم برنمىداشت، لكن هر وقت آهو از جاى خود ـ كه كنار ديوار بود ـ دور مىشد، به سمت آن آهو مىرفت؛ امّا آهو، تا متوجّه تازى مىشد، باز خود را به ديوار مىرساند و تازى برمىگشت. تا آن كه بالأخره آهو، از سوراخى كه به حياط مشهد شريف بود، داخل شد.
من هم، از پشت آهو، داخل حياط شدم؛ و در آن جا «ابونصر مقرى» را ملاقات كردم و از او سراغ آن آهو را گرفتم و گفتم: آهويى را كه الان به اين جا آمد، نديديد؟
گفت: من نديدم.
وقتى تفحّص كردم، جاى پاى آهو و فضولات او را يافتم، ولى به هيچ عنوان، از خود آهو خبرى نبود. پس فهميدم كه آن آهو، در حَرم است، ولى از نظر من، غايب مىشود.
پس از اين قضيّه، با خداى خود عهد و نذر بستم كه از آن تاريخ به بعد، متعرّض زوّار قبر شريف آن حضرت نشوم؛ و بلكه نسبت به آنها خوبى و احسان كنم.
و بعد از آن قضيّه، هر وقت، مسئله مهمّى براى من پيش مىآمد، به صاحب آن مشهد شريف، پناه مىبردم؛ و به زيارت آن بزرگوار مىرفتم؛ و حاجت من، برآورده مىشد.
عيون أخبار الرضا(7)، ج 2، ص 285، ح 11.،
برگرفته از کتاب مسیحای طوس
نوکرهای امام زمان - علیه السلام - بایدعمل به وظیفه کنند
ما اهل علم در هر حال باید به وظیفه ی خود عمل کنیم. نوکرهای امام زمان علیه السلام - عموما باید عمل به وظیفه کنند، اگر حال مطالعه دارند مطالعه کنند و… در هر حال باید عمل به وظیفه کنند و توسلات را هم داشته باشند. خداوند سبحان می فرماید:
فلولا اذ جاهم باسنا تضرعوا و لکن قست قلوبهم
ای کاش هنگامی که سختی ای از سوی ما به آن ها می آمد تضرع می کردند، لیکن دل هایشان سخت شده است.
خداوند بلا را خود می فرستد: (اذ جاهم باسنا)، به جهت تضرع، یعنی تضرع و ابتهال را از عبد می خواهد و آن مطلوب است: (تضرعوا)، و نقطه ی مقابل آن (قست قلوبهم) است.
در محضر آیت الله بهجت - محمد حسین رخشاد
بهای انسان
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:
إنَّهُ لَیْسَ لاَِ نْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تَبِیْعُوها إِلاَّ بِها.(1)
(آگاه باشید) برای وجود شما بها و قیمتی جز سعادت جاویدان بهشت نیست و به غیر این بها آن را نفروشید.
شرح کوتاه
معمولا اگر از کسی بپرسند سرمایه وجود و هستی خود را به چه مبلغ معامله می کنی؟ ارزش و بهایی برای آن نمی تواند قائل شود.
در حالی که این سرمایه بزرگ را تدریجاً و روز به روز به بهای ناچیزی می فروشد، و گاه در پایان عمر می بیند این سرمایه عظیم را با یک خانه یا یک اتومبیل و یا ویلای ییلاقی معاوضه کرده است، و تازهاز آن هم بزودی جدا خواهد شد.
علی(علیه السلام) می فرماید هیچ یک از سرمایه های مادی این جهان نمی تواند با سرمایه عمر شما برابری کند تنها متاعی که می تواند با آن برابری کند خشنودی خدا، و تکامل انسانی و معنوی و سعادت ابدی و جاویدان است که هر قدر در راه آن تلاش و کوشش و فداکاری کنید بجاست.
1. نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 456.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی