ضرورت مربی
استاد علی صفایی حائری
مى توان از حادثه ها درس گرفت و لقمان وار از بدها خوبى آموخت.
مى توان از بند مربى آزاد شد و خودسر به راه افتاد. اين توانايى هست، اما بايد غرامت سنگينى پرداخت.
خودسرى و تكروى و تجربه و آزمايش، ناچار با شكست ها و يأسها و خستگى ها و ناتوانى ها و از دست رفتن ها همراه است.
سلمان وار در جست و جوى مربى رفتن، آسان تر و پربارتر از لقمان وار از بدها ادب آموختن است.
آنجا كه مربى در دسترس نيست، آنجا نمى توان بى ادب نشست كه مى توان از بى ادبها، ادب آموخت.
ضرورت مربى، با اين ديد آشكار مى شود كه ما در راهى گام برمى داريم كه اميد بهره بردارى از تجربه هايش نيست و تنها يك قمار، يك ريسك است… چه بسا بهره بدهد و چه بسا نابودى بيافريند.
آنها كه خودسر رانندگى ياد گرفته اند، اگر با آموزش و يا مربى همراه مى شدند، هم سريع تر و هم راحت تر، به نتيجه مى رسيدند و از خطرها مى رهيدند.
فقط آنجا كه درماندن خطر حتمى باشد، بايد به راه افتاد چون در رفتن احتمال نجات هست. و احتمال نجات، مرگ قطعى را محكوم مى كند.
در اين سطح مى توان از بدها و بدى ها، بهره گرفت و مرگِ ماندن را با نجاتِ رفتن، كنار زد.
در اين حدِّ ضرورت، از ضرورت مربى مى توان چشم شست و مى توان به راه افتاد. گرچه در اين حد، باز مربى، نفى نشده، كه شكل عوض كرده است. و انسان از مورچه ها و بى ادبها، براى خود، مربى و آموزگار گرفته است.
هنگام نبود مربى، ضرورت حادثه و درك تنهايى و شوق رفتن و بارور شدن، خود آموزگار و مربى ما خواهند شد و استعدادهاى راكد ما را بارور خواهند نمود.
مسئولیت و سازندگی، ص56
بهترین وقتِ دعا
محمد بن کردوس از امام صادق (علیهالسلام) نقل می کند:
هر کس که آخر شب از خواب برخیزد و به یاد خدا بیفتد، گناهان او پراکنده می شود.
پس اگر آخر شب بلند شد و تحصیل طهارت کرد و دو رکعت نماز خواند و حمد و ثنای خدا را به جا آورد و صلوات بر پیغمبر (صلى الله عليه و آله) فرستاد،
چیزی از خدا درخواست نکند، جز اینکه خدا به او بدهد،
یا عین همان چیز را که او درخواست کرده، و یا چیزی بهتر از آن برای او ذخیره خواهد نمود.
فضیل بن ابی قره می گوید: امام صادق (علیه السّلام) گفت:
پیغمبر (صلى الله عليه و آله) فرمود:
بهترین وقت دعا، سحرگاهان است.
و این آیه را از قول یعقوب تلاوت کرد: سوف استغفر لکم ربی.
یعنی: به زودی برای شما از خداوند طلب آمرزش خواهم کرد.
نویسنده: رحمت الله عرب نوکندی
رقابت در تجمّلات
یکی از آفتهای روابط خویشاوندی، رقابت و چشم و همچشمی در تجمّلات و امور دنیوی است که زمینه بسیاری از رذایل اخلاقی را فراهم سازد.
توصیههای اسلام در دوری از تجمّلگرایی و تشویق به مسابقه در کارهای خیر و معنوی است.
چشمدوختن، یک نوع شیفتگی به دنبال میآورد که مقایسه را در پی خواهد داشت، چون انسان برای شناسایی تفاوتها، نقصها و کمبودهای خود مایل است خود را ارزیابی کند. اینجاست که دست به مقایسه اجتماعی میزند و خود را با همنوعان خود مقایسه میکند. رهآورد این مقایسه، یا شادمانی و رضایت از زندگی است و یا ناخرسندی و ناامیدی.
آنچه از «چشم و همچشمی» فهمیده میشود مقایسه صعودی است یعنی در امور مادی، نتایج و پیامدهای تلخی به دنبال دارد. و مقایسه صعودی، اولاً: زاییده «دنیاخواهی» است؛ و ثانیاً: ارزیابی آنها غیر واقعی و غمافزاست. از همین جا میشود ناپسند بودنِ «چشم و همچشمی» را استنباط نمود.
«چشم و همچشمی» پیامدهای ویرانگری را به دنبال میآورد که عبارتند از: اندوه، افسردگی، حسرت، حسادت، ناسپاسی، بیتابی، ناامیدی، ناتوانی و نیز محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان.
هر کدام از پیامدهای یادشده به تنهایی قادر است در دامن خود، دهها رذیله اخلاقی را بپروراند و انسان را از پا درآورد. در این مورد، توجه به توصیههای اسلام در دوری از تجملگرایی، و تشویق به مسابقه در کارهای خیر و معنوی میتواند تا حدّی این آفت را کاهش دهد.
فرهنگ بزرگ سخن ج 3، ص 2357
امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام فرمودند
فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن:
از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او همه چیز را بر خلاف واقع نشان می دهد، دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند.
از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز، زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد.
از همنشینی با بخیل برحذر باش، که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند.
از همنشینی با احمق ( کم عقل ) اجنتاب کن، زیرا او می خواهد به تو سودی رساند؛ ولی به زیان تو می انجامد.
از همنشینی با « قاطع رحم » ( کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است ) بپرهیز، که او در سه جای قران لعن و نفرین شده است. حتّی کسانی که دارای اراده قوی هم باشند به نصّ روایت ناخودآگاه از رفیق بد تأثیر می پذیرند، چه رسد به کودکان و نوجوانان که به طریق اولی باید آنان را از مصاحبت با افراد منحرف و فاسد منع کرد
مجموعه ورام، ج 2، ص 15
درد بی درمان وجود ندارد
پیغمبر گرامی اسلامی فرمود:
ما أَنْزَلَ اللهُ مِنْ داء إِلاَّ جَعَلَ لَهُ دَواء(1)
خداوند هیچ دردی نداد مگر این که دوایی بر آن آفرید.
شرح کوتاه
جهانی که در آن زندگی می کنیم مجموعه ای از عملها و عکس العمل هاست در کنار نیروی نفی کننده نیروی مثبت و سازنده ای وجود دارد که باید آن را پیدا کرد و از آن بهره گرفت، و ادامه حیات ما معلول همین تعادل نیروهاست، نه تنها هیچ بیماری جسمی بدون درمان وجود ندارد، هیچ مشکل اجتماعی هم موجود نیست که راه حلی برای آن نباشد، آنها که مشکلات را لاینحل می پندارند و به هر کار پیچیده برخورد می کنند آن را درد بی درمان معرفی می کنند از این حقیقت غافلند که اصولا درد بی درمان وجود ندارد.
بنابراین باید با حوصله و پشتکار به میدان حوادث سخت زندگی رفت و راه حل آنها را پیدا کرد.
1. نهج الفصاحه.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی